بعضی از اصحاب در مسجد مدينه نشسته بودند . حضرت عملی را انجام دادند
كه ممكن است شما تعجب كنيد ، ولی تعجب نكنيد كه اين را خيلی از شيعيان
كوچكشان هم دارند ( من سراغ دارم ) . حضرت به آنهايی كه آنجا بودند
فرمود كه من الان اينجا همين طور كه نشستهام مخفی میشوم ، هر كسی كه میآيد
از او سراغ مرا بگيريد ، ببينيد چه جواب میدهد ؟ افرادی آمدند و اينها
میپرسيدند از ابی جعفر سراغی داری ؟ میگفتند نه ( امام نشسته بود و آنها
نمیديدند ) . ابوبصير كور وارد شد . حضرت اشاره كرد فرمود از اين بپرسيد
. گفتند : ابوبصير ! از ابی جعفر خبری داری ؟ گفت : پس اين خورشيد
تابان چيست كه اينجا نشسته ؟
اين ، مقام انسان را نشان میدهد كه در انسان حسهايی وجود دارد كه اگر
آنها را تربيت كند چيزهايی را میبيند كه هيچ بينای سری آن چيزها را
نمیبيند . اگر در قديم مردم [ از اين سخن ] تعجب میكردند و میگفتند پنج
حس بيشتر نداريم ، امروز ثابت شده كه حواس ديگری هم در انسان هست ،
لااقل بالقوه هست و میتواند وجود داشته باشد .
پس آيه قرآن كه میفرمايد : " « من كان فی هذه اعمی فهو فی الاخره اعمی
و اضل سبيلا »" چه میخواهد بگويد ؟ هر كسی در اين دنيا كور باشد در آن
دنيا كورتر است . نمیخواهد بفرمايد كسی كه چشم سرش كور باشد چنين است
( العياذ بالله ) .
ابن ام مكتوم از اصحاب حضرت رسول ( صلی الله عليه و آله و سلم ) كور
بود . داستان سوره " عبس " را بعضی گفتهاند مربوط به خود حضرت رسول
است ، بعضی گفتهاند مربوط به عثمان است و بعضی گفتهاند حضرت رسول به
اعتبار اينكه سرگرم هدايت ديگران بودند
|