« الاقربين غ"(1)(خويشاوندان نزديك را بايد انذار كنی) دو واقعه رخ داده
است ، يكی انذار نزديكان خيلی نزديك، يعنی بنیهاشم و بنی عبدالمطلب كه
اين در خانه خود حضرت صورت گرفته ، كه عدهای را كه 39 يا 40 نفر بودند،
عموهای حضرت، عموزادگان، عمهزادگان، اينهايی كه خيلی نزديك بودند دعوت
كردند ، آن داستان معروف كه اميرالمؤمنين طفل بودند و ( پيغمبر اكرم )
دستور دادند كه آبگوشتی برای اينها بپزند و ايشان آماده كردند ، و بعد
ابولهب چه گفت و . . .
يك جريان ديگر هست كه انذار اقربين كمی از اينها دورتر است كه بعد
از آن واقعه صورت گرفته يعنی همه قريش ، چون همه قريش اقربای پيغمبر
بودند . خود پيغمبر از قبيله قريش بود يعنی بنیهاشم تيرهای از قريش
بودند . پيغمبر اكرم رفتند بالای يكی از كوههای اطراف مكه و فرياد كردند
ايها الناس جمع شويد، مطلب مهمی را میخواهم با شما در ميان بگذارم. (2)
تا حضرت اين را اعلام كردند ( 3 ) عده زيادی جمع شدند ، اكابر و اصاغر
، زن و مرد جمع شدند ، بعد حضرت فرمود : ايها الناس ! اگر من سخنی به
شما بگويم ، از من میپذيرند ، باور میكنيد ؟ همه گفتند ما از تو جز راستی
نشنيدهايم . فرمود اگر به شما اطلاع بدهم كه در پشت اين كوهها سپاه جراری
هست كه آهنگ شهر شما را دارند و تصميم گرفتهاند
پاورقی :
. 1 شعراء / . 214
. 2 بديهی است كه در آن زمان وسائل امروزی نبوده كه با راديو و
تلويزيون اعلام كنند ، اگر كسی از خبر مهمی اطلاع پيدا میكرد میرفت در آن
نقطه ظاهرا بالای همين كوه صفا ( تپه صفا ) میايستاد و فرياد میكرد ايها
الناس جمع بشويد خبر مهم ، و همه جمع میشدند .
. 3 تا آن زمان سابقه نداشت كه ايشان چنين كاری كرده باشند و شنيدهايد
كه ايشان قبل از دوره رسالت به نام "محمد امين" معروف و خيلی با وقار