ابدا به زبان نياور . اگر دغدغه داری خودت برو تحقيق كن ، تو كه حوصله‏
تحقيق كردن نداری ديگر چرا بازگو می‏كنی ؟ ! حق بازگو كردن نداری .
. . . ( 1 ) نصف آن ده يهودی بودند و نصف ديگر مسلمان . از آن ده تا
" چتل " ( 2 ) دو فرسخ راه بود . يهوديها می‏گفتند چتل مال ماست ،
اينجا را ما ساختيم . اين مزار مال ماست . مسلمانان همان ده می‏گفتند خير
، مال ماست . يهوديها می‏گفتند اين مال ماست به دليل اينكه مناره ندارد
، مسلمانها می‏گفتند مال ماست به دليل اينكه مناره دارد . با همديگر دعوا
می‏كردند . دست و سرها شكست و آدمها كشته شد . دليل آنها اين بود كه‏
مناره ندارد و دليل اينها اين بود كه مناره دارد . همت اين را كه دو
فرسخ بروند و ببينند مناره دارد يا ندارد ، نداشتند .
فايده دوم [ داستان افك ] همين بود كه به مسلمين يك آگاهی و يك‏
هوشياری داد . در خود قرآن آورد كه برای هميشه بماند ، مردم بخوانند و
برای هميشه درس بگيرند كه مسلمان ! نا آگاهانه ابزار قرار نگير ، نا
آگاهانه بلندگوی دشمن نباش .
خدا می‏داند اين يهوديها در درجه اول و بهاييها كه ابزار دست يهوديها
هستند چقدر از اين جور داستانها جعل كردند . گاهی يك چيزی را يك يهودی‏
يا يك مسيحی عليه مسلمين جعل كرده ، آنقدر شايع شده كه كم كم داخل‏
كتابها آمده ، بعد آنقدر مسلم فرض

پاورقی :
. . 1 [ افتادگی از نوار است ] .
. 2 [ ظاهرا نام يك مزار است ] .