برسد ؟ اينجا قرآن تعليلی كرده كه از اين تعليل يك اصل كلی برای جاهای‏
ديگر استفاده كرده‏اند : " « كی لا يكون دولة بين الاغنياء منكم »" برای‏
اينكه اين مال و ثرت ، چيزی نباشد كه فقط در ميان اغنيای شما گردش كند
، يعنی فلسفه اين حكم اين است كه پول و ثروت در ميان همه طبقات پخش‏
شود و اختصاص به يك طبقه معين نداشته باشد كه فقط در ميان آنها در يك‏
مدار بسته گردش كند ، در مدار بازی باشد كه همه مردم را شامل شود . كلمه‏
" « دولة »" و " دولة " هر دو در زبان عرب استعمال می‏شود ، هر دو
هم به اعتبار تداول يعنی دست به دست شدن است . دولت را هم " دولت‏
" می‏گويند چون دست به دست می‏شود يعنی برای يك نفر يا برای يك عده‏
باقی نمی‏ماند ، اينها می‏روند عده ديگر می‏آيند ، آن عده می‏روند باز عده‏
ديگر می‏آيند . از آن جهت كه به اصطلاح يك " حالت " است به آن‏
می‏گويند " دولة " ولی آن چيزی كه دست به دست می‏شود . مثل خود پست يا
پول را می‏گويند " دولة " يعنی آن چيزی كه دست به دست می‏شود . حال‏
قرآن می‏گويد اين‏پول كه دست به دست می‏شود نبايد در يك مدار محدود كه‏
مدار اغنياست دست به دست شود ، بايد در مدار عموم دست به دست شود ،
چون پول به هر حال در گردش و حركت است ، نمی‏تواند در يك جا بماند ،
ولی پول كه نمی‏تواند در يك جا بماند دو جور است : يك وقت هست فقط در
ميان يك طبقه و در يك مدار محدود گردش می‏كند ، و يك وقت هست در يك‏
مدار نامحدود گردش می‏كند ، كه از اين جمله اين نظريه اسلام استنباط شده‏
است كه نظر اسلام در با ثروت اين است كه در يك مدار محدود گردش نكند
بلكه در يك مدار نامحدود يعنی در دست همه مردم ( گردش كند ) . بهترين‏
مثل آن چرخ و فلك است . چرخ و فلك هميشه در حال گردش است ، يعنی آن‏
كه در آن رأس قرار گرفته می‏آيد