" ابرهای سفرهای " مطابق آنچه حكمت و مشيتش اقتضا كرده است ، ولی
ابر پهن شده منشأ باران نيست مگر بعد از آنكه " « و يجعله كسفا » "
جمع و در هم فشرده شود و حتی در مرحله بعد ، ركام بشود ، يعنی متراكم
بشود . اصلا خود اين بيان نشأن میدهد كه يك باران كه میخواهد نازل بشود ،
يك نظامی در اين جو طی میشود ، بادی بايد باشد و . . . و در بسياری از
تعبيرات قرآن ، كلمه " تصريف رياح " ( گرداندن باد ) دارد ، اين را
هم دليل ديگری گرفتهاند [ بر اعجاز قرآن ] ، چون انسان به حسب ديد
ظاهرش خيال میكند كه حركت باد حركت افقی است يعنی همين طور روی سطح
زمين ، مستقيم حركت میكند ، ولی امروز ثابت شده كه حركت اصلی باد
هميشه دوری است ، میگردد و میچرخد ، و البته ريشه همه اينها اختلاف دمای
هواهاست ، هوای گرم سبكتر است و هوای سرد سنگينتر ، ريشهای در نور
خورشيد دارد و ريشههای ديگری گفتهاند در بيرون جو دارد ، ولی به هر حال
حركت باد همان حركت تصريفی است يعنی به صورت گردش و چرخش است .
بعد از اينها در آن آيه میفرمايد : " « فتری الودق يخرج من خلاله » "
دانههای باران را میبينی كه از لابلا بيرون آمد . اين در آيه سوره روم .
در آيه سوره نور هم همان تعبيرات با يك اختلافی ذكر شده . در اينجا
ذكر باد نيامده است ، همين قدر میگويد : " « الم تر ان الله يزجی سحابا
غ " آيا نمیبينی كه خدا آرام آرام ابرها را میداند ؟ در آنجا فرمود باد
را فرستاد برای راندن ابرها ، اينجا میگويد خدا [ ابرها را ] میراند .
خود اين يك نكتهای است و آن نكته اين است كه شما اين را بايد بدانيد
كه قرآن هر چه را كه به خدا نسبت میدهد ، به معنی
|