قرن بيشتر نمیگذرد . نظريهای پيدا شد در باب زيست شناسی به نام نظريه
" تسلسل انواع " يا " تبدل انواع " ، يعنی الان ما انواعی از حيوانات
داريم ، خود انسان يك نوع بالخصوص است ، اسب نوع ديگری است ، الاغ
نوع ديگر ، گاو نوع ديگر ، شتر نوع ديگر ، انواعی مرغها داريم ، انواعی
ماهيها داريم ، انواعی سباع و درندگان داريم ، آيا اجداد نهايی اينها
چيست ؟ آيا اجداد نهايی هر كدام از اينها جداست ؟ اجداد نهايی شيرها در
اصل يك شير بوده ؟ و اجداد نهايی گاوها در اصل يك گاو بوده ؟ و طبعا
اجداد نهايی انسانها يك انسان ؟ و آن جد نهايی ، ديگر به هيچ جانداری
نسب نمیبرد ؟ يا نه ، اينهمه انواع با اينهمه اختلافاتی كه امروز میبينيم
اينها در واقع يك فاميل و قبيله بزرگاند ؟ انسانها و اسبها و شترها و
گاوها و ميمونها و انواع مرغها و انواع ماهيها و انواع مارها و حشرات ،
اينها همه خانوادههای مختلف يك فاميلاند و همه به يك جد اصلی میرسند ،
حال آن جد اصلی چه بوده ، به چه شكل بوده ، در چه وضعی بوده ، البته
فرضيههايی در اين مورد هست . يك عده كه بيشتر تمايلشان اين است كه
قرآن را بر آنچه كه از علوم يا غير علوم گرفتهاند تطبيق كنند گفتهاند اين
آيه آن مطلب را میگويد ، میگويد همه جاندارها از يك آبی آفريده شدهاند
، مقصود اين است كه اول از يك موجود تك سلولی [ به وجود آمدهاند ] كه
آن موجود تك سلولی ، مثلا در كنار مردابها برای اولين بار به وجود آمده
است ، پس نسب تمام جاندارها به يك حيوان تك سلولی میرسد و نسب او
هم به آب میرسد ، ولی تدريجا تكامل پيدا كرده است : خزندگان و روندگان
( چهار پا و دو پا ) و بعد هم قرآن باقی انواع را فرموده كه " « يخلق
الله ما يشاء »" خدا هر چه بخواهد خودش خلق میكند .
|