نفر آمده بودند چنان مسلح و مجهز بودند كه غيرقابل توصيف بود و گويی
همان سران قريش كه در اين سيزده سال با پيغمبر اكرم اينچنين مبارزه
كردند ، همينها كه ديگران به تبع اينها آمدند و اصل اينها بودند ، آمده
بودند برای اينكه اينجا به خاك هلاكت بيفتند و برگردند . در " بدر "
هفتاد نفر از سران قريش به دست مسلمين كشته شدند و بقيه فرار كردند .
قرآن اين را از نظر عوامل معنوی ، حتی قبل از جنگ بدر هم مرتب خبر
میدهد كه چنين سرنوشتی در همين دنيا خواهد بود و بعد هم مكرر تكرار میكند
: مردمی كه با پيغمبرشان آنچنان رفتار كنند چنين سرنوشتی خواهند داشت .
عرض كردم قرآن ( در اين سوره ) بر اين قصهها مرور میكند ، چون فقط
میخواهد اجمالا بگويد كه پيغمبری آمد ، ( مردمی ) تكذيب كردند و بعد از
تكذيب چنين سرنوشتی پيدا كردند ، ولی همين طور با آيات كوتاه كوتاه و
با لحن خيلی سريع و تند و خشونت بار : " « كذبت قبلهم قوم نوح » "
پيش از اينها قوم نوح هم مانند اينها تكذيب كردند . نمیگويد چه را
تكذيب كردند ؟ چون بعد دارد : " « فكذبوا عبدنا »" . مفسرين روی اين
جهت بحث كردهاند كه چرا دو بار " تكذيب " را ذكر كرده ؟ گفتهاند
برای اينكه اول كه میگويد : " « كذبت قبلهم قوم نوح »" قوم نوح پيش
از اينها بودند ، آنها هم تكذيب كردند ( و بعد میفرمايد ) " « فكذبوا
عبدنا »" پس تكذيب كردند بنده ما را ، میخواهد بگويد اينها كأنه
تكذيب پيشاپيشی داشتند ، مثل تصديقهای پيشاپيش ، مثل امضاهای پيشاپيش
كه انسان گاهی چيزی را سفيد امضا میكند ، هنوز او ننوشته اين امضا میكند
، هنوز كسی حرفی را نگفته و هنوز حرفی از دهان او بيرون نيامده و معلوم
نشده كه او چه میخواهد بگويد ، اين قبل از اينكه او بگويد چون تصميم
گرفته تصديق كند ، میگويد بله صحيح است، همين طور استكه شما میفرماييد.
|