و نكته اين است : گاهی دو گروه مسلمان ممكن است در اثر سوتفاهم رو در
روی يكديگر قرار بگيرند و با يكديگر بجنگند . اگر گناهی هست مربوط به‏
يك عده از افراد معين مثل سران است . اينها روی اعتقاد اسلامی با آنها
می‏جنگند و آنها هم روی اعتقاد اسلامی با اينها می‏جنگند . لازم نيست امر بر
هر دو طرف مشتبه شده باشد ، بر يك طرف امر مشتبه شده است و از اشتباه‏
هم نمی‏شود او را بيرون آورد . ولی آن طرفی كه آگاه است چه بايد بكند ؟
آيا آن طرف آگاه بايد بگويد اينها اشتباه كرده‏اند و تقصيری ندارند پس‏
بايد آنها را آزاد بگذاريم ؟ ! به تعبير اميرالمومنين عليه‏السلام آن‏وقت‏
مثل سگ هار می‏شوند . سگ هار را آزاد بگذاری اين را می‏گيرد هار می‏كند ،
آن را می‏گيرد هار می‏كند . اينجا مساله اينكه او مقصر است يا مقصر نيست‏
مطرح نيست ، مساله مصلحت مسلمين مطرح است . اگر به صورت سگ هار
درآمده است ولو اينكه منشاش اشتباهكاری است كلك او را هم بايد كند
ولو در آن دنيا خدا او را معذب نكند .
درباره بسياری از خوارج كه علی عليه‏السلام با آنها جنگيد اين حرف را
می‏شود زد . اميرالمومنين تصريح كرد كه اينها جستجوگر حق بودند ولی به‏
اشتباه افتادند . فرمود : فرق اينها با اصحاب معاويه اين است كه اصحاب‏
معاويه از اول جستجوگر باطل بودند و به باطلشان رسيدند ولی اينها جستجوگر
حق بودند و به حق نرسيدند . « فليس من طلب الحق فاخطاه كمن طلب الباطل‏
فادركه » (1). ولی حال كه اين‏طور شده است تبديل شده به يك مار " افسون‏
برندار " ، جاهلهايی كه روی عقيده كار می‏كنند و

پاورقی :
. 1 نهج‏البلاغه / خطبه . 60