است ) كه زن می‏تواند در اين مدت خودش را بيارايد ، برای اينكه بار
ديگر در دل اين مرد نفوذ پيدا كند و قضيه به حالت اول بازگردد . اين‏
يگانه جايی است كه به زن درحالی‏كه رسما همسر نيست اجازه خودنمايی و
خودآرايی نسبت به مرد نيمه‏بيگانه داده شده است .
حال با اينكه اين مطلب به اشاره از كلمه " « لاتخرجوهن من بيوتهن
" فهميده می‏شد ، ولی قرآن به واسطه كمال اهميتی كه می‏دهد تصريح می‏كند :
" « اسكنوهن من حيث سكنتم »" آنها را همان‏جا سكنا بدهيد كه در زمان‏
زوجيت داده بوديد ، نه اينكه تحقيرشان كنيد ، يك جای پايين‏تر و پست‏تر
به آنها بدهيد . در حدود وجد و وجدانتان ( وجدان يعنی دريافت ) يعنی در
حدود قدرت و تمكنتان به آنها جا بدهيد ، همان‏جا كه در حد قدرت خودتان‏
جا داده بوديد . اين كلمه " در حد قدرتتان " اينجا اضافه شده چون ممكن‏
است يك مردی باشد كه در همان زمانی هم كه شوهرواقعی بود متناسب با
قدرت و تمكنش از اين زن پذيرايی نمی‏كرد . كلمه " من وجدكم " آمده‏
است ، كانه دو مقياس بايد در كار باشد و هر يك كه بالاتر است [ عمل‏
شود : ] آنجا كه سكنا می‏داديد ، و در حدود قدرت خودتان ، يعنی نه كمتر
از شان و قدرت خودتان ، نه اينكه شما كه يك آدم قدرتمندی هستيد بگوييد
من در اين مساله خودم را مثل فلان آدم فقير در نظر می‏گيرم .

حيله شرعی

" « و لا تضاروهن لتضيقوا عليهن »" با آنها مضاره نكنيد . مضاره يعنی‏
آنها را تحت فشار زيان قرار ندهيد كه كار برايشان تنگ بشود كه بعد
خودشان از اينجا بيرون بروند . گاهی مومنين دست به حيله شرعی‏شان‏