در اينجا راز مطلب را بهتر روشن می‏كند ، می‏گويد : سر مطلب اين است‏
كه مهماندارش خداست . محال است انسان از خدا بيزار شود و غير او را
بخواهد . از هر چيزی بيزاری پيدا می‏شود برای اينكه انسان می‏خواهد به خدا
برسد ، همين‏قدر كه يك ارتباط و اتصالی به او پيدا كرد ، آن وقت ارزش‏
بهشت برای او اين نيست كه آنجا خوردن و پوشيدن و لذت‏جنسی هست ،
ارزشش اين است كه سفره كرامت و پذيرايی اوست ، حس می‏كند و تا ابد هم‏
حس می‏كند كه دارد به دست او پذيرايی می‏شود . اين ديگر خستگی‏آور نيست .
" « قد احسن الله له رزقا »" خداست كه برای او رزق و روزی را نيكو
گردانيده است . اين همان مقام رضوان الهی است كه اگر كسی به مقام رضوان‏
الهی برسد ، به مقامی كه خدا از او راضی باشد و او به مقام رضای پروردگار
برسد ، برای او تنها چيزی كه هدف و مقصد است رضوان پروردگار است ، كه‏
در آيات متعدد قرآن روی اين موضوع تكيه شده است ( « و رضوان من الله‏
اكبر ») .
البته افرادی هستند كه بهشت آنها ( چون ما جنات داريم و يك بهشت‏
نيست ) بهشتی است كه شايد تا ابد به اين سفره توجه هم نكنند . آنها
حسابشان حساب ديگری است. " « يا ايتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربك‏
راضيه مرضيه فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی »" ای آن نفس انسان ( يا ای‏
نفس آن انسان ) كه به مقام اطمينان نائل شده است . اطمينان يعنی مقام‏
آرامش . الان عرض كردم كه انسان به هر مطلوبی كه برسد قرار نمی‏گيرد و
جاذبه تبديل به دافعه می‏شود . قرآن در آيه‏ای تصريح كرده است :
²الذين امنوا و تطمئن قلوبهم بذكر الله الا بذكر الله تطمئن القلوب غ(1).

پاورقی :
. 1 رعد / . 28