است كه با آنها توافق نكن ، يعنی به توافقی كه آنها پيشنهاد میكنند ، تن
نده . اينكه كسی به كس ديگر كه او دعوی و برنامهای دارد پيشنهاد توافق و
تصالح میكند براساس اينكه كمی در حرفهايت تخفيف بده ، ما هم در حرفهای
خودمان تخفيف میدهيم ، يك جوری با هم كنار میآييم ، قرآن اساسا تن دادن
به چنين توافقی را " اطاعت " مینامد ( كلمه خشنی است ) يعنی چنين به
توافق رسيدن در واقع نوعی مطيع شدن ، فرمان آنها را اطاعت كردن و تسليم
آنها شدن است ، كانه كسی كه جز اطاعت خدا اطاعت كسی را نمیپذيرد
درواقع اطاعت آنها را پذيرفته است .
آيه بعد از آن آيه ( « ودوا لو تدهن فيدهنون ») موضوع اطاعت يا موضوع
اين موافقت و توافق را روشن میكند . موضوعش ادهان است ، ادهان دو طرفی
، يعنی سهلگيری دو طرفی ، تو هم كمی در حرفهايت سهل بگير ، ما هم كمی در
حرفهايمان سهل میگيريم ( تساهل ) . اصطلاحی امروز پيدا شده است ، اسمش
را گذاشتهاند " تسامح " . تسامح در مورد خودش نسبتا تعبير خوبی است .
ولی اينها اسمش را گذاشتهاند تساهل ، تساهل دينی ، كه از تساهل دينی
دفاع میكنند ، نقطه مقابل تعصب . به نظرم اين لغت را اول بار تقیزاده
به اين معنی وضع كرد .
مقصود از كلمه " ادهان " همين است كه تو در بعضی از حرفهايت يك
مقدار نرمش و تساهل نشان بده ، گذشت نشان بده ، ما هم در بعضی از
حرفهايمان همينطور ، بعد با هم كنار میآييم .
اين را قرآن به شدت نفی كرد كه فرمود: « فلا تطع المكذبين ودوا لو تدهن
فيدهنون ».
|