« غطائك فبصرك اليوم حديد »" تعبير عجيبی است: پردهات را برداشتيم،
و حافظ همين تعبير را چه عالی میگويد : " حجاب چهره جان میشود غبار تنم
" . ( قرآن ) میگويد : اين غبار تن كه حجاب چهره جان است گرفته میشود
، آن وقت در آنجاست كه شما میبينيد مؤمن و غير مؤمن ( فاسق ) ، صالح و
طالح كه اين حجاب چهره جان برطرف شده است ، حقايق را آشكار میبينند .
" « فكشفنا عنك غطائك فبصرك اليوم حديد »" چشمت ديگر حالا خوب تيز
است و حقايق را خوب میبينی . به پيامبر میگويد ای پيغمبر ! رهايشان كن
، بگذار آن روزی كه اين حجاب چهره جان برطرف میشود ببينند ، آنچه امروز
تو میگويی و میشنوند آنروز میبينند . " « و هو الذی فی السماء اله و فی
الارض اله »" . تأكيدی است بر همان " « سبحان رب السموات و الارض
رب العرش عما يصفون »" . گاهی انسان سخنی را به حكم ضرورت به زبان
میآورد و بعد میخواهد بگويد كه ضرورت بود كه ما اين سخن را گفتيم ، مثل
اينكه ما میگوييم اگر پيغمبر اكرم صلی الله عليه و آله فلان معصيت را
بكند مثلا دروغ بگويد خدا چه میكند ؟ میخواهيم با " اگر " حرف بزنيم
ولی میبينيم اصلا خود گفتن اين ( سخن درست نيست ) ، میگوييم العياذ
بالله العياذ بالله اگر پيغمبر هم گناه بكند خداوند او را عذاب میكند .
وقتی اين " اگر " را هم میخواهيم بگوييم چند بار " العياذ بالله "
میگوييم . يا يك نفر آدم عادی مثلا میگويد : خاكم به دهن ، خاك به زبانم
، خدای نكرده خدای نكرده اگر جوان انسان بميرد . . . " « قل ان كان
للرحمن ولد فانا اول العابدين »" بگو اگر خدا فرزند داشته باشد من
اولين عابد يا اولين زاهد هستم . " « سبحان رب السموات و الارض رب
العرش عما يصفون »" منزه است پروردگار از اين توصيفها. بعد میفرمايد:
" « و هو الذی فی السماء اله و فی الارض اله »" ذات حق هموست كه در
آسمان همان قدر خداست كه در زمين . عظمت الهی را بيان میكند . او جايش
آسمان
|