می‏گويد من از ساير شاگردها جسورتر بودم . قرار شد من از ايشان بپرسم كه‏
منشأ اين تغيير حالت شما چيست ؟ رفتم از ايشان پرسيدم ، ايشان گفت من‏
آن روز وقتی از كنار قبر عبور می‏كرديم اين صدا را از قبر شنيدم كه " شيخ‏
در فكر خود باش ، مرگت نزديك است ، چرا به خودت نمی‏آيی ؟ " و شش‏
ماه بعد مرد .
حال می‏بينيد كه از يك گروه ، يك صدا را يكی می‏شنود و ديگری نمی‏شنود .
عالم ما عميق‏تر و پيچيده‏تر و رشته‏دارتر از اين حرفهاست كه وقتی قرآن‏
به ما گفت تمام ذرات عالم تسبيح می‏كنند ، بگوييد من كه گوشم را می‏گذارم‏
نمی‏شنوم ! و چرا در لابراتوارها هر چه تجزيه كرده‏اند ، اين صدا را
نشنيده‏اند ؟ ! اين حرفها از روی نادانی است ، حقيقت چيز ديگری است .
پيغمبر اكرم فرمود اول بار كه در كوه حرا به من وحی نازل شد و جبرئيل‏
نازل گرديد آيات اول سوره " اقرأ " را آورد :
« اقرأ باسم ربك الذی خلق ، خلق الانسان من علق ، اقرأ و ربك الاكرم ،
الذی علم بالقلم ، علم الانسان ما لم يعلم ».
[ رسول اكرم ] يكمرتبه احساس كرد كه گويا همه جهان دگرگون شده ، حركت‏
كرد و به طرف منزل آمد . فرمود قدم به قدم كه برمی‏داشتم سنگها و تمام‏
ذرات عالم وجود را می‏ديدم كه به من سلام می‏كنند و با من حرف می‏زنند .
اصلا معنی " « الله نور السموات و الارض »" همين است .