ظاهر میشود ، خداست كه وارث همه چيز است . پس چون اين تعبير " ارث
" در مورد خود خدا به كار برده شده است ، معنايش ظهور حقيقت است .
حال برای آن كسانی كه از طريق الوهيت چيزهايی را در آنجا واجد میشوند
میگويد : " « و تلك الجنة التی اورثتموها »" به همان معنا كه خدا
وارث اينهاست در قيامت ، اين بندگان وارث هستند ، يعنی مالك حقيقی
اينها میشوند به مالكيت پروردگار . پس در واقع اين جور میخواهد بگويد :
" ما كه مالك همه چيز هستيم ، تو هم مالك اينها و بلكه همه چيز هستی
" . يك چيزی نقل میكنند كه نامهای از خداوند به اهل بهشت میرسد : "
« من الحی القيوم الذی لا يموت الی الحی القيوم الذی لا يموت غ" ما قيوم
واقعی هستيم و تو هم به قيوميت ما اينجا قيوم و مالك واقعی خواهی بود .
پس اينجا كه تعبير " ارث " میكند ، برای اين است كه میخواهد بگويد
مالكيت شما شأنی از شؤون مالكيت خداوند است ، همان وراثت الهی كه به
خداوند میرسد ( و ) معنايش اين است كه همه حجابها از بين میرود و
حقيقت آشكار میشود ، به شما هم میرسد . " « تلك الجنة التی اورثتموها
بما كنتم تعملون »" .
باز به نوع ديگر به تنعمات جسمانی اشاره میكند . در آن آيه به
خوردنيها و نوشيدنيها اشاره كرد ، « صحاف من ذهب »كه خوردنيها بود ،
اكواب كه جامهايی است كه نوشيدنيها را در آن قرار میدهند ، در اينجا
دسر و ميوهاش را ذكر میكند : " « لكم فيها فاكهة كثيرش منها تاكلون
" در آنجا ميوههای فراوانی داريم كه از آنها استفاده میكنيد ، يعنی نه
اينكه همه آنها را میتوانيد استفاده كنيد ، آنجا تمام شدنی نيست ، از
آنجا استفاده میكنيد .
تا اينجا صفحه بهشت و بهشتيان بود ، حالا صفحه جهنمیها شروع
|