فهميدم نه ، امام يعنی همين ( 1 ) .
" « سيعلمون غدا من الكذاب الاشر »" فردا خواهند فهميد كه كذاب اشر
كيست، دروغگوی طمعكار كه طمعش او را به دروغگويی وا می‏دارد كيست؟ يعنی‏
شماييد كه اين دروغ را به خاطر مطامع دنيوی می‏گوييد . " « انا مرسلوا
الناقة فتنة لهم فارتقبهم واصطبر »" ما فرستنده آن شتر هستيم به عنوان‏
يك امتحان ، حالا منتظر آنها باش و ببين چه می‏كنند ( يعنی به آن پيغمبر
چنين گفتيم ). " « و نبئهم ان الماء قسمة بينهم كل شرب محتضر »" و به‏
آنها خبر بده كه آب بايد قسمت بشود ، امتحان الهی است ، چيزی‏
غير از امتحان نيست ، قسمتی از آن آب به آنها تعلق دارد و قسمتی به اين‏
حيوان . " « فنادوا صاحبهم »" گفتند عجب ! چه مزاحمی برای ما پيدا
شده ! ( با توجه به اينكه اين حيوان با اعجاز الهی به وجود آمده ) عجب‏
مزاحمی ! يك روز آب مال ما يك روز مال او ، يك ساعت مال ما يك‏
ساعت مال او ! بياييم كلك او را بكنيم كه همه آب مال ما باشد : "
« فنادوا صاحبهم غ" رفيقشان را كه مردی بود بعضی گفته‏اند به نام "قيدار
" ، يكی از آن جانيها و شمردلهايی كه برای اين جور كارها آماده هستند او
را صدا زدند كه آيا می‏توانی اين كار را بكنی ؟ " « فتعاطی فعقر »" پس‏
حربه‏اش را به دست گرفت و اين حيوان را كشت ، يعنی اين معجزه باقی در
ميان مردم را كه گواهی بود بر صدق دعوی پيغمبرشان، به دست خودشان از بين‏
بردند . آن وقت بود كه عذاب الهی نازل شد . باز می‏گويد: " « فكيف كان‏
عذابی و نذر غ" عذاب و نذر من چگونه بود؟ رابطه عذاب و نذر چگونه بود؟
چه كرديم؟ " « انا ارسلنا عليهم صيحة واحدش »" فقط يك فرياد كافی بود
و فرستاديم " « فكانوا كهشيم المحتظر غ" پشت سر اين صيحه وقتی سراغشان‏

پاورقی :
. 1 منتهی الامال ، ج / 2 ص . 333