پاورقی : . 1 دخان / . 19
"« كالمهل يغلی فی البطون »" مانند فلز گداخته در شكمها غليان دارد "
« كغلی الحميم »" آب را كه روی آتش بگذاريد چگونه غليان پيدا میكند ؟
اينطور غليان دارد .
گفتيم در آن آيه میفرمايد : " « انها شجرش تخرج فی اصل الجحيم »" در
همان متن و عمق و وسط جهنم میرويد . اينجا میفرمايد : " « خذوه فاعتلوه
الی سواء الجحيم »" به فرشتگان گفته میشود اين را بگيريد و بكشيد به
همان وسط جهنم ببريد ، اين ديگر زقوم است ، درختش هم آنجا روييده است
. " « ثم صبوا فوق رأسه من عذاب الحميم »" از بالا سر او هم از عذاب
آب داغ بر فرق او و بر سر او بريزيد ، كه اين دو عذاب است : عذابی كه
از درون خودش میكشد و عذابی كه از بيرون به نحو ديگری بر او میريزد ، كه
باز خود اين هم تجسم گناه گناهكار در دنياست ، رنجهايی كه در درون خودش
متحمل میشود كه اثرش را در اين دنيا احساس میكند ، و رنجها و عكس
العملهايی كه عملهای كثيف و بد دارد كه از ديگران هم به انسان میرسد .
بعد به او میگويند : " « ذق انك انت العزيز الكريم »" بچش ، تو
همان آقای عزيز و بزرگوار دنيا هستی ، يعنی همان كسی هستی كه در دنيا
آنچنان مغرور بودی ، برای خودت عزتی و شخصيتی و اهميتی قائل بودی مافوق
اينكه سخن خدا را گوش كنی . قبلا خوانديم : " « و أن لاتعلوا علی الله
" ( 1 ) علو علی الله داشتی ، میخواستی بر خدا تكبر بجويی ، چون امر خدا
را دون شأن دانستن ، بر خدا تكبر كردن است و اين شنيعترين اقسام تكبر
است .
بعضی از فلسفههای امروز ، ايستادن در مقابل خدا را عالیترين كمال انسان
میشمارند . ژان پل سارتر كتابی دارد به نام " خدا و شيطان " بر اساس
فكرها و حسابهايی كه راجع به مفهوم آزادی انسان دارد و راجع
پاورقی : . 1 دخان / . 19 |