فرود می‏آورد تدريجا از بالا « من جبال »از كوههايی من برد از
كوههايی از يخ ، از تگرگ ، يعنی چه ؟ اخيرا از نظر علمای امروز ، مطلب‏
كشف شده است كه در طبقات بالای جو كه گاهی ابرها روی يكديگر متراكم‏
می‏شوند ، در آن قسمتهای بالا هوا بسيار سرد می‏شود و در آنجا درست مانند
كوهی از يخ واقعا وجود دارد ، و اين تعبير قرآن واقعا اعجاز آميز است .
چه كسی می‏دانست كه چنين چيزهايی در آن فضاهای بالا وجود دارد ؟ " « و
ينزل من السماء من جبال فيها من برد »" كه مقصود فرستادن تگرگ است .
شايد " من برد " متعلق به " ينزل " باشد : تگرگهايی از كوههايی كه در
آنجا وجود دارد می‏فرستد . " « فيصيب به من يشاء و يصرفه عن من يشاء
" ، اين تگرگها را به [ سوی ] آنكه اراده خودش تعلق بگيرد می‏فرستد كه‏
اصابت كند و از هر كه نخواهد بر می‏گرداند ، يعنی خيال نكنيد كه كار خدا
نظير كارهای بشری است كه تير همين قدر كه از نشانه بيرون رفت ديگر از
اختيار تيراند از خارج است ، اين در كار بشر است ، كار خدا هيچ وقت از
اراده خدا و مشيت خدا و از سلطه الهی بيرون نمی‏رود . بعد اشاره می‏كند به‏
آن وقتی كه رعد و برق می‏زند : " « يكاد سنا برقه يذهب بالابصار » "
نزديك است نور برقش چشمها را بربايد و ببرد . اين هم يك آيه . در اين‏
آيه هم باز قرآن ضمن آوردن كلماتی كه صد در صد با واقعيت كائنات جويه‏
تطبيق می‏كند و بعد از هزار و چند صد سال علم بشر بايد به آنها برسد باز
هدف خودش را تعقيب می‏كند : اينها همه آيات الهی هستند ، نشانه‏های خدا
هستند ، خداست كه عالم را بر اين نظم و بر اين اساس قرار داده :
خورشيدی بايد باشد ، خورشيد بتابد ، به هر جا كه بتابد در آنجا حرارت‏
پيدا شود ، حرارت حجم هوا را زيادتر كند ، هوای گرم بالا برود و هوای‏