يا نباشد ، البته اندكی بعيد است . بوعلی سينا نمی‏گويد من تفسير می‏كنم ،
آنچه كه خودش در باب مراتب عقل انسان گفته ، تعبيرات قرآن را آنجا
پياده كرده بدون اينكه بگويد من می‏خواهم آيه قرآن را تفسير كرده باشم ،
ولی غزالی جوری بيان كرده كه خواسته آيه قرآن را تفسير كرده باشد .
بعضی ديگر گفته‏اند خداوند از مثال به مشكات و مصباح و زجاجه ، در
مجموع يك منظور بيشتر ندارد ، يعنی يك نور بسيار بسيار روشن . اگر در
شب در يك فضايی مثل اين مسجد باشيم كه نورانی ترين چراغ ( 1 ) در آن‏
باشد چه حالتی دارد ؟ ديگر هيچ شك و ابهام و ترديدی نيست . گفته‏اند
مقصود آيه اين است : نور الهی ، هدايت الهی در اين حد روشن و واضح و
هويداست كه چنان چراغی در شب تاريكی در يك فضای در بسته وجود داشته‏
باشد .
در روايات ما اين آيه دو جور تفسير شده است و اين خود نشان می‏دهد كه‏
اين آيه قابل تطبيق بر انحائی از تفسيرهاست . در بعضی از روايات اين‏
مثل را مثل انسان دانسته‏اند ولی در روايات اين را در عقل انسان پياده‏
نمی‏كنند ، در ايمان انسان پياده می‏كنند . اين مشكات و زجاجه و مصباح را
در روايات تشبيه كرده‏اند به تن انسان ، سينه انسان ، قلب انسان و نور
ايمان انسان ، كه نور ايمان در قلب انسان چگونه قرار می‏گيرد و روح انسان‏
در كالبد او چگونه قرار می‏گيرد . اين مثل را برای انسان ذكر كرده‏اند ولی‏
از نظر ايمان .
در بعضی روايات ديگر ، اين مثل برای انسان است ولی نه برای هر فرد
انسان مؤمن ، بلكه برای كانون هدايت انسانها ، يعنی

پاورقی :
. . 1 در آن زمان مثلش همان بوده [ كه قرآن فرموده است ] .