قرار داده است ولی بعضی سپاسگزارند و بعضی ناسپاس ، بعضی قدردان اين
نعمتها هستند و از اين نعمتها استفاده میكنند و بعضی ناسپاساند و اين
نعمتها را به هدر میدهند ، و لهذا بعد دوباره همان اسباب و وسائل هدايت
را ذكر میكند : " « قل هو الذی انشاكم »" بگو خداست آن كه شما را
انشا و ابداع كرد . " « و جعل لكم السمع و الابصار »" به شما گوش و
ديدهها داد " « و الافئده »" و دلها . گوش داد كه بشنويد ، و چشم داد
كه ببينيد ، و دل داد كه بر روی اين شنيدهها و ديدهها تفكر و تعمق و
استنتاج كنيد . همه اين بحثهايی كه تا به حال میكرديم ، فرع بر اين است
كه انسان گوشی داشته باشد آماده شنيدن ، چشمی داشته باشد آماده ديدن .
همينطور كه مفسرين گفتهاند ، مقصود از چشم و گوش ، منحصر به همين دو
حاسه نيست ، ايندو نمونهای است از مجموع حواس انسان . همينطور كه چشم
و گوش برای انسان دو وسيله احساس و دو كانال ارتباطی نسبت به جهان
خارج هستند كه انسان عالم خارج را احساس میكند ، ذائقه انسان هم يك
حاسه و كانال ارتباط ديگری است ، شامه انسان هم يك حاسه و كانال ارتباط
ديگری است ، لامسه انسان هم يك حاسه و كانال ارتباط ديگری است . ولی در
ميان حواس انسان آنكه عمده و مهمتر است ، چشم و گوش است ، يعنی اگر
ما آن سه حاسه و كانال را با مقايسه در نظر بگيريم ، مجموع اطلاعاتی كه از
اينها میرسد شايد يك صدم اطلاعاتی كه از چشم تنها میرسد نيست ، تا چه
رسد كه اطلاعات چشم و گوش را روی همديگر حساب كنيم . اين است كه قرآن
چشم و گوش را كه عمده حواس است ذكر فرموده است .
چشم و گوش ، ما را به جهان خارج مرتبط میكند ، به ما از جهان
|