پاورقی : . . 1 [ رجوع شود به مقاله " كتابسوزی ايران و مصر " در كتاب خدمات متقابل اسلام و ايران . اين مقاله تفصيل يافته سخنرانيهای مذكور است ] .
دورانت مینويسد : " يك كشيش ، آن وقت ساكن اسكندريه بوده ، تمام
جزئيات وقايع فتح اسكندريه را كشيش معاصر آن زمان نوشته است ، كتابش
در دست است ، هيچ اسمی از كتابسوزی نبرده " . يكمرتبه در اواخر قرن
ششم هجری يعنی بعد از ششصد سال و در قرن هفتم يكی دو نفر كه مورخ هم
نيستند و مسيحی هستند ، بدون اينكه مدركی نشان بدهند ، برای اينكه اين
تهمت را از مسيحيت رفع كنند ، گفتند : وقتی كه عمرو عاص به اسكندريه
آمد ، يك كتابخانه بسيار عظيمی را در آنجا ديد ، به خليفه نامه نوشت كه
تكليف ما با اين كتابخانه چيست ؟ خليفه نوشت كه يا آنچه در اين
كتابهاست موافق با قرآن است ، پس قرآن ما را بس ، و يا مخالف با
قرآن است ، چيزی كه مخالف با قرآن باشد ، بدرد ما نمیخورد ، همه را
آتش بزن . همه را يكجا آتش زد . بعدها در قرن هشتم و نهم ، كم كم خود
مسلمين هم از اين كتابهای مجعول ، همين داستان را نقل كردند بدون اينكه
فكر كنند اگر چنين قضيهای میبود مورخين قرون اول نقل میكردند .
چندين قرينه ديگر در دروغ بودن اين داستان هست كه ديگر از بحث خودم
دور میمانم . يك وقت من سه سخنرانی در موضوع " كتابسوزی اسكندريه "
كردم و دروغ بودن آن را ثابت كردم ( 1 ) . شبلی نعمان هم رسالهای در اين
موضوع نوشته است ، و از نظر محققين ، علما و مورخين اين مطلب شك ندارد
كه دروغ است . اما دشمن آگاهانه ، ابزارهای دست دشمن هم آگاهانه ولی
دوستان نا آگاهانه
پاورقی : . . 1 [ رجوع شود به مقاله " كتابسوزی ايران و مصر " در كتاب خدمات متقابل اسلام و ايران . اين مقاله تفصيل يافته سخنرانيهای مذكور است ] . |