مؤمن است ، هر غير مسلمانی را ما می‏توانيم بگوييم " كافر " و آنچه‏
قرآن در اينجا تحت عنوان " كافر " می‏فرمايد شامل همه غير مسلمانها
می‏شود ، يا اينكه كافر معنی خاصی دارد كه در واقع غير مسلمان به تقصير را
شامل می‏شود و به اصطلاح غير مسلمان به قصور را شامل نمی‏شود ؟
علما يك اصطلاحی دارند كه اين اصطلاح ريشه قرآنی دارد ، جاهل را مقسم‏
قرار می‏دهند و می‏گويند جاهل بر دو قسم است : يا قاصر است و يا مقصر ، و
طبعا هر خلافكاری اين طور است . يك نفر خلافكار و مجرم يك وقت قاصر
است و يك وقت مقصر . " قاصر " يعنی كوتاه و " مقصر " يعنی كوتاهی‏
كننده . اگر كسی چيزی را نمی‏دانست و يا جرمی را مرتكب شد ، يك وقت‏
علت اين كار قصور يعنی دست نارسی و كوتاهی است ، يعنی او تقصير ندارد
، مقصر نيست و راهی غير از اين نداشته است ( 1 ) ، و يك

پاورقی :
. 1 مثلا شما يك دهی را در ميان كوههای دور افتاده كه كمتر پای مردم‏
شهری به آنجا می‏رسد و كمتر پای مردم آنجا به شهر می‏رسد در نظر بگيريد .
اگر در آنجا از يك جوان مثلا بيست ساله ، يكی از مسائل شكيات يا
سهويات يا مساله‏ای در باب روزه يا خمس بپرسيد می‏بينيد خيره به شما
نگاه می‏كند كه اين چه می‏گويد ؟ چه بسا هست كه اين مسائل اساسا در عمرش‏
به گوش او نخورده و اصلا متوجه نشده كه چنين چيزهايی هم هست . به يك‏
چنين آدمی " قاصر " می‏گويند چون اين بيچاره تقصيری ندارد ، از اولی كه‏
چشم به اين دنيا باز كرده خودش را در همين محيط ديده ، در خانواده‏ای‏
بوده كه در آن اصلا نماز و روزه‏ای وجود نداشته ، تا وقتی كه بزرگ شده و
به سن بلوغ رسيده است و بعد دنبال همان كاری رفته كه پدر و مادرش رفته‏
بودند ، و اصلا اين گونه مسائل به فكرش نمی‏رسيده و كسی هم نبوده كه او را
آگاه كند . از نظر قوانين به اصطلاح مدنی و دولتی هم ، دولت حق مؤاخذه از
يك چنين افرادی را ندارد ، زيرا او چيزی نمی‏داند و اساسا اسم " قانون‏
مدنی " هم در عمرش به گوشش نخورده است .