هم می‏توانيد عوض كنيد . ثانيا اين خودش يك امری است كه به اين وسيله‏
ارزش جنس ماده بالا رفته است ، يعنی جنس نر جوری خلق شده است كه‏
طالب است و بايد رضايت او را به دست بياورد و به همين دليل جنس نر
هميشه خود را در خدمت جنس ماده قرار می‏دهد . در بسياری از حيوانات و
از آن جمله انسان نفقه جنس ماده بر عهده جنس نر است ( در حيوانات‏
لااقل در مدت بارداری يا در مدتی كه جنس ماده روی تخم می‏خوابد اينطور
است ) . احساسات جنس نر ، جوری آفريده شده است كه همين قدر كه جنس‏
ماده به همسری او رضايت دهد جنس نر حاضر است خود را در خدمت او قرار
دهد ، و اينها بر اساس حكمتهای بسيار بزرگی در عالم است .
" مهر " هم از همين قبيل است . اينكه گفته‏اند مرد يك چيزی را به‏
عنوان " صداق " قرار بدهد ، براساس همين اصل و ناموس ( 1 ) است ،
يعنی زن بايد در مقامی خودش را معرفی كند كه بگويد اين تو هستی كه به من‏
نياز داری و نه من به تو ، و جنس مرد بايد در شكلی ظاهر شود كه اوست كه‏
بايد چيزی به زن نثار كند تا زن در مقابل او " آری " بگويد . مرد بايد
به او هديه ببخشد . قرآن هم صداق را به عنوان " نحله " يعنی يك تعارف‏
بيان می‏كند . اشتباه می‏كنند كسانی كه می‏گويند " مهر " يعنی ثمن ، يعنی‏
بها ، يعنی پول برای خريد . نه ، قرآن می‏گويد : اين نحله و هديه است [
همان طور كه ] وقتی شما می‏خواهيد كسی را راضی كنيد به شكلی كه نياز شما
را رفع كند ، شما به او هديه می‏دهيد نه او به شما .
تعبير ديگر قرآن " صداق " است . صداق يعنی چيزی

پاورقی :
. . 1 [ به معنی قانون ] .