داشته باشد و بلكه بايد با همه انسانها رابطه دوستی داشت بدون اينكه بين‏
انسان مؤمن و انسان غير مؤمن فرق بگذاريم .
اين مطلب با تعليمات اسلامی جور در نمی‏آيد و قرآن بعد می‏فرمايد - مثل‏
اينكه تعريضی به مسيحيت هم هست - كه سيره و سنت ابراهيم كه خود
مسيحيها و يهوديها هم قبول دارند اين نبوده است و نبايد باشد ، و قدر
مسلم اين است كه اين امر با دين جامعه ساز يعنی دينی كه مسؤوليت ساختن‏
يك جامعه را به عهده گرفته است جور در نمی‏آيد . فرق است ميان تعليماتی‏
كه صرفا يك تعليمات اخلاقی و فردی است و تعليماتی كه علاوه بر جنبه فردی‏
، جنبه اجتماعی هم دارد . در اين تعليمات نمی‏تواند ميان انسان مؤمن و
انسان ضد ايمان هيچ فرق گذاشته نشود .
اتفاقا خود قرآن اين مسأله را در آيات بعد طرح كرده است كه بنابراين‏
( آيا ) رابطه انسان فقط با انسانهای مؤمن بايد رابطه دوستی و خوبی باشد
و انسان با هر كس كه غير مؤمن شد بايد رابطه دشمنی و عدوات داشته باشد
و هيچ به او احسان و خوبی نكند ، پس انساندوستی اساسا غلط است ؟ در آيه‏
هشتم اين را هم توضيح می‏دهد : " « لا ينهاكم الله عن الذين لم يقاتلوكم‏
فی الدين و لم يخرجوكم من دياركم ان تبروهم و تقسطوا اليهم »" از اين (
مطلب ) شما اينچنين استنباط نكنيد كه كسانی كه دين و ايمان ندارند و
اسلام ندارند اگر با شما سرستيزه و دشمنی ندارند صرف احسان به آنها را
خدا نهی می‏كند ، به آنها احسان كنيد ، ولی مسأله ، مسأله ديگر است ،
كسانی كه با اسلام و مسلمين سر ستيزه جوی دارند ، كسانی كه اگر شما با
ساده دلی بخواهيد با آنها رابطه دوستی بر قرار كنيد آنها زهر خودشان را
حتما خواهند ريخت ، آنها را ما داريم می‏گوييم ، و چنين چيزی هست ، آنها
دشمن مسلكی شما هستند . آنچه