می‏شود ، هميشه وقتی می‏خواهد ادرار كند چون در ذهنش رفته " يك كار بد
" ، يك خيال مانعش می‏شود . اين است كه اسمش را گذاشته‏اند " اخلاق‏
تابو " يعنی تحريمهای بدون منطق ، تحريمی كه برای بزرگتر منطق دارد ولی‏
برای اين بچه منطق ندارد .
هر كسی را در هر سنی كه هست اگر می‏خواهند تربيت كنند و پرورش بدهند
، اول بايد برايش روشن كنند ، بفهمد كه چه دارند می‏گويند و برای چه ،
بعد در همان مسير او را پرورش بدهند تا پرورشش توأم با شوق و رغبت‏
باشد . اين بحث دامنه درازی دارد .
در دستورهای پيغمبر اكرم نقل كرده‏اند كه وقتی مبلغ به اطراف و اكناف‏
می‏فرستاد توصيه‏ها به آنها می‏كرد . از آن جمله وقتی معاذ بن جبل را به يمن‏
فرستاد ، وقت رفتن ، اين چند جمله را به او فرمود : « " بشر و لا تنفر ،
يسر و لا تعسر " » به مردم نويد بده ، بشارت بده ، مردم را تشويق كن ،
نترسان ، طوری اسلام را برای مردم بيان نكن كه از آن وحشت كنند ، آنقدر
سخت و مشكل برای مردم بيان نكن كه از اول بگويند چه كار سختی ! مطلب را
طوری بگو كه بفهمند تو اصلا چيز خوب برايشان آورده‏ای و شوق و رغبتشان به‏
سوی آن تحريك بشود . « " يسر و لا تعسر " » در كارها آسان بگير ، سخت‏
نگير ، درست عكس عملی كه غالبا ماها می‏كنيم ، آنقدر سخت می‏گيريم كه (
مردم را از اسلام بيزار می‏كنيم ) .
در آن حديث معروف هست كه حضرت صادق عليه‏السلام همين موضوع را به‏
اصحابشان نصيحت می‏كردند ، فرمودند مردم را كه دعوت می‏كنيد آنها را
نترسانيد ، سختگيری نكنيد ، بعد فرمود روش ما اهل بيت بر سهولت و
سماحت و آسانی است و روش ديگران ( خوارج و ديگران ) بر سختگيری است .
آنگاه حضرت آن مثل معروف را كه لابد همه شنيده‏ايد ذكر كردند ، فرمودند
مرد مسلمانی بود و همسايه