قبول داريم ، قبول نكردند و نزديك بود كه جنگ در بگيرد ، مسلمين هم
اصرار داشتند كه ما به زور و عنف وارد مكه میشويم ، ولی خود رسول اكرم
با اصرار مسلمين موافقت نكردند . آنجا يك قرار داد صلحی امضا شد و در
آن قرار داد صلح به حسب ظاهر پيغمبر اكرم خيلی به آنها امتياز داد ،
يعنی قرار داد طوری تنظيم شد كه مسلمين اغلب ناراضی بودند و میگفتند اين
بيشتر به نفع كفار است تا به نفع ما . ولی البته بعد معلوم شد كه اين
قرار داد به نفع مسلمين بوده و خيلی هم به نفع مسلمين بوده است . جزء
اصول قرار داد يكی اين بود - كه مسلمين از همين هم خيلی ناراحت بودند -
كه بعد از اين اگر كسی از مردم مكه مسلمان شد و فرار كرد و به مدينه آمد
، قريش حق داشته باشند كه او را برگردانند ولی اگر يك نفر مسلمان مرتد
شد و فرار كرد و به مكه رفت ، مسلمين حق نداشته باشند بروند او را پس
بگيرند . اين ( ماده قرارداد ) مسلمين را خيلی ناراحت كرد كه يا
رسولالله ! قرارداد عادلانه نيست ، اينكه به ضرر ماست ! فرمود : و اما
اگر كسی از ما مرتد شود و برود ما اصلا دنبالش نمیرويم . مسلمانی كه به
زور بخواهيم او را به آنجا بياوريم كه به درد ما نمیخورد ! هر كس كه
همين قدر كه مرتد و رفت ، ديگر رفت ، ما دنبالش نمیرويم كه به زور او
را بياوريم . و اما راجع به مسلمينی كه در آنجا هستند ، ما از آنها
میخواهيم كه فعلا تحمل كنند ( چون به حسب قرارداد ، ديگر كفار قريش حق
زجر كردن آنها را نداشتند و بلكه آنها آزادی هم پيدا میكردند كه اعمال
خودشان را آزادانه انجام بدهند ) و بعد از آن دوره شكنجه و سختی آزادی
پيدا میكنند . ما از آنها میخواهيم آنجا باشند و وجودشان در آنجا نافع
است ، بايد باشند ، و اين سياسيت فوق العاده مفيد واقع شد . اگر رسول
اكرم آن اجازه را میداد كه اگر مسلمين هم فرار كردند ما برنمیگردانيم ،
بعد از اين قرارداد
|