می‏گيرد .
و لهذا در قرآن به گناه می‏گويد وزر ، يعنی بار: " « ليحملوا اوزارهم
" (1) اين بارهای سنگينشان را بايد در روز قيامت به دوش خود حمل كنند،
و تعبيرات ديگری از اين قبيل .
يكی از تعبيرات ، خود همين " ذنب " است كه از ماده " ذنب "
است . ذنب يعنی دم . هر گناهی گويی يك دم برای انسان درست می‏كند ،
يعنی برای انسان دنباله درست می‏كند . اين باز اشاره به جنبه ديگری است‏
كه چگونه گناهان ، انسان را سنگين می‏كند و جلوی تحرك انسان را می‏گيرد .
كار خير به انسان نيرو می‏دهد . در مقام تشبيه به بدن مثال می‏زنيم ( البته‏
مربوط به روح است ) . انسان بدنی دارد فرض كنيد شصت كيلو ، نيرويی هم‏
دارد كه با همين بدن می‏تواند با سرعت چقدر بدود ، با همين بدن می‏تواند
چقدر كوهنوردی كند . يك وقت چيزی بر نيروی بدنی‏اش می‏افزايد ، قهرا بر
قدرت دويدن و تحركش می‏افزايد ، و يك چيز ممكن است بر عكس از نيروی‏
بدنی او بكاهد از باب اينكه بر وزن بدن می‏افزايد ، مثل اينكه باری را
روی دوشش بگذارند ، بگويند اين شش كيلو بار هميشه روی دوش تو باشد .
اثيم از اين لغات است . اثيم از ماده اثم است . به گناه از آن جهت "
اثم " می‏گويند كه اثری روی قلب انسان می‏گذارد و قلب انسان را كدر و
زنگ‏زده می‏كند .
در آن آيه است : " « تعاونوا علی البر و التقوی و لا تعاونوا علی الاثم‏
و العدوان »" (2) تعاون بر اثم نداشته باشيد .
مكرر اين حديث را خوانده‏ايم كه بعد از نزول اين آيه مردی به نام‏

پاورقی :
. 1 نحل / . 25
. 2 مائده / . 2