كه نماز جماعت می‏توان پشت سر او خواند و می‏توان از او تقليد كرد ، قاضی‏
هم می‏تواند باشد ، اما شهادتش هرگز قبول نمی‏شود ، و بعيد نيست كه اين‏
سومی درست باشد ، يعنی " « الا الذين تابوا من بعد ذلك و اصلحوا » "
استثنای از " « اولئك هم الفاسقون »" باشد . آيه بعد :
« و الذين يرمون ازواجهم و لم يكن لهم شهداء الا انفسهم فشهاده احدهم‏
اربع شهادات بالله انه لمن الصادقين 0 و الخامسه ان لعنت الله عليه ان‏
كان من الكاذبين ».
اينجا يك سؤال مطرح می‏شود و آن اينكه شما گفتيد كه اگر مردی زنی را
متهم به زنا كرد بايد چهار شاهد بياورد . حال اگر چهار شاهد نداشت‏
تكليفش چيست ؟ بايد بداند كه چون شاهد ندارد ، اگر شهادت دهد خودش را
تازيانه می‏زنند ، پس وظيفه‏اش سكوت كردن است . حال اگر آن مردی كه‏
ديده آن زن زنا می‏كند شوهر آن زن باشد تكليفش چيست ؟ آيا او هم اگر
چهار شاهد وجود داشت بيايد پيش حاكم شرعی اظهار كند كه زن من زنا كرده‏
است ؟ اگر بخواهد چهار شاهد پيدا كند آنها كارشان تمام شده است . اگر
شاهد ، غير شوهر بود ، می‏گفتند حال كه چهار شاهد نيست ، سكوت كن ، حرف‏
نزن ، به تو چه ربطی دارد ؟ اگر بگويی ، خودت را تازيانه می‏زنند .
شوهر وقتی پيش حاكم شهادت می‏دهد بايد چهار بار سوگند به خدا بخورد و
خدا را گواه بگيرد كه اينكه می‏گويد راست است و دروغ نمی‏گويد . يعنی يك‏
بار شهادت دادن كافی نيست ، بايد