همديگر حرف میزنند و خودشان را به يكديگر معرفی میكنند .
من در يكی از كتابهايم [ مسأله حجاب ] نوشتهام كه بعضی از لباسها و
بعضی از ژستها زبان دار است . آدمی كه وقتی راه میرود بادی به غبغب
میاندازد ، صدايش را كلفت میكند و پايش را محكم به زمين میكوبد در
واقع میخواهد به ديگران بگويد : دور باش ، از من بترس . همچنين يك زن
دوجور لباس میپوشد : يك وقت طوری لباس میپوشد و در خيابانها راه
میرود كه خود وضعش داد میزند و میگويد كه من عفيفم ، كسی را نرسد كه طمع
به من بدوزد ، اصلا خود ژست و خود لباس میگويد من چنينم و طبعا افرادی
هم كه دنبال شكاری میروند و میخواهند ببينند كسی اهلش هست يا نه ، سراغ
آنها نمیروند ( 1 ) ، و يك وقت نقطه مقابل آن است : همانطور كه آن
شخص طوری لباس میپوشد كه میگويد از من بترس ، يك زن هم ممكن است
طوری لباس بپوشد كه میگويد بيا دنبال من ، با زبان خودش حرف نمیزند
ولی ژستش همه را دعوت میكند كه بيا سراغ من و مرا تعقيب كن ، من
اينكاره هستم . اين را میگويند " زبان حال ". از مطلب خيلی خارج شديم.
پاورقی :
. 1 قرآن در آن آيه كريمه در سوره احزاب میفرمايد :
يا ايها النبی قل لازواجك و بناتك و نساء المؤمنين يدنين عليهن من
جلابيبهن ذلك ادنی ان يعرفن فلا يؤذين ». ( احزاب / 59 ) .
منظورم اين جمله است : " ذلك ادنی ان يعرفن فلا يؤذين »" .
در شأن نزول اين آيه ذكر كردهاند و خلاصه مطلب همانطور كه استنباط
كردهايم اين است كه طوری لباس بپوشند كه آدمهای هرزه مشتری خودشان را
بشناسند ، يعنی به نحو لباس پوشيدن زنان آماده برای شكار لباس نپوشند .