" صيرورت " است و صيرورت يعنی از حالی به حالی رفتن ، از وضعی به‏
وضعی تغيير شكل دادن ، مثل اينكه می‏گوييم نطفه علقه گرديد و علقه مضغه‏
گرديد و مضغه عظام گرديد تا بالاخره يك بچه انسان شد ، جنين صبی گرديد ،
صبی رجل گرديد . جهان ما جهان " گرديدن " است به همين معنا كه عرض‏
می‏كنم جهان صيرورت است . اگر يك قطعه چوب را در نظر بگيريم ، آن چيزی‏
كه امروز اين چوب هست هميشه اين چوب نبوده است ، چيز ديگری بوده است‏
كه گرديده است " چوب " و اين چوب هم هميشه چوب باقی نخواهد ماند ،
باز خواهد گشت چيز ديگر .
يك سؤال هست و آن سؤال اين است : پايان اين گرديدنها : خاكی آدم‏
بشود ، آدمی خاك بشود ، آب و خاك و هوايی مثلا درخت بشوند ، درختی‏
حيوان بشود ، حيوانی انسان بشود ، پايان اين گرديدنها چيست ؟ همين طور
يك گرديدنهای بی هدفی است ؟ يك چيزی چيزی می‏شود ، باز آن چيز چيز ديگر
می‏شود و آن چيز چيز ديگر و همين طور . . . ؟ يا نه ، پايان همه گرديدنها
به سوی خداست و روح و حقيقت معاد هم همين است ؟ اين جمله " « و لله‏
ملك السموات و الارض و الی الله المصير »" در واقع همين مطلب را
می‏گويد : همه چيز از آن خداست و به سوی خداست ، مفادش با مفاد آيه‏
كريمه‏ای كه به دستور خود قرآن وقتی كه انسان مصيبتی را می‏شنود آن را
تلاوت می‏كند : " « انا لله و انا اليه راجعون » " ( 1 ) يكی است با
اين تفاوت كه در آنجا " انا " می‏گوييم ، ظاهر كلمه اختصاص به انسانها
دارد ، ولی اين آيه

پاورقی :
. 1 بقره / . 156