پاورقی : . 1 روم / . 21
ذاتی و اصيل دارد . برتراندراسل از آن كسانی است كه عليه اين فكر تبليغ
میكند ( و عجيب است ! انحراف از تعليمات انبياء است . شما میبينيد
كه در همين دنيايی كه اسمش را " دنيای علم " گذاشتهاند كار به كجاها
میكشد ! ) . میگويد اصلا فلسفه عفت چيست ؟ بعد فلسفهای برای عفت ذكر
میكند ، میگويد فلسفه عفت منحصرا اين است كه مرد مثل خود زن علاقهمند
است كه بچهاش مشخص باشد . زن بچهاش به هر حال مشخص است چون او
میفهمد اين بچهای است كه از او متولد شده ، لهذا برای زن اهميت ندارد
كه با يك مرد آميزش داشته باشد يا با صد مرد . ولی برای مرد اهمت دارد
چون اگر زنش با مردهای متعددی آميزش داشته باشد نمیداند بچهای كه از او
متولد میشود بجه خودش است يا بچه خودش نيست . میگويد در سابق چون
راهی برای اين كار نبود فحشاء ممنوع بود يعنی يك زن با غير شوهر خودش
حق تماس نداشت . حالا چون دنيا پيش رفته و مخصوصا وسائل ضد آبستنی پيدا
شده چه مانعی دارد كه يك زن ، زن قانونی يك مرد باشد و عشقش با مرد
ديگر باشد ولی متعهد شود كه از او آبستن نشود ، هر وقت خواست آبستن شود
با شوهر قانونیاش تماس داشته باشد ؟
من در بعضی از نوشتههای خودم اين حرفش را نقل و از جنبههای مختلف رد
كردهام . مسأله عفت و ارزش عفت مسأله ديگری است ، هم برای مرد و هم
برای زن . در ارتباط مرد و زن تنها اقناع غريزه جنسی مطرح نيست ، آن
مسأله وحدت ، يگانگی و اتحاد روحی بالاتر است و اين " بالاتر " مطرح
است. قرآن تعبيری دارد میفرمايد: " « و من اياته ان خلق لكم من انفسكم
ازواجا لتسكنوا اليها و جعل بينكم مودش و رحمة »" (1) .
پاورقی : . 1 روم / . 21 |