باشد . تكيه‏گاه انسان فقط بايد خدا باشد . همه حرفها برای اين است .
اينها كه ذكر كرديم يك سلسله اسباب تكوينی بود . يك سلسله اسباب‏
اجتماعی هم هست كه اينها هم انسان را مشرك می‏كند يعنی سبب می‏شود كه‏
انسان از خدا غفلت كند و اعتماد و تكيه‏اش به آنها باشد . آنها چيست ؟
انسان وقتی كه در دنيا يار و ياور زياد پيدا می‏كند ، به تعبير قرآن‏
آنهايی كه در دنيا جند و سپاه پيدا می‏كنند ، ياوران زيادی پيدا می‏كنند ،
يك غروری به اينها دست می‏دهد و می‏گويند كه تكيه‏گاه ما اينهاست ، با
وجود اينها ديگر چه كسی می‏تواند كاری بكند ؟ در يك آيه‏ای كه در سوره‏
ذاريات بود ، قرآن مجيد راجع به فرعون تعبير عجيبی داشت و آن اين بود
كه فرعون به سپاهيان خودش فوق‏العاده اعتماد داشت و همه چيزش آنها
بودند . تعبير قرآن اين بود : " « فتولی بركنه »" ( 1 ) پس پشت كرد
همراه پايه و ركنش . اين خانه اگر پايه‏هايی داشته باشد ، اين ستونها را
ما می‏گوييم اركان ، كما اينكه پاهای انسان را می‏گويند اركان . در حيوان ،
چهار دست و پا را می‏گويند اركان اين حيوان ، چون بدن اين حيوان روی اين‏
چهار دست و پاست . به تعبير امروز اين ميليتاريسم فرعون را قرآن با
كلمه " « فتولی بركنه »" بيان كرده است ، يعنی او تكيه‏گاهی جز سپاهش‏
نداشت ، با همان ركن و پايه‏اش ، همان كه تكيه‏اش به آن بود، پشت كرد و
رفت .
اين هم برای انسان يك غرور است . مگر سپاه و سپاهی می‏تواند انسان را
از خدا بی‏نياز كند ؟ يك وسيله امتحان است و يك مايه‏ای است كه برای‏
انسان بدبخت چندصباحی غرور می‏آورد و موجب بدبختی و

پاورقی :
. 1 ذاريات / . 39