چون می‏گفت : " « الا عبادك منهم المخلصين »" ( 1 ) يك عده عباد را
سراغ داشت كه آنها را " عباد مخلص " می‏ناميد و می‏گفت ديگر دستم به‏
آنها نمی‏رسد . بندگان مخلص خدا را آنچنان می‏شناسد كه می‏گويد " ولی من‏
به آنها دسترسی ندارم ، هيچ روزنه و نقطه ضعفی در آنها نيست كه من در
آنها نفوذ پيدا كنم " . ائمه را چطور ؟ ائمه را مثل انبياء خوب می‏شناسد
. آيا به معاد اعتقاد دارد يا نه ؟ يعنی آيا علم دارد كه روز قيامتی هست‏
يا نه ؟ به آن هم علم و يقين داشت ، می‏گفت : " « فانظرنی الی يوم‏
يبعثون »" ( 2 ) خدايا مرا تا روز قيامت مهلت بده .
اين عنصری كه خدا و پيغمبران را می‏شناسد و به معاد هم اعتقاد جازم دارد
اين سه ركنی كه ما هميشه شرط اسلاميت می‏دانيم در عين حال قرآن می‏گويد
كافر است ، چون ملاك كفر اين نيست كه انسان بداند يا نداند ، و ملاك‏
اسلام هم اين نيست كه انسان بداند يا نداند . ملاك اسلام اين است كه‏
انسان بداند و در مقابل حقيقت تسليم باشد ، و ملاك كفر اين است كه‏
انسان بداند ، حقيقت بر او عرضه شده باشد و او در مقابل حقيقت بايستد و
مخالفت كند .
پس اينكه قرآن در يك جا می‏فرمايد اعمال كافران مانند تلی از خاكستر
است كه باد تندی بوزد ، در يك جا می‏فرمايد مانند سرابی است كه تشنه او
را آب خيال می‏كند و در يك جا به ظلمتهايی تشبيه می‏كند كه در اعماق‏
درياها وجود دارد ، همه درباره انسانهايی است كه حقيقت بر آنها عرضه‏
شده و در عين حال در مقابل حقيقت

پاورقی :
. 1 صافات / . 74
. 2 ص / . 79