بدعت را هم خوب عمل نكردند . بدعتشان چه بود ؟ رهبانيت ، همين حالت‏
به اصطلاح غار نشينی و صومعه نشينی ، حالت گريز از خلق و نجات دادن خود،
برای نجات دادن خود و دين خود فرار كردن از خلق. "« رهبانية ابتدعوها
" يعنی ما ديگر رهبانيت را برای آنها فرض نكرده بوديم ، يعنی خيال‏
نكنيد كه اين رياضت و رهبانيتی كه در ميان پيروان مسيح هست اين هم جزو
تعليمات مسيح بوده ، نه ، اين جزو تعليمات مسيح نبوده ، اين را ابتداع‏
كردند يعنی از خود ساختند ، از خود به وجود آوردند . " « ما كتبناها
عليهم »" ( اين جمله ) تأكيد و توضيح همان " « ابتدعوها »" است :
بدعتی بود كه خود ايجاد كردند و ما بر آنها اين را ننوشته بوديم . حال‏
آنها چرا اين كا را كردند ، هدفشان در ابتدا چه بود ؟ آيا از اول هدف‏
بدی داشتند يا هدف خوبی داشتند ؟ قرآن می‏گويد از اول هدفشان رضای خدا
بود ، اين كار برای رضای خدا كردند : " « الا ابتغاء رضوان الله »" .
استثناء است از يك امر مقدر ، يعنی اينها اين رهبانيت را ابتداع‏
نكردند جز برای رضای حق ، ولی همين بدعتی را هم كه برای رضای حق ايجاد
كردند آنچنان كه بايد رعايت نكردند ، يعنی از مسير چيزی كه خودشان خلق‏
كرده بودند و بدعتی كه ايجاد كرده بودند نيز منحرف شدند .
روايتی هست از حضرت رسول صلی الله عليه و آله و سلم كه خيلی عجيب و
عالی اين آيه را تفسير می‏كند . در حديث است كه يك وقتی ( حضرت ) با
ابن مسعود بودند و ظاهرا سوار بودند . ( ابن مسعود همان صحابی معروف‏
است كه از غلامان مكه و غلام ابوجهل بود و بعد مسلمان شد و جزو مسلمين‏
خيلی جليل القدر قرار گرفت و جزو محدثين خيلی بزرگوار و از صحابه جليل و
به اصطلاح مبالی اميرالمؤمنين علی عليه السلام است . او از آن غلامهايی بود
كه در جاهليت اصلا هيچ به حساب نمی‏آمد و در اثر اسلام مقام عالی پيدا كرد
. ظاهرا يك وقتی پشت سر حضرت رسول