گذاشته‏ايد همه به اذن و رضای خدا بوده است ، يعنی نه آن بريدنها و نه آن‏
باقی گذاشتن‏ها هيچكدام بر خلاف رضای حق نبوده است . " « و ليخزی‏
الفاسقين »" و به اين وسيله اين فاسقها - كه مقصود همين يهوديها هستند-
خوار و ذليل می‏شوند، (اين كار) وسيله‏ای است برای خوار و ذليل كردن آنها.
بعدها يهوديها - مخصوصا در عصر ما كه دستگاههای تبليغاتی خيلی وسيعی‏
دارند - اين موضوع را جزء مستمسكهای خودشان قرار داده‏اند كه مسلمين آمدند
و به امر پيغمبر درختهای خرما را قطع كردند و اين فساد در زمين است . از
اين جهت است كه من لازم می‏دانم كه در اطراف اين مطلب مقداری بحث كنيم‏
.
اين مطلب از دو جنبه بايد بحث شود ، يكی از جنبه قرآنی كه آيا اين‏
عمل با تعليمات خود قرآن سازگار بودهاست يا نبوده است ؟ يعنی اصل‏
تعليمات قرآن و پيغبر در اين زمينه چه بوده است و آيا اين يك عمل‏
استثنايی و بر خلاف آن تعليمات است يا نه ؟ و ديگر از نظر كلی و به‏
اصطلاح فلسفی و حقوقی ، چون اين مسأله‏ای است كه حتی امروز هم در ميان‏
فلاسفه جديد مطرح است .
قرآن كريم مكرر در تعليمات خودش اين دستور را يادآوردی كرده است كه‏
در جهاد و مبارزه با دشمن از عدالت خارج نشويد ، مثل آياتی كه در ابتدای‏
سوره مائده هست در دو آيه است. در يك آيه می‏فرمايد: " « و لا يجرمنكم‏
شنان قوم او صدوكم عن المسجد الحرام التعتدوا و تعاونوا علی البر و القوی‏
و لا تعاونوا علی الاثم و العدوان و اتقوا الله ان الله شديد العقاب »"
(1) وادار نكند كينه و دشمنی قومی كه شما را مانع شدند از ورود

پاورقی :
. 1 مائده / . 2