می‏گيرد . چطور می‏گيرد ؟ از نظر آخرت معلوم است كه قرب خدا و حيات‏
ابدی و بهشت جاويدان و مغفرت گناهان هست ، اما از نظر دنيا چطور ؟
قرآن هرگز ميان آخرت و دنيا تناقض قائل نمی‏شود . آيا بين دنيا و آخرت‏
تضاد و تناقض هست يا نيست ؟ من يك مثلی برايتان عرض می‏كنم شما
ببينيد اسمش تضاد است يا تضاد نيست . خود ما مثلی داريم كه می‏گوييم "
چونكه صد آمد نود هم پيش ماست " . مولوی مثل ديگری ذكر می‏كند ، مثال‏
می‏زند به قطار شتر ، می‏گويد شما يك وقت هست كه طالب و خريدار يك‏
قطار شتر هستيد و يك وقت هست كه طالب پشم و پشكل شتر هستيد . اگر شما
طالب پشم و پشكل شتر هستيد خوب پشم و پشكل گيرتان می‏آيد ولی ديگر قطار
شتر به تبع گيرتان نمی‏آيد ، اما اگر كسی برود و قطار شتر را بخرد پشم و
پشكل هم گيرش می‏آيد می‏گويد :
آخرت قطار اشتردان عمو
در تبع دنياش همچون پشك و مو
شما آخرت را بخواهيد نه اينكه آخرت را بخواهيد تا دنيا را به شما
ندهند دنيا هم هست ، اما اگر دنيا را بخواهيد ديگر آخرت نيست . اگر
قطار شتر می‏خواهی پشم و پشكل هم فراوان است ، اما اگر فقط پشم و پشكل‏
می‏خواهی ديگر قطار شتر گيرت نمی‏آيد ، قطار شتر مال ديگران است .
كی انسان از عمل خودش حد اكثر بهره را می‏برد [ و به ] سعادت جاويدان‏
اخروی ، قرب به ذات حق ، دوری از عذاب الهی و به دنيای سعادتمند [
نائل می‏شود ؟ ] آن وقتی كه به نور خدا روشن باشد و برای خدا كار كند ،
می‏شود : " « ليجزيهم الله احسن ما عملوا »" يعنی حد اكثر آنچه كه به‏
يك عملی می‏شود پاداش داد ، پاداش داده