روشن میشود : میدانيم كه به ما اينچنين گفتهاند كه مردم دو دسته هستند از
اين نظر كه بعضی اساسا خدا پرست هستند و بعضی خداپرست نيستند . آنهايی
كه خداپرست نيستند قهرا هواپرست و ماده پرست هستند ، آنها قهرا جزو
اصحاب الشمالاند . خدا پرستها باز دو دسته هستند ( گو اينكه يك دسته
شان دو دسته میشود ، میشود سه دسته ) بعضی خدا را پرستش میكنند برای
نجات از عذاب يا برای رسيده به ثواب . البته اينها هم اهل خير و
سعادتند . اگر كسی امر خدا را اطاعت كند برای اينكه خداوند اجرها و
پاداشهايی كه به او وعده داده است - در همان عالم ملكوت اعلی ذخيره
است - به او بدهد ، خدا او را به آن اجرها و ثوابها و پاداشها ، بهشتها
، نعيمها ، حورالعينها ، ميوهها كه همه اينها حقيقت ادارد و هست (
میرساند ) . حال حقيقت اينها به چه نحو است ، ما كه نرفتهايم ببينی ،
به ما اينها را از روی تمثيلات دنيوی گفتهاند حقيقتش را تا انسان نرود (
درك نمیكند ) يا آنهايی كه رفتهاند میدانند ، اهل حقيقت كه با مكاشفه و
با وحی به دست آوردهاند میدانند . با ما به زبان دنيا گفته شده است ،
ما هم از روی نمونههای دنيا يك چيزی میفهميم و الا واقعيت آنها را درست
درك نمیكنيم . ولی اينقدر میدانيم كه نعيمهايی ، انواعی نعميهای روحی و
مادی در آنجا وجود دارد .
همه كسانی كه خدا را از ترس كيفر يا به خاطر ثواب عبادت میكنند همان
اصحاب اليميناند . ولی به ما گفتهاند مردمی هستند فارغ از هر دو ، يعنی
مردمی هستند كه خدا را پرستش میكنند نه به خاطر اجر و پاداش ( و نه از
ترس كيفر ) بلكه به خاطر شايستگی حق برای عبادت ، طلب رضای حق ، براش
شكرگزاری حق ، برای محبت حق ، كه اگر حق بهشت و جهنمی هم نمیداشت به
حال آنها فرق نمیكرد . اينها قهرا از
|