مخصوصا در آخر اين آيات اين تعبير هست - كه ما با چشم حقيقت بين و با
ديده عبرت ديده نافذ و نفوذ كننده در اينها بنگريم . اين دو پديده يكی‏
مربوط است به مسأله باد و ابر و باران و تگرگ و به اصطلاح علمای قديم "
كائنات جويه " و ديگری مربوط است به خلقت حيوانات ، علم الحيوان ،
زيست شناسی حيوانی ، و البته قرآن هدف خودش را تعقيب می‏كند ، هدف‏
قرآن از بيان اين مطالب با هدف يك نفر دانشمند عالم به كائنات جويه‏
يا دانشمند زيست‏شناس متفاوت است ، قرآن از همه اينها می‏خواهد آن‏
راههايی را كه اين مسائل به توحيد و خداشناسی و معنويت دارد ، به بشر
ارائه دهد .
حال در مورد آيه اول كه عرض كردم مربوط به كائنات جويه است ، توضيح‏
مختصری عرض بكنم . يك سلسله حوادث بسيار مهم ، نه در زمين و نه به‏
اصطلاح در آسمان به معنای اينكه در حدود مثلا ماه و خورشيد و ستارگان رخ‏
دهد ، بلكه در اين جوی كه بر زمين احاطه كرده است ، در اين قشری از هوا
كه بر زمين احاطه كرده است رخ می‏دهد كه اينها را می‏گويند " كائنات‏
جويه " ، همين تشكيل ابر در اين فضا ، حركت بادها ، ريزش باران ،
ريزش برف ، ريزش تگرگ ، طوفانها ، انقلابها كه گاهی تبديل به يك‏
نعمت و بلا می‏شود ، ولی به هر حال اينها يك سلسله چيزهايی است كه زندگی‏
جاندارها و از آن جمله انسان بستگی به اينها دارد . آيا اگر باد نمی‏بود و
هوا ساكن مطلق می‏بود مثل يك حوض آب صد در صد آرام كه هيچ تكانی به آن‏
وارد نشود ، امكان زندگی برای بشر در هيچ نقطه‏ای بود حتی در منطقه‏ای‏
معتدله ؟ خيلی واضح است ، اگر ابر و باران نمی‏بود گياهی نبود ، حيوانی‏
نبود ، انسانی نبود . من خودم نشمرده‏ام ولی بعضی كه شمرده‏اند مدعی هستند
كه در 105 آيه قرآن از باد و ابر و باران و