در اين آيه سه مطلب بيان شده است : اول اينكه زناكار ، اعم از مرد و
زن ، بايد مجازات شود و مجازاتش را هم قرآن تعيين كرده است : " صد
تازيانه " . صد تازيانه بايد به مرد زناكار زده شود و صد تازيانه به زن‏
زنا كار .
مطلب دوم : به مؤمنين آگاهی می‏دهد كه در مورد اين مجازات مبادا تحت‏
تأثير عواطفتان قرار بگيريد ، مبادا دلتان رحم بيايد و بگوييد [ با خوردن‏
] صد تازيانه دردش می‏آيد پس يك مقدار از آن را اجرا نكنيم ، كه اينجا
جای رحم نيست . می‏گويد مبادا در اينجا عواطفتان به هيجان بيايد و سبب‏
شود كه عملا تسامحی در اجرای اين حد قائل شويد و به اصطلاح امروز يك وقت‏
فكر نكنيد اين عمل ، " غير انسانی " است ، نه ، " انسانی " است .
مطلب سوم : اين مجازات را در خفا انجام ندهيد چون اين مجازات برای‏
اين است كه ديگران عبرت بگيرند . حتما يك جمعی از مؤمنين بايد در موقع‏
اجرای اين مجازات حاضر و ناظر باشند و ببينند . مقصود اين است كه وقتی‏
اين حكم اجرا می‏شود بايد به گونه‏ای اجرا شود كه همه مردم آگاه شوند كه‏
فلان مرد يا زن زناكار اين حد درباره‏اش اجرا شد ، نه اينكه مخفيانه اجرا
شود ، بايد علنی اجرا شود .
راجع به قسمت اول كه دستور مجازات زناست چند مطلب را بايد عرض كنم‏
. يكی اينكه فلسفه مجازات زنا چيست ؟ غالبا شما اگر كتابهايی را كه در
اين زمينه‏ها بحث كرده‏اند بخوانيد می‏بينيد اينطور اظهار نظر می‏كنند كه‏
علت مجازات زنا به اصطلاح آنها " مرد سالاری " است . در دوره‏هايی كه‏
مرد حاكم بر خانواده بوده به معنای اينكه مرد مالك خانواده بوده و زن‏
حقی نداشته و