اگر زنی زن يك كافر شد، می‏آيد اظهار اسلام می‏كند ، قرآن در اينجا اختصاصا
می‏فرمايد تفتيش كنيد ، امتحان كنيد ببنيد اين اسلام از روی حقيقت است‏
يا از روی حقيقت نيست . بسا هست يك امر ديگر سبب شده است ، كه وقتی‏
اينچنين زنهايی می‏آمدند ، پيغمبر اكرم دستور می‏داد تفتيش كنيد ، نكند
عشق يك مرد به سرش زده و آمده ، نكند چيز ديگری هست . در مورد اينچنين‏
زنهايی قرآن بالخصوص دستور آزمايش و امتحان و تفتيش می‏دهد كه كوشش‏
كنيد ايمان اينها ايمان واقعی و از روی صداقت و حقيقت باشد . حال اگر
آزمايش می‏كردند و معلوم می‏شد واقعا اين زن اسلام اختيار كرده و به خاطر
اسلام از آن خانواده فرار كرده است ( چون حكم اسلام اين است كه يك زن‏
مسلمان واقعی نمی‏تواند در خانه يك كافر بماند ، همين طوری كه يك زن‏
كافر هم نمی‏تواند در خانه يك مسلمان باقی بماند ) آيه می‏فرمايد كه اگر
فهميدی و دانستيد و يقين كرديد كه اينها مؤمن هستند اينها را به كفار و
به شوهرهای اول بازنگردانيد " « لا هن حل لهم و لا هم يحلون لهن » "
اينها بر آنها ديگر حلال نيستند ، آنها هم بر اينها ديگر حلال نيستند .
اينجا قهرا پای يك مسأله مالی در ميان می‏آيد . می‏دانيم كه در روابط
مسلمان و كافر اگر كافر ، حربی باشد ( خون و مالش بر مسلمان حلال است )
. ( كافر حربی در وقتی است كه روابط مسلمان با كافر روابطی است كه خون‏
يكديگر و به طريق اولی مال يكديگر را بر يكديگر حلال می‏دانند . ) ولی فرض‏
اين است كه در موردی است كه مورد حرب و جنگ نيست ، صلحی قرار داد
شده ، اينجا پای يك مسأله مالی در ميان می‏آيد و آن مسأله مالی اين است‏
كه آن شوهر كافر حق دارد بگويد اين زنی كه من زن خودم قرار داده‏ام من‏
مهری پرداخته‏ام كه اين زن زن من شده است ( چون در جاهليت هم مهر بوده‏
است ) پس تكليف مهر من