وقت او مقصر است و آن ، وقتی است كه انسان يك چيزی را دانسته و
فهميده ، اما به خاطر هوا پرستی و نفس پرستی ، علی رغم آنچه خودش‏
می‏داند و می‏فهمد عمل می‏كند .
قرآن خودش اصطلاحی در اين زمينه‏ها دارد ولی نه به نام قاصر و مقصر ،
تعبير قرآن تعبير ديگری است از قبيل " « المستضعفين »" مستضعفين يعنی‏
ضعيف شمرده شدگان ، دست نارسان . در بعضی جاهای ديگر تعبير دارد : "
« مرجون لامر الله »" يعنی درباره يك طبقه‏ای شما اساسا قضاوت نكنيد كه‏
عاقبت اينها چيست ، بگوييد به خدا واگذار است ، خدا خودش می‏داند كه‏
بعد با آنها چه بكند ، كه البته اين خودش يك نويد رحمت است .
چنين اشخاصی ممكن است مسلمان نباشد . الان نقاطی در جهان وجود دارد در
آفريقا ، آمريكا ، اروپا ، مشرق زمين و خيلی از نقاط ديگر كه بسا هست‏
مردم نام اسلام را نشنيده‏اند و چه بسا در بعضی مناطق سياستهای بالخصوصی‏
حكومت می‏كند كه اصلا از اول نگذاشته‏اند آنها نام دين و نام خدا را بشنوند
. اينها هم به يك معنا كافرند ، يعنی مسلمان نيستند ، اما كسی اينها را
كافر معاند و كافر جاحد نمی‏گويد . كافر معاند يعنی آن فردی كه اسلام بر او
عرضه شده و او درك كرده و فهميده ، ولی به خاطر اينكه منفعت و جاه طلبی‏
و تعصبش اقتضا نمی‏كرده ، وقتی خودش را مواجه با حق ديده است در مقابل‏
حق و حقيقت قيام كرده و ايستاده است . اصل معنی كفر اين است . هر غير
مسلمانی را ، ولو كسی كه اسلام بر او عرضه نشده است تا عكس العمل مخالف‏
در مقابلش نشان بدهد ،

پاورقی :
. 1 توبه / . 106