« المسلمين كالمجرمين »" اينها نزد خودشان چه خيال كردهاند ؟ ما مسلم و
مجرم را در يك درجه قرار خواهيم داد ؟ آنجا كه حساب حساب تسليم امر
خدا بودن است ، آنكه مسلم است و تسليم امر خداست ، خدای خود را
میشناسد و خود را تسليم امر خدا كرده است با آنكه مجرم است و متخلف و
عاصی ، [ در يك درجه قرار میگيرد ؟ ] قرآن مسائلی را كه فطرت هر كسی
بدون اينكه نيازی به استدلال داشته باشد آن مسائل را میفهمد ، به صورت
سوال مطرح میكند ، يعنی اين را وجدان خودتان درك میكند و ديگر دليل
نمیخواهد . " « افنجعل المسلمين كالمجرمين »" ما ، خدای عالم ، خدای
حكيم و عليم و عادل ، مسلم و مجرم را در يك درجه قرار میدهيم ؟ چنين
چيزی ممكن است ؟ ! عقلتان كجا رفته است ؟ " « ما لكم كيف تحكمون »"
چه میشود شما را ؟ چگونه قضاوتی است كه میكنيد ؟ صددرصد جنبه عقلی دارد
( همينطور كه بعضی مفسرين گفتهاند ) يعنی عقل شما كجا رفته است ؟ يك
وقت شما قائل به خدايی نيستيد ، به يك سلسله عوامل مادی كور و كر طبيعی
قائل هستيد و چنين فرض میكنيد كه همان عواملی كه در دنيا ما را جلو
انداخته است در آخرت هم ما را جلو خواهد انداخت ، و يك وقت صحبت
خدا را میكنيد ، خدای عادل و حكيم ، در اين صورت عقلتان كجا رفته است
كه خدای عادل و عليم و حكيم ، مسلم و مجرم را در يك پايه و درجه قرار
دهد ؟ چه میشود شما را ؟ اين چه حكم و قضاوتی است كه میكنيد ؟ اين چگونه
فكر كردنی است ؟ اين چگونه قضاوتكردنی است ؟
بعد میفرمايد : « ام لكم كتاب فيه تدرسون ». ممكن است يك كسی بگويد
اين استدلال كه شما میكنيد استدلال عقلی و متكلمانه و
|