تنها عاقلها و ذی شعورها را ، ولی ضمير را آنچنان برمیگرداند كه گويی همه
موجودات عالم عاقلند و شاعر ، و چون میگويد : " « و لكن لا تفقهون
تسبيحهم »" . " هم " در زبان عرب ضميری است كه برای اشخاص میآورند
نه برای اشياء ، و قرآن با اينكه سخنش درباره اشياء است ضمير را ضمير
اشخاص آورده ، يعنی میخواهد بگويد كه همه اشياء از يك نظر اشخاصند [ و
شعور دارند ] ، و در همين آيهای كه خوانديم " مرغان " را هم اضافه كرده
، اگر " مرغان " نمیبود میگفتيم قرآن میگويد " كسانی كه در آسمان و
زمين هستند " ، كسانی كه در آسماناند يعنی ملائكه و كسانی كه در زميناند
يعنی انسانها ، مقصود از انسانها هم انسانهای مؤمن است " « كل قد علم
صلاته و تسبيحه »" همه اينها به نماز و تسبيح خودشان آگاهند ، میگفتيم
اين ديگر مانعی ندارد ، انسانها و ملائكه به تسبيح خودشان آگاهند . ولی
میگويد " . . . و مرغان " ، مرغان را هم داخل كرده است ، مرغ كه مسلم
شعور انسان و شعور ملائكه را ندارد ، پس معلوم میشود و در عالم مرغان هم
يك حسابی هست كه ما وارد نيستيم و نمیدانيم .
گفتيم تفسير اول تفسير حكيمانه است . حكيم ابونصر فارابی كه يكی از
حكمای بسيار بزرگ جهان اسلام است عبارت خيلی شيرينی ظاهرا در كتاب
فصوص دارد . او همين مطلب را ولی بيشتر با موضوع " زبان حال " بيان
كرده است ، میگويد : " صلت السماء بدورانها و الارض برججانها و المطر
بهطلانه " آسمان كه گردش میكند ، با گردش خود به درگاه الهی نماز میبرد
. گردش آسمان نماز آسمان است . زمين كه تكان میخورد ، تكان خوردن زمين
نماز زمين است . باران كه میريزد ، ريزش باران نماز باران است ،
|