باشيد و مخصوصا كارهايی را كه اسمش " افساد در زمين " است پيغمبر
اكرم نهی می‏فرمود ، صريح هم نهی می‏فرمود . وقتی كه قومی را ( به جنگ )
می‏فرستاد تعبيراتی می‏كرد ، می‏فرمود درختی را در جايی قطع نكنيد ، پيرمردی‏
را نكشيد ، آب را به روی مردم نبنديد و امثال اين كارها . اينها اصل‏
تعليمات اسلامی است .
ولی يك مطلب ديگر در اينجا هست و آن اين است : گاهی اين كارها
صورت ميگيرد فقط به دليل حقد و عدوات و كينه‏ای كه افراد با ديگران‏
دارند ، يعنی يك كارهای صرفا احساساتی . شك ندارد كه اينها ممنوع است‏
. ولی يك وقت هست كه هدفهای مشروع جنگی متوقف بر عملی هست ، اينجا
چطور ؟ اينجا من ابتدا مسأله‏ای را كه حادتر از همه است و در فقه مطرح‏
است ذكر می‏كنم تا تكليف بقيه روشن شود .
فقها مسأله‏ای در فقه در كتاب " جهاد " طرح كرده‏اند به نام مسأله "
تترس كافر به مسلم " ( تترس از ماده " ترس " است و ترس يعنی سپر
) كه اگر در جنگ ، دشمن مسلمانی را سپر خودش قرار بدهد تكليف چيست ؟
حال يا فردی از كفار فردی را سپر قرار بدهد ( ياگروهی از كفار گروهی را
سپر قرار بدهند ) ، ولی آنها بالاترش را عنوان كرده‏اند كه گروهی را سپر
قرار بدهد . مثلا دشمن عده‏ای مسلمان بيگناه را اسير می‏كند - و اين خيلی‏
معمول هم هست - بعد همان اسرا را در مقدم لشگر خودش قرار می‏دهد و
سربازش پشت سر اين اسرا جلو می‏آيد ، برای اينكه اگر آن طرف بخواهد
بزند بايد اول افراد خودش را بزند . اين مسأله را فقها طرح كرده‏اند كه‏
اگر ما ديديم دشمن هجوم آورده و گروهی مسلمان بی گناه را سپر خودش قرار
داده است ، امر ما دايراست ميان يكی از دو كار : يا اين عده بی گناه را
بكشيم تا بتوانيم جلو هجوم دشمن را بگيريم و يا اينكه به خاطر اين بی‏
گناه‏ها دست از مبارزه برداريم ، تسليم