كوثر
بر لب كوثـــــرم اى دوست؛ ولى تشنه لبم در كنــــار منـــى، از هجر تو در تاب و تبم
روز من با تو به شب آمد و شب با تو به روز در فــــــــراقِ رخ ماهت، گذرد روز و شبم