ابتكار می‏كند . اين است كه خداوند در قرآن توصيف می‏شود به خالق سماوات‏
و ارضين و خالق همه چيز : " « قل الله خالق كل شی‏ء »" ( 1 ) ولی گفته‏
نمی‏شود والد چيزی ، خدا والد هيچ موجودی نيست .
چون صحبت از فرزند داشتن خدا آمده است و اصلا در اطراف خدا ، گفتن‏
اين گونه سخنان خلاف ادب است ( ولی اينجا ( گفته شده است ) چون رد
آنهاست و بايد گفت ) پشت سرش تسبيح می‏آيد : " « سبحان رب السموات‏
و الارض رب العرش عما يصفون »" منزه است پروردگار آسمانها و زمين ،
پروردگار عرش ، آن مالك و مدبر . به مجموع عالم از آن جهت كه عرصه‏
تدبير و اراده الهی و به اصطلاح مركز تدبير الهی است " عرش " گفته‏
می‏شود . اينجا هم مفسرين گفته‏اند " رب العرش " عطف بيان است : منزه‏
است پروردگار همه جهان و همه جهان كه عرش اوست از اين توصيفها ، از
اين سخنان ، از ايننسبتها ( والد بودن و بچه داشتن ) . اين مثل " العياذ
بالله " است كه ما می‏گوييم : نعوذ بالله كه در اطراف خدا چنين سخنانی‏
بشود گفت .
" « فذرهم يخوضوا و يلعبوا » " مأيوسانه به پيامبر می‏گويد : ای‏
پيغمبر ! ديگر اين بدبختها را رها كن و بگذار در اين جهلها و حماقتهای‏
خودشان و ظلمتهايی كه خودشان برای خودشان فراهم كرده‏اند فرو بروند ، يعنی‏
ديگر اميدی به نجات اينها نيست . " « ذرهم يخوضوا »" رهايشان كن ،
بگذار در اين اوهام و خرافات و حماقتها فرو بروند " « يلعبوا » "
بگذار بازی كنند ، دلخوش باشند به اين مسائل غيرجدی و اين بازيچه‏هايی كه‏
درست كرده‏اند " « حتی يلاقوا يومهم الذی يوعدون »" تا آن روزی كه به‏
آن وعده داده شده‏اند ، آن روز را ملاقات كنند، آن روزی كه به تعبير قرآن:
" « فكشفنا عنك غ

پاورقی :
. 1 رعد / . 16