می فرمايد : " « و لله الاسماء الحسنی »" (1) اسماء حسنی منحصرا از آن‏
اوست ، به اين معنا كه آن كه جميع اسماء حسنی و هر اسمی هم به نحو احسن‏
و اكمل ( و ) به طور غير متناهی بر او صادق است ذات پروردگار است .
اين است كه در ( جای ديگر ) می‏فرمايد : " و لله الاسماء الحسنی و
الامثال العليا " . ما در اين بيانی كه الان عرض كرديم گفتيم غير خدا هم‏
اسم حسن دارد ولی بعضی اسمهای حسن را ، و آن اسمی را هم كه دارد نه به حد
اعلا و اكمل ، ولی خداوند همه اسماء حسنی را و هر اسم حسنی را هم به نحو
احسن دارد . اگر با يك نظر توحيدی عميقتر نگاه كنيم می‏بينيم در ( آنجا )
كه می‏فرمايد : " و لله الاسماء الحسنی و الامثال العليا " اصلا همه چيز را
منحصر به خدا می‏كند . معنايش اين می‏شود كه غير خدا هم هر اسم حسنی دارد
باز از اوست يعنی پرتوی و جلوه‏ای است از او . خيال نكن كه خدا مقداری‏
از علم را به اين انسان عالم داده و العياذ بالله خودش ندارد ، بلكه علم‏
او هم مظهری است از علم حق ، خود او و علمش هم به يك اعتبار اسمی از
اسماء حسنای الهی است . هر موجودی هر صفت كمال كه دارد . آن صفت به‏
اعتبار اينكه مظهری از مظاهر اسماء الهی است مال خداست بلكه بيش از
آنكه مال خود آن شی‏ء باشد مال خداست . آنچه كه به خدا نسبت داده نمی‏شود
فقط نسبتهای نقص است ، عدم است ، نيستيهاست كه پروردگار قدوس است ،
منزه است از اينكه نيستيها و بی كمالی‏ها و محدوديتها به او نسبت داده‏
شود .
اگر از اين ديد نگاه كنيم هر چه در عالم هستی ببينيم اسم خدا می‏بينيم‏
يعنی شأن و جلوه حق را می‏بينيم . اين است كه ما در دعای

پاورقی :
. 1 اعراف / . 180