اولی در آخرت نيز هم جسمانی است و هم روحانی ، و البته برای افرادی كه‏
كامل هستند ، بهشت جسمانی در مقابل آن نعميهای روحانی ارزشی ندارد ، ولی‏
اكثريت مردم ( حتی اكثريت صلحا ، متقين ، زهاد ) به آن مقام نرسيده‏اند
كه بهشت روحانی را درك كنند و برای آنها بهشت جسمانی ارزش نداشته‏
باشد . اكثر مردم ، هم بهشت روحانی دارند و هم بهشت جسمانی ، در جهنم‏
هم همين طور . اقليتی از مردم اهل نعيم روحانی هستند و اعتنايی به ( نعيم‏
) جسمانی ندارند و القليتی هم فقط بهشت جسمانی دارند و از بهشت روحانی‏
نصيبی ندارد .
بحث مااين بود كه به هر حال قطعا ما بهشت جسمانی داريم يعنی نمی توان‏
آن را انكار و به شكلی تأويل كرد ، قابل تأويل نيست . بله ، اينقدر ما
می‏دانيم كه آنچه در آن عالم هس ت با آنچه در اين عالم هست در عين‏
اينكه در جسمانی بودن شريكند تقاوتهای زيادی با يكديگر دارند يعنی آن‏
عالم عين عالم دنيا و طبيعت نيست ، اگر عين عالم دنيا و طبيعت می‏بود
مثل عالم طبيعت تكليف هم در آنجا بود ولی آنجا تكليف نيست به دليل‏
اينكه امكان تكليف نيست ، امكان تغيير دادن وضع و حالت نيست ، به قول‏
فلاسفه آنجا عالم قوش نيست ، عالم فعليت محض است . در آنجا مثلا توالد
و تناسل نمی‏تواند وجود داشته باشد ، خوردن هست ولی خوردن آنجا با خوردن‏
اينجا فرق می‏كند . آن لذاتی كه از خوردن حاصل می‏شود هست اما نه مثل‏
خوردن اينجاست كه اين جور جذب و دفع باشد و در نتيجه مثلا سلامت و
بيماری باشد . اين گونه چيزها نيست . آن نتيجه‏ای كه از اين امر پيدا
می‏شود يعنی لذت خوردن ، لذت آشاميدن ، لذت جنسی ، لذت مصاحبتها در
آنجا وجود دارد ولی با تفاوتهايی كه با ( بذات ) اينجا هست . البته ما
تفاوتها را نمی‏توانيم كاملا درك كنيم . بايد بدانيم كه اين جنبه‏های‏
جسمانی در