بكنی و به تناسب كاری كه ايجاد میكنی ذيحق میشوی ، كه اين خودش داستان
ديگری است .
قرآن میخواهد بگويد كه تمام نظام عالم اين جور است . آن اقيانوس را
اگر شما میبينيد ، همان ماده بسيط يكرنگ ( است كه ) يك جايش به صورت
اقيانوس درآمده . اگر كشتی را میبينيد ، چوب يك جنسی است كه در اصل
از جنس همين آب و خاك بوده ولی به گونهای ساخته شده است كه سبكتر از
آب است و چون سبكتر از آب است در آب غرق نمیشود . باد در دنيا وجود
دارد كه در كشتيهای بادی از همان باد استفاده میكردند و كشتيها را
میراندند . يك وقت خيال نكنيد كه اينها يك سلسله عوامل تصادفی است كه
به وجود آمده ، تمام اينها در نقشه تدبير اين عالم گنجانده شده است ، و
در واقع به ما میگويد شما به عالم به چشم يك كتاب نگاه كنيد ، هر چه
بيشتر مطالعه كنيد بيشتر مطلب كشف میكنيد و اصلا بيشتر آگاهی را در عالم
حس و لمس میكنيد .
چقدر فرق است ميان اينكه انسان تفكرش تفكر مادی باشد و وقتی كه در
روی زمين راه میرود خودش را با اشياء بيگانه و احيانا دشمن احساس كند ،
بعد هم بگويد زندگی تنازع بقاست ، زندگی جنگ است و جز جنگ نيست ، من
يك موجود تك و تنها هستم و هيچ موجودی از ازل در فكر من نبوده و الان
هم در فكر من نيست و هيچ وقت در فكر من نخواهد بود ، هيچ مهربانی و
رحمتی در دنيا در پيدايش من دخالت نداشته ، هيچ مهر و محبتی در عالم
وجود نداشته است كه مرا به وجود آورده باشد و الان هم وجود ندارد كه
بخواهد مرا در خودش پناه بدهد ، يك موجود تك هستم در ميان ميلياردها
دشمن ( آنوقت يك چنين آدمی چه احساساتی پيدا میكند ! ) آری چقدر فرق
است ميان اين آدم و كسی
|