در سوره رحمن آمده و نعمت قلم كه در سوره قلم آمده و ديديم اين هر دو
سوره خيلی به يكديگر نزديكند . در مجموع ( در اين دو سوره ) با تفاوتهايی
در پس و پيش بودن و برخی نكات ديگر ، سخن از خلقت انسان و از تعليم
انسان به طور عموم است و سخن از تعليم بيان است در سوره رحمن و از
تعليم قلم است در سوره قلم . در سوره قلم اهميت مطلب از اين جهت است
كه اولين سورهای است كه بر پيغمبر نازل شده يعنی ديباچه قرآن است كه
ببينيم قرآن در اولين آياتی كه بر قلب پيغمبر نازل میكند چه مطالبی را
طرح میكند . خلقت را طرح كرده ، تعليم را طرح كرده است ، قلم را طرح
كرده . در سوره رحمن ( كه تمام سوره در مقام ذكر نعمتهاست ) ، ( ببينيم
) از چه نعمتی شروع كرده است . باز اينجا میبينيم صحبت تعليم و خلقت و
بيان است .
اين " بيان " و " قلم " دو چيزی است كه اگر انسان در اينها دقت
نكند شايد مثلا بگويد خدا به انسان فرش داده ، خدا به انسان نعمت بيان
هم داده است ، خدا به انسان نعمت خنديدن داده ، نعمت بيان كردن هم
داده است . از زمين تا آسمان متفاوت است . اگر بيان و قلم نبود انسان
تا دامنه قيامت همان وحشی اوليه بود ، محال بود - به اصطلاح امرو -
فرهنگ و تمدن به وجود بيايد ، چون فرهنگ و تمدن محصول تجارب بشر است
، با بيان ، انسان آنچه را كه تجربه میكند و میآموزد ، به همزمانهای
خودش منتقل میكند ، كه قلم هم اين خاصيت را دارد . با قلم آنچه كه يك
نسل آموخته و نسلهای گذشته آموختهاند و به اين نسل منتقل شده ثبت میشود
و برای نسلهای ديگر باقی میماند كه نسلهای ديگر از آنجا كه نسل گذشته
رسانده است اين بار را به دوش میگيرد و حركت میكند و الا اگر بنا بود
كه هر نسلی ( از نقطه اول شروع
|