سرد پايين بماند ، هوای گرم بريزد روی هوای سرد ، هوای سرد از زير نفوذ
كند در هوای گرم ، باد پيدا شود ، زمين را نسبت به خورشيد در يك وضع‏
خاصی قرار دهد ، حركت شبانه روزی پيدا شود ، كه بعد می‏فرمايد : "
« يقلب الله الليل و النهار »" . خود حركت شبانه روزی كه طبعا ميزان‏
تابش آفتاب را در نقاط مختلف در حال متغيری قرار می‏دهد ، از عوامل اين‏
كائنات است . ولی به هر حال همه اين نظامات ، نظاماتی است كه خدا به‏
مشيت كامله خودش برقرار كرده است و اگر نبود مشيت و حكمت الهی ،
چنين مسائلی در عالم نبود .
می‏فرمايد : " « يقلب الله الليل و النهار ان فی ذلك لعبره لاولی‏
الابصار »" . " تقليب " جا به جا كردن است . " قلب " هم از همين‏
ماده است . در اصطلاح علمای علم " صرف " وقتی كه حروف كلمه‏ای پس و
پيش شود می‏گويند اينجا قلب شد . قلب انسان را چرا می‏گويند " قلب "
؟ چون دائما در حال تقلب يعنی حركت و هيجان و ضربان است ، و مخصوصا به‏
روح انسان از آن جهت " قلب " می‏گويند كه هر آنی در يك خيالی و يك‏
انديشه‏ای است ، يك وقت رويش به اين طرف است و يك وقت به آن طرف‏
. پيغمبر اكرم مثل عجيبی فرمود ، فرمود : " « انما مثل هذا القلب كمثل‏
ريشه فی فلاه يقلبها الريح ظهرا لبطن » " ( 1 ) مثل دل انسان مثل پری‏
است در صحرايی كه آن پر را به درختی آويخته باشند ، اگر شما پری را كه‏
در صحرا به درخت آويخته‏اند نگاه كنيد ، يك لحظه آن را آرام نمی‏بينيد ،
به اين طرف و آن طرف برمی‏گردد . قلب انسان هم همين طور است ، دائما
معرض خاطرات مختلف ، خيالات مختلف و

پاورقی :
. 1 جامع الصغير ، ج / 1 ص . 103