عشق قهار است و من مقهور عشق
چون قمر روشن شدم از نور عشق
وقتی كه ما نور را به اين معنی گرفتيم ، يعنی حقيقت پيدا و پيدا كننده‏
، حقيقت روشن و روشن كننده ، و ديگر بيش از اين در آن نگنجانديم كه‏
پيدا برای چشم يا برای عقل يا برای دل ، و به اين جهت كاری نداشتيم كه‏
چگونه پيداست و پيدا كننده ، به اين معنی درست است كه ما خدای متعال‏
را هم " نور " بدانيم . " خدا نور است " يعنی حقيقتی است در ذات‏
خود پيدا و پيدا كننده .
به اين معنا ديگر هيچ چيزی در مقابل خدا نور نيست ، يعنی همه نورها در
مقابل خدا ظلمت‏اند چون آن چيزی كه در ذات خودش پيدا و پيدا كننده است‏
فقط خداست ، ساير اشياء اگر پيدا و پيدا كننده هستند در ذات خودشان‏
تاريك هستند ، خدا آنها را " پيدا " و " پيدا كننده " كرده است .
در آيه قرآن می‏خوانيم : " « هو الاول و الاخر و الظاهر » " ( 1 ) خدا
ظاهر است ، " ظاهر است " يعنی پيداست . خدا خالق اشياء است يعنی‏
پديد آورنده و پيدا كننده اشياء است ، و لهذا می‏بينيم كه كلمه " نور "
را در دعاها و در روايات به عنوان اسمی از اسماء الهی ذكر كرده‏اند ، نور
از اسماء خداست . در اوايل دعای كميل دو جمله هست كه مؤيد همين مطلب‏
است . عرض می‏كند به خداوند متعال : " « يا نور يا قدوس » " ای نور
وای بسيار بسيار منزه و دور از نقص . شايد علت اينكه " « يا قدوس »
" پشت سر عبارت " « يا نور » " آمده است اين است كه كسی توهم نكند
خدا نور است آن طور كه مانويان خيال می‏كردند ، يعنی خدا نور جسمانی‏

پاورقی :
. . 1 حديد / . 3