هر انسانی طرف راستی دارد و طرف چپی ؟ همه انسانها ، هم دست راست‏
دارند هم دست چپ . اين طور نيست كه بعضی از انسانها دست راست داشته‏
باشند بعضی دست چپ . پس به اعتبار چيست ؟ اساسا آيا تدبر و تعمق در
اين مسائل برای ما جايز يا لازم است ؟ يا حتی نه تنها لازم نيست بلكه‏
جايز هم نيست ؟ بعضی را ما می‏بينيم كه تعمق در اين فكرها نيستند ، (
می‏گويند ) قرآن گفته " اصحاب اليمين " ، قرآن گفته " اصحال الشمال "
، قرآن گفته " سابقين " ، ولی عده‏ای ديگر معتقدند كه قرآن خودش دعوت‏
به تدبر و تعمق كرده است يعنی اينها قطعا حامل يك سلسله اسرار است و
افرادی كه شايستگی دارند بايد آن اسرار را به دست بياورند و معنای "
اسرار " در اينجا اين نيست كه مسأله ساده‏ای را معماوش بيان كنند چون‏
بعضی چيزها به اين دليل از اسرار می‏شود كه بيانش به شكل معمايی است‏
يعنی خودش امر واضحی است . آن شعر معروف ( می‏گويد ) :
ز روی يار خواهم ضد شرقی
به دری و قلب و تصحيف
می‏خواهد يك بوسه را بيان كند می‏گويد من ضد شرقی می‏خواهم اما به شرط
اينكه چند چيز در آن صورت بگيرد : تصحيف صورت بگيرد يعنی مثلا شين را
سين بخواند قاف را غين بخوانيد ، يك جا به جای فارسی عربی‏اش را
بياوريد ، يك جا قلب كنيد ، يك حرف را جلو ببريد يك حرف را پس‏
بياوريد . انسان بايد علم " ايقوف " داشته باشد ( خنده حضار ) تا
بتواند اين معنای ساده را كه با عبارت معماوش بيان شده است ( بفهمد )
. اين يك ورزش ذهن می‏تواند ( باشد ) . مثل جدولهايی است كه روزنامه‏ها
می‏كشند . جدولی كه روزنامه می‏كشد اصل مطلب ، مطلب خيلی ساده‏ای است ،
يك شعر ساده يا نام يك شهر است ولی آن