پاورقی : . 1 نهجالبلاغه / خطبه . 60
و نكته اين است : گاهی دو گروه مسلمان ممكن است در اثر سوتفاهم رو در
روی يكديگر قرار بگيرند و با يكديگر بجنگند . اگر گناهی هست مربوط به
يك عده از افراد معين مثل سران است . اينها روی اعتقاد اسلامی با آنها
میجنگند و آنها هم روی اعتقاد اسلامی با اينها میجنگند . لازم نيست امر بر
هر دو طرف مشتبه شده باشد ، بر يك طرف امر مشتبه شده است و از اشتباه
هم نمیشود او را بيرون آورد . ولی آن طرفی كه آگاه است چه بايد بكند ؟
آيا آن طرف آگاه بايد بگويد اينها اشتباه كردهاند و تقصيری ندارند پس
بايد آنها را آزاد بگذاريم ؟ ! به تعبير اميرالمومنين عليهالسلام آنوقت
مثل سگ هار میشوند . سگ هار را آزاد بگذاری اين را میگيرد هار میكند ،
آن را میگيرد هار میكند . اينجا مساله اينكه او مقصر است يا مقصر نيست
مطرح نيست ، مساله مصلحت مسلمين مطرح است . اگر به صورت سگ هار
درآمده است ولو اينكه منشاش اشتباهكاری است كلك او را هم بايد كند
ولو در آن دنيا خدا او را معذب نكند .
درباره بسياری از خوارج كه علی عليهالسلام با آنها جنگيد اين حرف را
میشود زد . اميرالمومنين تصريح كرد كه اينها جستجوگر حق بودند ولی به
اشتباه افتادند . فرمود : فرق اينها با اصحاب معاويه اين است كه اصحاب
معاويه از اول جستجوگر باطل بودند و به باطلشان رسيدند ولی اينها جستجوگر
حق بودند و به حق نرسيدند . « فليس من طلب الحق فاخطاه كمن طلب الباطل
فادركه » (1). ولی حال كه اينطور شده است تبديل شده به يك مار " افسون
برندار " ، جاهلهايی كه روی عقيده كار میكنند و
پاورقی : . 1 نهجالبلاغه / خطبه . 60 |