پاورقی : . . 1 انعام ، . 103 . 2 به " مانويه " نسبت میدهند كه مانويان خدا را نور از همين نوع نور میدانستند و او را " نور اعظم " ( نور بزرگتر ) میناميدند . به هر حال هر كسی اين عقيده را داشته باشد عقيده خلاف و باطلی است .
آسمانها و زمين است اين نور نيست ، اين نور يكی از مخلوقات خداوند
است . در اول سوره مباركه انعام میخوانيم : " « الحمد الله الذی خلق
السموات و الارض و جعل الظلمات و النور ثم الذين كفروا بربهم يعدلون
" : " سپاس خدای آفريننده آسمانها و زمين و قرار دهنده نور و ظلمت را
. . . " . خدا خالق اين نور است [ نه خود اين نور ] . اين يك مطلبی
است كه ديگر از نظر قرآن جای بحث نيست ، چون نه تنها خود اين نور
مخلوق خداست بلكه قرآن دائما درباره منبع اين نور يعنی خورشيد و ستارگان
بحث میكند كه اينها خودشان مخلوقات ذات اقدس الهی هستند . اگر كسی
درباره خدا چنين تصوری كند كه معروف است به تصور " پيرزنی " كه خيال
میكنند خداوند يك قلمبه نور است در بالای عرش و نور را هم چيزی نظير
نور برق و خورشيد و غيره تصور میكنند و واقعا چنين اعتقادی داشته باشد ،
در توحيد و در ايمانش خلل است . اين نور چيزی است كه ما به چشم
میبينيم [ در حالی كه ] قرآن درباره خدا میگويد : " « لا تدركه الابصار و
هو يدرك الابصار »" ( 1 ) خدا به چشم ديده نمیشود . اگر كسی خدا را
العياذبالله موجودی از جنس اين نور بداند مسلم در توحيدش خلل است چون
مجسم است و خدا را جسم و قابل ابصار و ديدن فرض كرده است ( 2 ) .
ولی كلمه نور مصداقش منحصر به نور حسی نيست . لفظ " نور " وضع شده
است برای هر چيزی كه روشن و روشن كننده باشد
پاورقی : . . 1 انعام ، . 103 . 2 به " مانويه " نسبت میدهند كه مانويان خدا را نور از همين نوع نور میدانستند و او را " نور اعظم " ( نور بزرگتر ) میناميدند . به هر حال هر كسی اين عقيده را داشته باشد عقيده خلاف و باطلی است . |