پاورقی : . 1 بقره / . 255
كسی را شفاعت میكنند و برای چه شفاعت میكنند ، يعنی اين جور نيست كه
شفاعتشان يك كارگتره باشد ، افرادی را تشخيص میدهند كه اينها استحقاق
شفاعت دارند ، از روی كمال آگاهی و بصيرت شهادت میدهند .
اين آيه قطع نظر از اينكه حقيقتی را بيان فرموده است ، به يك دليل
واضحی بطلان شفيع بودن بتها را ثابت كرده و آن اينكه شفاعت يك امر
كوچكی نيست كه به هر موجودی بشود نسبت داد ، شفاعت شأن توحيد و اهل
توحيد است . بت كه اصلا شعور و دركی ندارد كه ( شفيع ) باشد . بعلاوه خود
عمل شفاعت مستلزم اين است كه شفيع به احوال مشفوع له آگاه باشد و
بتواند بفهمد و تشخيص بدهد كه آيا اين استحقاق شفاعت دارد يا ندارد .
اين شفعايی كه شما فرض كردهايد اصلا صلاحيتی برای شهود حق و برای اينكه
آگاه به كار خودشان باشند ندارند به وجهی من الوجوه . در اين آيه شرط
شفيع را از نظر صلاحيت خودش ذكر كرده ، يعنی هر كسی نمیتواند شفيع باشد
، شرط شفاعت ، از اهل توحيد بودن است ، ديگر آگاه بودن به احوال مشفوع
لهم است .
شرط ديگری در چند آيه ديگر در قرآن ذكر شده است و آن اين است كه كسی
كه اين صلاحيت را دارد تازه با اذن و اجازه خدا بايد اين كار را بكند .
شفاعت از ناحيه خدا شروع میشود . اين خداست كه شفيع را به عنوان شفيع
بر میانگيزاند و به او اجازه شفاعت كردن را میدهد . در آيه معروف آية
الكرسی میفرمايد : " « من ذا الذی يشفع عنده الا باذنه »" ( 1 ) .
همچنين در آخر سوره عم میخوانيم كه " « يوم يقوم الروح و الملائكة صفا
پاورقی : . 1 بقره / . 255 |