پاورقی : . 1 قلم / 8 و . 9
و احمقانه [باعث شده] كه تا آيات ما (آيات الهی) بر او خوانده میشود ،
میگويد اينها افسانههای قديمی است ، خرافات است ، افسانههايی است كه
گذشتگان ساختهاند ، آدم عاقل ، يك آدم روشنفكر كه زير بار اين حرفها
نمیرود .
آنجا كه آيه " « و لا تطع كل حلاف مهين »" را تفسير میكردم ، عرض
كردم كه در دو آيه " « فلا تطع المكذبين ودوا لو تدهن فيدهنون »" ( 1 )
نظر به اين جهت بود كه با اينها توافق نكن ، برای اينكه موضوع توافقی كه
اينها میخواهند تو با آنها در آن موضوع توافق كنی اين است كه تو از بعضی
دعوتهای خودت صرفنظر كنی . چنين پيشنهادی را هر كسی بكند نبايد پذيرفت
، چون او تو را دروغگو میداند كه چنين پيشنهادی میكند و اين قابل تصالح
نيست . ولی آيه " « و لا تطع كل حلاف مهين »" ناظر به موضوع نيست كه
چون در موضوع دعوت تو چنين پيشنهادی میكنند [ اطاعت نكن ، بلكه ] اصلا
خود اينها قابل نيستند ، اينها رسيدهاند به جايی كه [ درد ] اينها را جز
اينكه دماغشان به خاك ماليده شود چيز ديگر چاره نمیكند ، يك راه بيشتر
وجود ندارد و آن همين است ، و لهذا بعد از همه اينها میفرمايد : « سنسمه
علی الخرطوم ».
در زبان عربی بيشتر و در زبان فارسی كمتر ، " بينی " مظهر عزت و
ذلت انسان است . مثلا در فارسی وقتی میخواهيم بگوييم فلانكس ذليل و پست
شد میگوييم بينیاش به خاك ماليده شد . عرب هم میگويد " رغم انف " .
در فارسی شايد كم گفته میشود به كسی كه خيلی تكبر به خرج میدهد و
بیاعتناست ، میگويند خيلی دماغت را
پاورقی : . 1 قلم / 8 و . 9 |