آنجا وجود دارد و البته جنبه‏های روحانی هم به طريق اولی وجود دارد چون ما
می‏بينيم قرآن در بعضی موارد بعد از اينكه نعمتهای جسمانی را ذكر می‏كند "
« جنات تجری من تحتها الانهار »" ( 1 ) . . . می‏فرمايد : " « و رضوان‏
من الله اكبر »" ( 2 ) و اما بالاتر از همه خشنودی حق است . اين "
بالاتر از همه " برای چه كسی ؟ آدمی كه اساسا در دنيا خدا را نشناخته و
از حب خدا و رضای خدا و خشنودی خدا و عبوديت ، چيزی درك نكرده او در
آخرت هم محجبوب است : " « من كان فی هذه اعمی فهو فی الاخرش اعمی و
اضل سبيلا »" ( 3 ) آن كه در اين دنيا كور باشد در آن دنيا هم كور است‏
و گمراه‏تر . نمی‏شود انسان در اين دنيا كور باشد و در آن دنيا بينا ، و
اين چشمی كه در اين دنيا باز نشده درد آن دنيا بينا شود ! اين رباعی از
فخر رازی است ، رباعی خيلی خوب حكيمانه‏ای است ، می‏گويد :
ترسم بروم (4) عالم جان ناديده
بيرون روم از جهان، جهان ناديده (5)
در عالم جان چون روم از عالم تن ؟
در عالم تن عالم جان ناديده
می‏گويد چطور از عالم تن به عالم جان بروم در صورتی كه در وقتی كه در
عالم تن هستم عالم جان را هنوز نديده‏ام . پس انسان در عالم تن بايد عالم‏
جان را ببيند تا وقتی كه از عالم تن رفت ، در عالم جان راه داشته باشد .
پس " « و رضوان من الله اكبر »" يك حقيقت خيلی بزرگتری است، يك‏
ذره آن برای اينها ارزش تمام بهشتهای جسمانی را دارد . اما همه مردم كه‏

پاورقی :
. 1 توبه / . 72
2 و . 3 اسراء / . 72
. 4 يعنی بميرم .
. 5 يعنی كور بيرون بروم . " جهان را نديده باشم " يعنی حقيقت را
نفهميده باشم .