مورد ابتلای خود ما در زمان خودمان است بيان می‏كنيم . آيه می‏فرمايد . "
« ان الذين جاؤا بالافك عصبه منكم » " آنان كه " افك " را ساختند و
خلق كردند ، بدانيد يك دسته متشكل و يك عده افراد به هم وابسته از خود
شما هستند . قرآن به اين وسيله مؤمنين و مسلمين را بيدار می‏كند كه توجه‏
داشته باشيد در داخل خود شما ، از متظاهران به اسلام ، افراد و دسته جاتی‏
هستند كه دنبال مقصدها و هدفهای خطرناك می‏باشند ، يعنی قرآن می‏خواهد
بگويد قصه ساختن اين " افك " از طرف كسانی كه ساختند روی غفلت و بی‏
توجهی و ولنگاری نبود ، روی منظور و هدف بود ، هدف هم بی آبرو ساختن‏
پيغمبر و از اعتبار انداختن پيغمبر بود ، كه به هدفشان نرسيدند . قرآن‏
می‏گويد آنها يك دسته به هم وابسته از ميان خود شما بودند ، و بعد می‏گويد
اين شری بود كه نتيجه‏اش خير بود ، و در واقع اين شر نبود : " « لا
تحسبوه شرا لكم بل هو خير لكم » " ، گمان نكنيد كه اين يك حادثه سوئی‏
بود و شكستی برای شما مسلمانان بود ، خير ، اين داستان با همه تلخی آن به‏
سود جامعه اسلامی بود . حال چرا قرآن اين داستان را خير می‏داند نه شر و
حال آن كه داستان بسيار تلخی بود ؟ داستانی برای مفتضح كردن پيغمبر اكرم‏
ساخته بودند و روزهای متوالی حدود چهل روز گذشت تا اينكه وحی نازل شد و
تدريجا اوضاع روشن گرديد . خدا می‏داند در اين مدت بر پيغمبر اكرم و
نزديكان آن حضرت چه گذشت !
اين را به دو دليل قرآن می‏گويد خير است : يك دليل اينكه اين گروه‏
منافق شناخته شدند . در هر جامعه‏ای يكی از بزرگترين خطرها اين است كه‏
صفوف مشخص نباشد ، افراد مؤمن و افراد منافق همه در يك صف باشند . تا
وقتی كه اوضاع آرام است خطری ندارد .