« يبايعنك علی ان لا يشركن بالله شيئا و لا يسرقن و لا يزنين و لا يقتلن‏
اولادهن و لا يأتين ببهتان يفترينه بين ايديهن و ارجلهن و لا يعصينك من‏
معروف فبايعهن »" اگر زنان مؤمنه - كه مدعی ايمان هستند - آمدند با تو
بيعت كنند ، اين شروط را با اينها مخصوصا قيد كن ، اگر با اين قيدها
آمدند بيعت كنند با آنها بيعت كن . اول ، بيعت به اينكه شريك برای‏
خدا قرار ندهند . اين اصل اول . در بيعت هر مردی هم اين اصل را
گنجانده‏اند ( گفته‏اند مواد اينجا بعضی اختصاص به زنان دارد ، اكثرش‏
مشترك است ميان زنان و مردان ، ولی در مورد زنان بالخصوص تصريح و روی‏
آن تأكيد می‏شود . ) بعد از اين ديگر گرد بت پرستی و شرك به هيچ وجه‏
نگردند . اين اولين شرط . " « و لا يسرقن »" دزدی نكنند . منظور آن‏
دزديهايی است كه بعضی زنها گاهی دزدی می‏كنند ولی خودشان آن را دزدی‏
نمی‏شمارند ، يعنی دزدی از مال شوهر . از جمله زنانی كه آمده بود ، هند زن‏
ابوسفيان و مادر معاويه بود . وقتی كه حضرت رسول‏اين جمله را خواندند :
" « و لا يسرقن »"

پاورقی :
. 1 هند زن عجيبی است ، خيلی زن زبانداری است و زن خبيثه‏ای هم هست و
اين همان كسی است كه در احد با يك عده زنهايی شركت كرده بود و اينها
مردان كافر را تشجيع می‏كردند در جنگيدن . يك اشعار تصنيف مانند هم بود
كه آن تصنيها را می‏خوانند و كف می‏زدند و دف می‏زند :

نحن بنات طارق
نمشی علی النمارق
ان تقبلوا نعانق
أو تدبروا نفارق

( ما دختران طارقيم ، روی فرشها گرانبها ) راه می‏رويم ، اگر شما بجنگيد
بعد می‏توانيد با ما هماغوش باشيد ولی اگر فرار كنيد از شما جدا می‏شويم ،
و اين زنها را تشويق می‏كرد ، و كينه پيغمبر اكرم و اميرالمؤمنين و حمزه‏
را هم به شدت در دلش داشت ، چون پدر و ( برادر و عمويش در جنگ بدر
كشته شده بودند ) . ( برادش ) به دست اميرالمؤمنين ، پدرش به دست‏
عبيدش بن الحارث و عمويش به دست ( حمزه ) .