بالا نمی‏رود بلكه پايين می‏رود . " « ان كتاب الفجار لفی سجين »" (1) .
در روايت هست يك نماز ما می‏خوانيم ما كه از عالم غيب خبر نداريم ،
ولی عالم غيب از اين عالم شهادت ما خيلی وسيع‏تر و فصيح‏تر و منظم‏تر و
حسابهايش دقيق‏تر است يك وقت هست كه اين نماز ما يك تجسم نورانی‏
پيدا می‏كند ، بالا می‏رود و پرده‏های هفتگانه ( هفت حجاب ) را پاره می‏كند
. يك وقت هم هست كه نماز ما به صورتی است كه ملائكه‏ای كه مامور بالا
بردن هستند ، وقتی كه آن را به يك مقام بالاتر عرضه می‏كنند ، آن مقام‏
بالاتر می‏گويد " « لفوه فی خرقه » " اين را در يك پارچه‏ای بپيچيد و
بكوبيد به سر خواننده‏اش . خيلی نمازها هست كه به جای اينكه بالا برود
پايين می‏رود . در روايت است كه انسان گاهی يك عمل خير را به قصد قربت‏
انجام می‏دهد ، مثلا به قصد قربت و واقعا " قربه الی الله " از يك نفر
دستگيری می‏كند . اين عمل او می‏شود يك عمل نورانی و در مقامات بالا جا
می‏گيرد ، ولی بعد شيطان وسوسه می‏كند ، با اينكه در حين عمل قصد ريا
نداشته و ريا هم نكرده و عملش پاك بوده اما ريای بعد از عمل می‏كند . در
مجلسی می‏نشيند ، در حالی كه يك خيال در ذهن اوست مثل يك گربه‏ای كه او
را در يك جوال كرده باشند می‏خواهد زود خودش را بيرون بياندازد كه بله ،
اطلاع پيدا كرديم فلان كس گرفتار است ، ما هم به نوبه خودمان كمك كرديم‏
! دستور می‏دهند يك درجه عمل او را پايين بياوريد . [ اين كار تكرار
می‏شود . ] دفعه سوم دستور می‏رسد كه آن عمل را از بالا برداريد و بگذاريد
در سجين ، در جهنم ، يعنی عملی می‏شود در رديف

پاورقی :
. 1 مطففين / . 7