شوند ، ناچار بايد زبان ياد بگيريم و يك مصيبتی است در دنيا و نتيجه‏
عصيان . اين را از آنجا نقل كرده بود . بعد نوشته بود كه قرآن هم همين‏
مطلب را تاييد كرده است ، برای اينكه اولا در بسياری از آيات خود
تورات را تاييد كرده و كتاب آسمانی دانسته است ، و ثانيا آياتی از
قرآن بر اين مطلب دلالت دارد ، و هر چه آيه در قرآن لفظ " لسان " مثلا
در آن بوده ، همين‏طور آورده و ترجمه كرده بود به عنوان تاييدی از قرآن‏
برای اين موضوع . من خواندم ، ديدم به قدری مقاله بدی است كه حد ندارد .
اتفاقا جايی كه بايد نتيجه خلاف گرفت همين‏جاست . يكی از ادله اينكه‏
قرآن اصالت دارد اين است كه برداشتهايش در مسائل با تورات مختلف‏
است . يكی از موارد همين است . تورات امروز كه يك تورات مجعول و
محرف است و قرآن می‏گويد : اين كتابی است محرف ، اين تورات مجعول‏
می‏گويد اختلاف زبانها در نتيجه يك عصيان پيدا شد ، قرآن می‏گويد اختلاف‏
زبانها مثل اختلاف رنگها يك امر ضروری لابد منه است و از آيات حكمت‏
الهی است . از زمين تا آسمان فرق می‏كند . او می‏گويد يك مصيبتی است كه‏
نبايد باشد ، در اثر يك عصيان ، خدا بشر را به اين عقوبت ( عقوبت‏
اختلاف زبان ) گرفتار كرد ، قرآن می‏گويد اين يك امری است كه مقتضای‏
حكمت الهی است كه بايد باشد و هست و هيچ به كار بشر مربوط نيست .
همين‏طور كه اختلاف رنگها را بشر ايجاد نكرده است ، اختلاف زبانها هم يك‏
امر ضروری و طبيعی است كه بايد باشد و نشانه‏ای است از حكمت الهی ،
تنوعی است كه نشانه‏ای است از حكمت الهی . اين كجا و آن كجا !
خوشبختانه يكی از دوستان يك مقاله خيلی كوبنده حسابی و