كه آنجا عرض كرديم . آيه اين بود : " « نحن قدرنا بينكم الموت و ما
نحن بمسبوقين علی ان نبدل امثالكم و ننشئكم فی ما لاتعلمون »" ما مرگ‏
را مقدر كرده‏ايم ، مرگ قضا و قدر ماست ، تقدير ماست . مرگ يك ضرورتی‏
كه از روی يك امر چاره‏ناپذيری [ باشد ] ، يك فنايی كه ديگر چاره‏ناپذير
باشد نيست . ما در اين جهت مغلوب نيستيم ( يعنی از روی اراده و از روی‏
غلبه خود اين كار را كرديم ) كه شما را به مثل شما تبديل كنيم ( گفته‏اند
اين اشاره به همان مساله حركت جوهريه است . مخصوصا ملاصدرا در تفسير
سوره واقعه در اينجا داد سخن داده است ) و شما را انشا كنيم و به وجود
بياوريم و منتقل كنيم در جهانی كه آن جهان را نمی‏شناسيد ، يعنی اين مرگ‏
كه از نظر شما كه در اين دنيا هستيد فنا و نيستی و تباه‏شدن است ، درواقع‏
و نفس‏الامر نيستی و تباه‏شدن نيست ، بلكه انتقال از نشئه‏ای به نشئه ديگر
است .
پيغمبر اكرم صلی الله عليه و آله در ابتدای بعثتشان وقتی كه عده‏ای را
كه ظاهرا همان بنی‏هاشم و بنی عبدالمطلب بودند جمع كردند اين جمله‏ها را
فرمودند : « " كما تنامون تموتون و كما تستيقظون تبعثون " » همين‏طور كه‏
می‏خوابيد می‏ميريد ، يعنی مرگ جز يك خواب برای بشر نيست ، و بعثت ،
قيامت ، حشر جز يك بيداری بعد از يك خواب طولانی نيست . همين‏طور كه‏
خوابيدن نيستی و فنا نيست ، مردن هم نيستی و فنا نيست ، « خلقتم للبقا
لا للفنا » .

بهترين عمل ، نه بيشترين عمل

اينجا قرآن تعبيری دارد كه در اين تعبير ، هم نظر مفسرين را جلب كرده‏
است و هم روايات روی اين تعبير تكيه كرده‏اند ، و آن اين است كه‏