پاورقی : . 1 اينكه میگويند حقوق بشر ، اعلاميه حقوق بشر ، شما در همه حقوقهايی كه امروز در دنيا هست نمیتوانيد حقوقی به اين ريزی كه انسان فقط زير ذرهبين میتواند ببيند پيدا كنيد .
با يك نفر كتابی برخورد كردند . ( اينجا ببينيد يك دقايقی هست كه فقط
زير ذرهبين میشود پيدا كرد ) و با يكديگر مصاحب و همراه شدند . قهرا دو
مصاحب راه يكديگر را میپرسند . حضرت فرمودند من میروم كوفه ، تو كجا
میروی ؟ جای ديگری را گفت كه يك مقدار از راه را با يكديگر مشترك
بودند و نزديك كوفه او راهش جدا میشد . گفتند خوب ، پس با همديگر
باشيم . آن شخص میدانست كه رفيقش مسلمان است . حضرت هم كه میدانستند
او اهل كتاب است . با همديگر صحبت كنان آمدند تا به سر دو راهی شاهراه
كوفه و راه فرعی رسيدند . او قهرا راه فرعی را گرفت . حضرت هم شاهراه
را رها كردند و دنبال او آمدند . آن شخص گفت : شما كه گفتی من به كوفه
میروم . فرمود بله به كوفه میروم . پرسيد : پس چرا از اين طرف میآيی ؟
فرمود برای اينكه ما با يكديگر چند ساعت مصاحبت كرديم و مصاحبت حق
ايجاد میكند و تو به گردن من حق پيدا كردی ( 1 ) . به دليل اينكه تو بر
من ذی حق هستی من میخواهم تو را چند قدم بدرقه كنم . نوشتهاند همان جا
فكری كرد و گفت : " پيغمبر شما به دليل اين اخلاق حسنهای كه دستور داد ،
به اين سرعت دينش دنيا را گرفت " و بعد خداحافظی كردند و او حضرت
امير عليهالسلام را نشناخت ولی اين خاطره به شكل عجيبی در ذهنش بود تا
يك وقتی به كوفه آمد و قهرا در جستجوی همان رفيقش بود . روزی آمد خليفه
را ديد ، و فهميد رفيق بين راه ، خود خليفه است . آنجا بود كه شهادتين
را گفت و مسلمان شد و يكی از اصحاب خاص اميرالمؤمنين گرديد . اين
حديث را كافی نقل كرده و اصلا از همين جا عنوانش را
پاورقی : . 1 اينكه میگويند حقوق بشر ، اعلاميه حقوق بشر ، شما در همه حقوقهايی كه امروز در دنيا هست نمیتوانيد حقوقی به اين ريزی كه انسان فقط زير ذرهبين میتواند ببيند پيدا كنيد . |