اين است : بگو به اينها اگر خدا فرزند داشته باشد من اولين عبادت
كنندهاش هستم . آيا اين جدال است ؟ اگر جدال باشد معنايش اين است :
من كه خدا را بهتر از شما میشناسم و از شما عارفتر به خدا هستم ، شما
آمدهايد ادعا میكنيد كه خدا فرزند دارد و چون فرزند دارد فرزند هر موجودی
در حكم خود آن موجود است ، احترامی كه برای خود آن موجود بايد قائل شد
برای فرزندش هم بايد قائل شد ( همان طور كه عرض كردم خدا و خدازاده مثل
آقا و آقازاده است ) به آنها بگو اگر خدا فرزندی داشته باشد كه من
آگاهترم و خودم او را عبادت میكردم ، پس اگر من عبادت نمیكنم چون او
فرزند ندارد . پس در واقع میخواهد بگويد ما عجالتا حرف شما را قبول
میكنيم كه خدا اگر فرزند داشته باشد فرزندش هم مثل خودش بايد عبادت
بشود ، يعنی اين اصل را فعلا به سبيل جدل قبول میكند : بله ، شما راست
میگوييد ، واقعا هم اگر خدا فرزند داشته باشد بچه خدا را كه نمیشود كوچك
گرفت و پرستش نكرد . بله ، بچه خدا را بايد پرستش كرد اما چه كنم كه
خدا بچه ندارد ، متأسفم كه خدا بچه ندارد . به اين طريق بگو ، يعنی شما
كه ( اين سخن را ) میگوييد ، من كه از شما عارفتر و آگاهترم ، خدا بچه
ندارد ، اگر میداشت بله من هم عبادت میكردم . اين به شكل جدل .
و اما اگر به شكل برهان باشد . كلمه " عابد " به معانی متعددی آمده
است . يكی از معانی عابد " جاحد " است يعنی منكر . حديثی هست از
حضرت امير عليهالسلام كه ايشان " عابد " را در اينجا به مفهوم " جاحد
" گرفتهاند : بگو اگر خدا فرزند داشته باشد من اول منكر اين خدا هستم .
معنايش اين است : تو كه میگويی خدا فرزند دارد ، نه تنها يك شريك
برای خدا قائل شدی ، بلكه خود خدا را نيز انكار كردی . خدايی كه فرزند
داشته باشد اصلا آن خدا را قبول ندارم ، نه فقط فرزندش را قبول ندارم .
|