پاك و پاكيزه بالا برود اما اگر مسأله امامت اميرالمؤمنين بر او عرضه شد
و قبول نكرد و عناد ورزيد قطعا اعمالش همه به هدر رفته است .
نه تنها عناد اين كار را می‏كند ، خيلی چيزهای ديگر هم خود ما داريم [
كه اعمالمان را هدر می‏دهد ] . نبايد خيال كرد اين مسأله فقط مربوط به‏
آنهاست . لازم نيست عناد تنها در مورد نبوت يا امامت يا توحيد باشد ،
در موارد ديگر هم همين طور است . ممكن است انسان به نحو ديگری معاند
باشد . فرض كنيد كسی يك مسأله‏ای از من می‏پرسد و من جوابی می‏دهم . از
يك نفر ديگر هم همان مسأله را می‏پرسد و او جواب ديگری می‏دهد . بعد به‏
من می‏گويند فلان كس جواب مسأله را اين طور داد . تا به من گفتند ، با
اينكه من خودم بهتر از ديگران می‏فهمم كه او درست گفته اما حاضر نيستم‏
خودم را بشكنم و بگويم ببخشيد ، من اشتباه كردم ، ايشان درست فرمودند ،
بلكه شروع می‏كنم به توجيه و تأويل كردن و می‏خواهم به هر نحوی شده حرف او
را خراب كنم و حرف خودم را به كرسی بنشانم . اين هم خودش درجه‏ای از
عناد است . در اين صورت نمی‏تواند نماز من نماز درستی باشد در حالی كه‏
من اينقدر خودخواه و معاندم كه حاضر نيستم نسبت به اينكه مسأله‏ای را
ديگری بهتر از من جواب داده تسليم باشم و به اشتباه خود اعتراف كنم .
حسادت هم همين طور است . پيغمبر اكرم فرمود : " « ان الحسد لياكل‏
الحسنات كما تأكل النار الحطب » " ( 1 ) .
حسد ، حسنات انسان را می‏خورد آنچنانكه آتش هيزم را ،

پاورقی :
. 1 اصول كافی ، كتاب الايمان و الكفر ، باب الحسد ، حديث 2