« مقتصد و منهم سابق بالخيرات »" ( 1 ) . بعيد نيست - همين طور كه‏
بعضی مفسرين گفته‏اند - مضمون آن آيه با اين آيه يكی باشد. ابتدا اين است‏
كه ما كتاب را ( قرآن را ) به ارث می‏دهيم به گروهی از مردم كه آنها را
برگزيده‏ايم ، كه در روايات ما آمده است كه اين آيه دليل بر اين است كه‏
هميشه يك گروه برگزيده‏ای كه علم قرآن در نزد آنها باشد وجود دارد و اين‏
گروه ائمه هستند . از نظر اهل تسنن چنين كسانی ما نداريم كه حتی حودشان‏
هم قائل باشند كه علم حقيقی قرآن نزد آنهاست . بنابراين يك چنين گروه‏
خاصی ما داريم . پس مردم سه دسته هستند : آنان كه به خود ستم كرده‏اند .
اينها همان اصحاب المشئمه هستند . اينجا تعبير قرآن اين است : مردمی كه‏
شومی همراه خودشان دارند . قرآن در مسأله " شومی " اين معنا را تفسير
كرده كه شومی و شئامت برای هيچ كسی در خارج وجودش نيست شئامت هر كسی‏
در اعمال خودش است . " « قالوا انا تطيرنا بكم لئن لم تنتهوا لنرجمنكم‏
و ليسمنكم من عذاب اليم قالوا طائركم معكم ائن ذكرتم »" ( 2 ) . آيه‏
ديگر " « فاذا جائتهم الحسنة قالوا لنا هذه »" . از موسی و قوم موسی‏
نقل می‏كند وقتی كه نيكی و خيری به آنها می‏رسيد می‏گفتند اين ديگر استحقاق‏
خود ماست " « و اين تصبهم سيئة » " احيانا اگر يك بدی به ايشان‏
می‏رسيد " « يطيروا بموسی و من معه »" ( 3 ) می‏گفتند از شئامت اين‏
موسی و همراهانش است . از آيات قرآن اين مطلب كاملا استفاده می‏شود كه‏
شومی يعنی شئامت به معنای يك امر ذاتی شخص نيست كه بگوييم كسی در
سرشتش شوم آفريده شده است ، يا شئامت شخص در امور خارج از وجودش‏
نيست كه بگوييم فلان كس برای من شوم است ، اين اسب

پاورقی :
. 1 فاطر / . 32
. 2 يس / 18 و . 19
. 3 اعراف / . 131