بحث كرد و فرمود كه در اينها آيات و نشانه‏هايی برای اهل ايمان است .
بعد در خلقت انسان و هر جانداری و بعد راجع به گردش شب و روز ، نزول‏
باران، گردش باد و امثال اينها مطلبی را ذكر كرد و بعد فرمود: " « تلك‏
آيات الله نتلوها عليك بالحق فبأی حديث بعد الله و آياته يؤمنون » "
اينها آيات الهی است كه ما به حق بر تو تلاوت می‏كنيم ، بعد از خدا
و آيات خدا ديگر چه باقی می‏ماند اگر به چيزی می‏خواهند ايمان بياورند ؟
مگر غير از اين چيزی وجود دارد ؟ مقصود اين است كه اگر اينها بخواهند به‏
چيزی در عالم ايمان داشته باشند همين است ، يعنی اگر به اين ايمان‏
نياورند ديگر به هيچ چيزی در عالم ايمان نخواهند داشت . آن چيست ؟ در
نظام عالم ، خدا و در نظام تشريع ، آيات الهی يعنی آيات قرآن . كأنه‏
می‏خواهد بفرمايد كه اگر در كسی مايه‏ای از ايمان باشد و كوچكترين ميل و
رغبتی به اينكه به چيزی ايمان داشته باشد وجود داشته باشد ديگر همين است‏
، اگر كسی به اين ايمان نياورد ديگر به هيچ چيزی در عالم ايمان نخواهد
آورد . نظير آن تعبيری است كه ما در فارسی می‏گوييم ، البته در عربی بوده‏
، ترجمه فارسی هم می‏گويند : " « ليس ورا ابادان قرية »" ماوراء
ابادان ديگر جايی نيست . آنوقت اين آيات شروع می‏شود ، يعنی در واقع‏
بی‏ايمانها توصيف و نشان داده می‏شوند كه اينها چه كسانی و چگونه هستند و
چه روحی و چه روحيه‏ای دارند . با يك تعبير قوی و شديد و محكمی می‏فرمايد:
" « ويل لكل افاك اثيم »" . ما كلمه " ويل " را معمولا در فارسی به‏
" وای " ترجمه می‏كنيم . ممكن است كلمه " وای " همين مفهوم را برساند
ولی در اصل در عربی اين ( كلمه ) مفهومی مثل " هلاك باد " را می‏رساند .
" « ويل لكل افاك اثيم »" هلاك باد هر دروغگوی دروغ بند گناهكاری .
كلمه " افاك " صيغه مبالغه در " افك " است . " افك " يعنی دروغ‏
و معمولا در مورد هر دروغی به كار برده نمی‏شود بلكه در