يك تكان كه به اجتماع بخورد اجتماع از ناحيه منافقين بزرگترين صدمه‏ها را
می‏بيند . لهذا به واسطه حوادثی كه برای جامعه پيش می‏آيد باطنها آشكار
می‏شود و آزمايش پيش می‏آيد ، مؤمنها در صف مؤمنين قرار می‏گيرند و
منافقها پرده نفاقشان دريده می‏شود و در صفی كه شايسته آن هستند قرار
می‏گيرند . اين يك خير بزرگ برای جامعه است .
آن منافقينی كه اين داستان را جعل كرده بودند ، آنچه برايشان به تعبير
قرآن ماند " اثم " بود . " اثم " يعنی داغ گناه . تا زنده بودند ،
ديگر اعتبار پيدا نكردند .
فايده دوم اين بود كه سازندگان داستان ، اين داستان را آگاهانه جعل‏
كردند نه ناآگاهانه ، ولی عامه مسلمين نا آگاهانه ابزار اين " عصبه "
قرار گرفتند . اكثريت مسلمين با اينكه مسلمان بودند ، با ايمان و مخلص‏
بودند و غرض و مرضی نداشتند بلند گوی اين " عصبه " قرار گرفتند ولی از
روی عدم آگاهی و عدم توجه ، كه خود قرآن مطلب را خوب تشريح می‏كند .
اين يك خطر بزرگ است برای يك اجتماع ، كه افرادش نا آگاه باشند .
دشمن اگر زيرك باشد خود اينها را ابزار عليه خودشان قرار می‏دهد ، يك‏
داستان جعل می‏كند ، بعد اين داستان را به زبان خود اينها می‏اندازد ، تا
خودشان قصه‏ای را كه دشمنشان عليه خودشان جعل كرده بازگو كنند . اين علتش‏
ناآگاهی است و نبايد مردمی اينقدر نا آگاه باشند كه حرفی را كه دشمن‏
ساخته ندانسته بازگو كنند . حرفی كه دشمن جعل می‏كند وظيفه شما اين است‏
كه همان جا دفنش كنيد . اصلا دشمن می‏خواهد اين پخش بشود . شما بايد
دفنش كنيد و به يك نفر هم نگوييد ، تا به اين وسيله با حربه