تدريجی همه اشياء از آن اصل و مبدأ خودشان با ليلةالقدر ؟ آن رابطه‏ای‏
است كه عالم تكوين با انسان كامل دارد ، كه در جلسه پيش اين مطلب را
بيان كرديم . پس " « فيها يفرق كل امر حكيم »" هر امر حكيم كه در
اينجا مقصود از " حكيم " همين چيزی است كه عرض كرديم ، يعنی در حال‏
احكام و وحدت و بساطت است در اين شب از يكديگر جدا می‏شوند ، تنزل‏
پيدا می‏كنند و به صورت حدود و اشكال و خصوصيات در می‏آيند .
" « امرا من عندنا انا كنا مرسلين »" باز ( آن ) دو احتمال در اينجا
هم آمده است . يكی اينكه " « فيها يفرق كل امر حكيم امرا من عندنا »"
اين امر همان امر باشد : هر امر حكيم در حالی كه كاری است ، امری است ،
شأنی است از نزد ما ، يعنی همه اينها از ناحيه ماست. آنوقت " « انا
كنا مرسلين »" هم قهرا شامل همه اشياء می‏شود . احتمال ديگری اينجا
داده‏اند و آن اينكه اين " « امرا من عندنا »" به اين آيه " « فيها
يفرق كل امر حكيم »" نمی‏خورد، به " « انا انزلناه فی ليلة مباركة »"
می‏خورد كه آنوقت اختصاص به قرآن پيدا می‏كند . " « انا انزلناه فی ليلة
مباركة . . . امرا من عندنا »" در حالی كه قرآن امری است از ناحيه ما.
بعد می‏فرمايد : " « انا كنا مرسلين »" . نظير " « انا كنا منذرين
" در دو آيه قبل است . در " « انا كنا منذرين »" اين مطلب را در
جلسه پيش عرض كرديم ، وقتی قرآن می‏فرمايد : " « انا انزلناه فی ليلة
مباركة انا كنا منذرين »" ما چنين بوده‏ايم كه هميشه منذر بشر بوده‏ايم و
هميشه بشر را هدايت می‏كرده‏ايم ، می‏خواهد بگويد كه اين دفعه اول ما نيست‏
كه ما انذار خودمان و هدايت بشر را از قرآن شروع كرده باشيم ، بلكه از
روزی كه بشر به روی زمين آمده است خداوند شأن انذار خودش را به وسيله‏
پيغمبران داشته است . در " « انا كنا مرسلين »" هم مطلب همين است :