مستی نعمت
ضمنا بار ديگر به يك جمله غرورآميز [ اشاره میكند ] كه افرادی كه دچار غرور نعمت میشوند و به تعبير اميرالمومنين در نهجالبلاغه [ دچار مستی نعمت میشوند چنين سخنی میگويند . علی عليه السلام
و بعد قرآن ريشه اين روحيه تكذيب آنها را بيان فرمود و آن اين بود : "
« أن كان ذا مال و بنين »" كه خلاصهاش اينكه متنعمبودن به نعمتهای الهی
كار آنها را به اينجا كشانده است . بعد داستانی را نقل فرمود :
« انا بلونا هم كما بلونا اصحاب الجنه . . . »كه آنها پسرانی بودند كه
پدر صالح شاكری داشتند ، اگر خداوند به آن پدر نعمتها داده بود او شاكر و
سپاسگزار اين نعمت بود ، به اين معنا كه امر الهی را درباره اين نعمتهای
الهی به خوبی اجرا میكرد ، از كسانی بود كه برای فقرا و مستمندان در مال
خودش حقی قائل بود . بعد كه نوبت به پسران میرسد تصميم میگيرند كه روش
پدر را كه به صورت يك عادت درآمده بود يعنی چنين شناخته شده بود كه در
موقع چيدن آن باغ ، فقرا و مساكين میدانستند كه بايد به آنجا بيايند و
سهم خودشان را ببرند عوض كنند . اينها برای اينكه كسی باخبر نشود قرار
میگذارند كه بدون اطلاع و مخفيانه ( نيت خودشان را مخفی میكنند ) شبانه
هنوز فقرا و مساكين خبردار نشدهاند برويم باغ را بچينيم ، تا آخر قضيه .
اين هم داستانی بود كه به عنوان مثل برای كفار قريش ذكر كرد كه داستان
شما داستان آنهاست و عاقبت شما هم عاقبت آنها .
مستی نعمت ضمنا بار ديگر به يك جمله غرورآميز [ اشاره میكند ] كه افرادی كه دچار غرور نعمت میشوند و به تعبير اميرالمومنين در نهجالبلاغه [ دچار مستی نعمت میشوند چنين سخنی میگويند . علی عليه السلام |