كه اين ساعت رسيد ، ما هزار كار داريم ، عجب مردم بی‏تربيت بی ادبی‏
هستند ، چه خروسهای بی محلی و چه مزاحمهايی ! بعد هم كه مهمان بيرون رفت‏
جلوی زن و بچه‏اش صد تا فحش می‏دهد . ديگر آن بچه چه از آب در می‏آيد !
بچه‏ای كه می‏بيند پدرش اينقدر شهامت ندارد كه به مهمان بگويد " آقا من‏
نمی‏توانم تو را بپذيرم " و جلوی مهمان خيلی كوچك و بزرگ می‏شود و خوش‏
آمد می‏گويد و پشت سرش فحش می‏دهد .
شكل سوم قضيه اين است كه ميزبان و صاحبخانه كارش را خوب انجام می‏دهد
و دم در می‏آيد می‏گويد " آقا من متأسفم از اينكه نمی‏توانم شما را بپذيرم‏
، الان كار واجبی دارم " يا يك نفر را می‏فرستد كه به او بگويد من الان‏
كار لازمی دارم و نمی‏توانم شما را بپذيرم . صاحبخانه كارش خوب است ،
ولی ضعف اخلاق ، مال وارد و مهمان است [ زيرا ] به او بر می‏خورد ، هر جا
كه می‏نشيند می‏گويد در خانه فلان كس رفتم و مرا نپذيرفت ، نمی‏گويد من با
اجازه قبلی نرفته بودم ، نمی‏گويد او كه نپذيرفت عذر داشت . تو بايد بنا
را بگذاری بر اين كه او عذر داشته ، و بايد خوشت بيايد كه ميزبان تو يك‏
شخص با شهامت و صريحی بوده كه به تو دروغ نگفت و راستش را گفت . اين‏
هم شكل سوم .
آنچه [ امروز ] عمل می‏شود يا آن دو شكل است [ مربوط به ] ميزبان و يا
اين يك شكل است مربوط به مهمان .
ولی شكل چهارم كه اسلام آن شكل را می‏پسندد ديگر در جامعه ما وجود ندارد
، و آن اين است كه اگر ميزبان وقت ندارد و نمی‏تواند او را بپذيرد ، در
كمال صراحت بگويد " آقا معذورم ، نمی‏توانم شما را بپذيرم " و مهمان هم‏
بدون اينكه به او بر بخورد