گذشته بود . آن مطلب اين است كه در آيه هفتم اين سوره خطاب به مؤمنين
داشتيم كه " « امنوا بالله و رسوله »" ای مؤمنين ايمان به خدا و رسول
بياوريد . گفتيم اين سؤال قهرا به وجود میآيد كه ايمان اهل ايمان كه
تحصيل حاصل است ! فرض اين است كه مخاطب خود اهل ايمان هستند ، چگونه
به اهل ايمان امر میشود به ايمان ؟ مثل اين است كه به كسی كه روزه دارد
امر كنيم كه روزه بگير . آن كه روزه دارد ، ديگر " روزه بگير " يعنی چه
؟ ! امر به كاری به كسی بايد كرد كه كاری را كه نكرده است انجام بدهد ،
و اما اگر كسی چيزی را واجد است امر به ايجاد آن از قبيل تحصيل حاصل
است . پس چگونه است كه در اين سوره اين تعبير راجع به اهل ايمان آمده
است ؟
جواب اين سؤال واضح و روشن است به حكم " « القران يفسر بعضه بعضا
" كه از خود آيات كريمه قرآن اين مطلب كاملا استفاده میشود كه اموری از
قبيل ايمان - و مخصوصا ايمان - تقوا ، احسان ، حتی صبر ، رضا ، اموری به
اصطلاح يكنواخت و يك درجه نيست ، اموری هستند صاحب دراجات . مثلا تقوا
يك حقيقت صاحب درجات است يعنی يك درجه تقوا يك حكم دارد و درجه
ديگر حكم ديگری دارد ، و حتی اين مطلب شامل اعمال هم میشود و اين از آن
اصول و حقايق و معارف اسلامی است . من از يك امر واضحتر مثال ذكر میكنم
، از روزه . روزه يك درجه عام دارد كه آن را صوم عوام میگويند آن درجه
عام روزه همين است كه انسان امساك كند از اين امور معروفهای كه در روزه
هست : امساك كند از خوردن ، از نوشيدن ، از جنب شدن عمدی ، از داخل
صبح شدن در حال جنابت ، از سر زير آب كردن ، از غبار غليظ در حلق فرو
كردن ، از دروغ بستن عمدی بر خدا و رسول . اين خودش درجهای از روزه است
. هر كسی كه اينها را رعايت كند آن روزه عوام را گرفته است . اما روزه
يك
|