راهی كه اسلام برای تأمين اين منظور پيشنهاد كرده است دو چيز است :
اول يك سلسله تدابير برای آرام نگه داشتن غريزه ، و دوم يك سلسله
تدابير ديگر به عنوان مجازات . آيات اولی كه تفسير كرديم مجازات فحشا
را بيان كرد : " « الزانيه و الزانی فاجلدوا كل واحد منهما ماه جلده
" ولی همان طوری كه میدانيم برای از بين بردن يك گناه ، مجازات كافی
نيست ، مجازات هر اندازه شديد هم باشد ، برای جلوگيری از وقوع جرم و
جنايت كافی نيست ، حال جرم و جنايت چه از نوع بی عفتيها باشد ، چه از
نوع دزديها و قتلها و چه از نوع بی احتياطها مثل بی احتياطی در رانندگی .
اين اشتباه است كه ما بخواهيم برای جلوگيری از يك جرم يا جنايت فقط
روی مجازات فشار بياوريم . بايد ديد علل وقوع آن جرم و جنايت چيست ؟
بايد خود آن علل را از بين برد ، آنگاه در مورد افراد غير عادی كه به طور
عادی علل و موجبات وقوع جرم وجود ندارد و فقط روی نوعی حالت طغيان ،
جرمی را مرتكب میشوند مجازات صورت گيرد .
مثالی برای اين مطلب میزنم : از مقررات لازم ، همين مسأله سرعت و
سبقت در رانندگی است . دائما توصيه میشود كه رانندگان در داخل شهر از
فلان سرعت ( مثلا 40 كيلومتر در ساعت ) بيشتر نرانند . اگر كسی تخلف كرد
و ما جريمه سنگينی برايش قائل شديم ، هر مقدار هم جريمه سنگين باشد اگر
علل وقوع اين جرم بررسی نشود مجازات كافی نيست ، مخصوصا در امر رانندگی
كه اصلا خودش هم يك مجازاتی دارد يعنی " مجازاتها معها " است ، برای
اينكه آن كسی كه سرعت میگيرد و ديوانه وارد در شهر يا بيابان حركت
میكند خودش بيش از همه در معرض خطر است ، هم ماشينش در معرض خطر
است
|