ديگر تكرار نمی‏كنيم .
معنی ديگری كه برايش ذكر كرده‏اند ، گفته‏اند " ن " به معنی دوات‏
است ، آن دواتی كه قلم را در آن می‏زنند و می‏نويسند ( محل مركب ) .
البته معنی ديگری هم دارد و آن " ماهی " است .
از اين سه احتمال ، آن احتمالی كه اشكالی بر آن وارد نيست همان است‏
كه اينجا " ن " به عنوان يكی از حروف هجائيه و يكی از حروف مقطعه در
ابتدای سور واقع می‏شود . اينجا هم به همان جهت است و در اينجا تناسبش‏
از جاهای ديگر اگر بيشتر نباشد كمتر نيست . در جاهای ديگر هم يك جهت‏
بود كه نظر مفسرين را جلب كرده بود و آن اين بود كه هر جا كه اين حروف‏
مقطعه آمده است بعد از آن ذكری از قرآن مجيد آمده است ، از وحيی كه بر
پيغمبر اكرم نازل شده است . اينجا هم مطلبی شبيه آن است كه توضيح‏
می‏دهيم .
اگر " ن " به معنی دوات باشد ( و يا به معنی ماهی باشد ، كه اين‏
معنی هيچ تناسبی ندارد و قول ضعيفی است ) معنايش اين است : سوگند به‏
آن شيئی كه ابزار نويسندگی است . ولی به دلائلی كه گفته‏اند اگر قسم می‏بود
بايد " ن " خوانده می‏شد نه " نون " شايد بهتر اين است كه آن را قسم‏
نگيريم ، قسم از بعدش شروع می‏شود . " ن " همان حرف الفبا ، همان حرفی‏
كه مبدا همه سوادها و همه آموزشهاست ، يعنی اگر اين حروف الفبا وجود
نمی‏داشت ، به اين معنا كه اگر انسان قادر بر ايجاد اين مقاطع نمی‏بود ،
اگر انسان مانند حيوانات [ می‏بود ] كه فقط می‏توانند صدا را يكسره بكشند
، مثل گوسفند و اسب و الاغ ، يا حداكثر يك چهچه يكنواخت بزنند مثل بلبل‏
، اگر انسان اينچنين می‏بود سخن نبود و اگر سخن نبود نوشتن نبود و اگر سخن‏
و نوشتن نبود تمدن و فرهنگ نبود ،