شهید آوینی
هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:  
ایمیل:  اختیاری
شهر:    
درج مطلب
 
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
55651
نام: ایمان
شهر: توکل به خدا
تاریخ: 6/26/2008 9:59:06 AM
کاربر مهمان
  دوست گرامی چه فرقی می کنه سلام و عرض ادب
ممنون از توجه شما بزرگوار به حال و روح بچه های حرف دل ؛ امروز واقعا نیاز فاتحه برای اموات بود از همینجا به روح تمام درگذشتگان که شما ذکر آنها را بردید و درگذشتگان یکایکمان الفاتحمه الصلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

...
خوب است سنت پسنديده خيرات را به تجمل آغشته نكنيم. كاري نكنيم كه اگر كسي خواست در حد وسع خود با هزينه اي اندك براي امواتش خيرات كند، سرشكسته از تنگدستي از اين كار پشيمان شده و در خلوت خودش براي رفتگان فاتحه دهد
شب جمعه بود. مادر مي گفت ديشب خواب پدر را ديده است. پدر مثل هميشه خوشحال نبود، انگار از چيزي گله داشت. مادر مي گفت، هفته پيش خيرات نكردم، مادر مي گفت يك خيرات خوب براي درگذشتگان حلواست. حلوايي كه بوي گلاب و زعفرانش تا هفت تا خانه برود. سنت خيرات كردن براي درگذشتگان ريشه هاي قديمي در فرهنگ كشور ما و برخي كشورهاي مسلمان دارد.
حلوا و خرما، اصلي ترين و قديمي ترين شيريني هايي هستند كه شب هاي جمعه در خيابان ها و مغازه ها و... صلوات و فاتحه مردم را براي سفركردگان خيرات كننده به ارمغان مي آورند.
با اين سنت پسنديده، يادي از درگذشتگان مي شود. معتقديم كه شب هاي جمعه سفركرده ها چشم به راه خيرات ما هستند.
حلوا يك دسر كاملا ايراني است كه از آرد، روغن، شكر، آب، گلاب و زعفران تهيه مي شود. حلوا طعم شيرين و مطلوبي دارد، اما خرما يكي از ميوه هاي اصلي سرزمين هاي گرمسير است و بهترين انواع آن در كشور ما يافت مي شود. اين دو از ديرباز شيريني هايي بودند از طرف صاحب عزا به دوستان و نزديكان.
در برخي شهرها خرماها را داخل نان هاي محلي گذاشته و به شكل غازي آن را خيرات مي كردند.
اما چند سالي است كه در كنار حلوا و خرما، خيرات و نذورات ديگري هم باب شده، انواع ميوه ها، شيريني ها، نقل و شكلات و ...
درست كردن حلوا مستلزم صرف وقت است كه ظاهرا خانم هاي ايراني هميشه اين فرصت را ندارند. از طرفي ايراني ها معتقدند همواره تا نام حلوا مطرح شد بايد به شكل خيرات تهيه و استفاده شود!
اما خرما؛ شايد زماني در شب هاي جمعه آنقدر خرما خيرات مي شد كه ديگر عده اي از طرفدارانش را از دست داد و كم كم ميوه و شيريني هم در اين ميان جايي باز كرد، اما اگر تصميم بگيريم براي درگذشتگان خود هر شب جمعه خيرات بدهيم اين امر مستلزم صرف يك هزينه مشخص است.
حتما واجب نيست كه بر سر قبر عزيزانمان خيرات بدهيم، فاتحه و صلوات از هر راه دوري نثار درگذشته مي شود. پس خيرات ها را مخصوصا اگر از نوع غذا بود، بهتر است به محله هاي نيازمندان ببريم كه با اين كار حتما روح رفتگان را هم بيشتر شاد كرده ايم. خوب است سنت پسنديده خيرات را به تجمل آغشته نكنيم. كاري نكنيم كه اگر كسي خواست در حد وسع خود با هزينه اي اندك براي امواتش خيرات كند، سرشكسته از تنگدستي از اين كار پشيمان شده و در خلوت خودش براي رفتگان فاتحه دهد.حلوا يك دسر كاملا ايراني است، حتي اگر زعفران نداشته باشد، باز هم دلچسب و مطلوب است. خرما هم دلپذير و مقوي و سرشار از انرژي است. منتظر نباشيم كه هروقت خواب رفتگان را ديديم، دست به كار خيرات دادن بشويم.
عصرهاي پنج شنبه دست به كار بشويم، كمي حلوا درست كنيم. اگر هفت بشقاب كوچك به همسايه ها بدهيم يا يك سيني كوچك ميان مردم كوچه و خيابان ببريم، همان كافي است. مطمئنا آن شب سر را آسوده بر بالين مي گذاريم، چون اگر اين دفعه به خواب ما بيايند، حتما لبخند بر لب دارند.
55650
نام: مریم
شهر: انتظار بهار و باران
تاریخ: 6/26/2008 9:55:33 AM
کاربر مهمان
  به یاد خدای همیشگی

سلام به همگی

آقا شهاب گرامی و چه فرقی میکنه ی بزرگوار ممنون از نظر لطفتون


***
السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا
خسته از راه، کنار مادر
توی ماشین پدر خوابیدم
پلکهایم که به هم افتادند
خواب یک صحن کبوتر دیدم

صبح وقتی که دو چشمم وا شد
شادمان مثل گلی خندیدم
آخر از پنجره ی پشت اتاق
گنبد زرد رضا را دیدم

دل من مثل کبوتر پر زد
رفت و بر شانه ی گلدسته نشست
اشک در چشمه ی چشمم جوشید
بغضم آیینه شد اما نشکست

پدر آماده شد از من پرسید:
دوست داری که تو را هم ببرم؟
گفتم: آری! ولی آنجا چه کنم؟
مادرم گفت: زیارت پسرم!

گر چه زود آمده بودیم ولی
در حرم جای دل من کم بود
هر کسی با او، چیزی می گفت
گوییا با همه کس مَحرم بود

هر کجا رفتیم آنجا پُر بود
پُر ز نجوای دل و دست دعا
یک طرف قصه ی پر غصه در
یک طرف ذکر غریب الغربا

در رواق حرم پر نورش
کاش دست دل من رو می شد
می شدم من، آن آهوی غریب
باز او ضامن آهو می شد
جواد محقق
55649
نام: ایمان
شهر: توکل به خدا
تاریخ: 6/26/2008 9:45:33 AM
کاربر مهمان
  ....... تو را ندیده ام ولی .......

تو را ندیده ام ولی ندیده دوست می دارمت
به دست گرم عاشقی دوباره می سپارمت
غزل تو ای غرال من ستاره شمال من
همیشه تا همیشه ها به دیده می نگارمت
بهار در بهار من امید ماندگار من
به دفتر سپید دل همیشه می نگارمت
بیا به چشم باغ من به باور سراغ من که
لحظه لحظه در دلم چو عشق می فشارمت
قسم به نام هر چه او به میل حس گفتگو
که دانه دانه مثل مو چو شانه می فشارمت
پرنده ی زمین من هیشه نازنین من
تو را ندیده ام ولی ندیده دوست می دارمت

تقدیم به دوست خوبم بنده ی خدا بروجرد و سلام و عرض ادب خدمتشان
55648
نام: تنها
شهر: غربت بقيع
تاریخ: 6/26/2008 9:44:19 AM
کاربر مهمان
  به نام او كه هرچه داريم همه از اوست
سلام به همه ي دوستان حرف دلي
سلام به همه مادران آسماني
وسلام به مادر مادران آسماني بي بي فاطمه زهرا كه عشق همه ماست.برا سلامتي همه مادران صلوات بفرستيد
براي خوشبختي و عاقبت بخيري همه دختران دم بخت دعا كنيد .
اگر مي خواهيد ارزش خود را نزد خدا بدانيد نگاه كنيد ببينيد ارزش خدا در هنگام گناه نزد شما چقدر است.
التماس دعا از همگي
يا علي

55647
نام: چه فرقی میکنه
شهر: هیچ جا
تاریخ: 6/26/2008 9:41:49 AM
کاربر مهمان
  سلام علیکم جمیعا

فاتحه ای نثار روح شهدا: شهید آوینی . شهید چمران . شهید همت . شهدای گمنام و شهدای مسجد ارک و شهدای حرم آقا امام رضا و شهدای ره پویان وصال شیراز و .....
فاتحه ای نثار روح همه گذشتگان : خانم سادات . سید مهدی . مهدی . سوگل . صمن ناز . اعظم . مهدیه . قاسم . صدری . اردشیر . مهتاب . مریم . دکتر سرکارات پور و همه رفتگان حرف دلی و ....

و حمد شفایی به نیت همه مریضهای منظور . جانبازان . شیمیایی ها . معلولین . مریض های حرف دلی و پیام . امین . مینو . الهه . شهناز . نسیم . شمسی و ...

التماس دعا
یا علی و یا فاطمه
55646
نام: مرتضی ابراهیمی
شهر: جهرم
تاریخ: 6/26/2008 9:22:32 AM
کاربر مهمان
  من دانشجوی دانشگاه آزاد جهرم هستم اینجا دفتر فرهنگ اسلامی به بهانه اختلافات درونی با دفتر حراست بنیان گذار تجمع و تحصن دانشجوئی است . آیا این عمل باتوجه به سوءاستفاده خبرگزاری ها و بنگاه های شایعه پراکنی داخلی و خارجی بر علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی درست است ؟ جالب اینجاست که در اطلاعیه های خوداز سخنان شهید آوینی استفاده میکنند .
55645
نام: و‍‍‍زمه
شهر: کابل
تاریخ: 6/26/2008 9:07:59 AM
کاربر مهمان
  من یک پسر را دوست دارم و وی هم مرا دوست دارد ولی هیچ نمیشود که ما با هم گپ بزنیم به توفق برسيم هر دو ما يك ديگر را ميبنيم از دور زياد تر اوقات جگر خون ميباشم یک مشکل در بین مآیید در بین ما یک نفر است که نمیخواهدکه ما هر دو یکجا باشیم من نمیفهمم که وی چرا این کار را میکند او نفر خودش یک دوست دارد لطفآ مرا رهنمائي كنيد.
55644
نام: ایمان
شهر: توکل به خدا
تاریخ: 6/26/2008 8:55:31 AM
کاربر مهمان
  تاریخ , فرهنگ , اندیشه
تعصب اقتصادی و قدرت دفاع فرهنگی

" تعصب جمعی یا " تعصب ملی " بر خلاف اظهارات وگفته های روشنفکران تاریخ ناشناس و نویسندگان و هنرمندان کم جنبه و کم دانش که معمولا" با تحقیر و فرونگری بدان نگاه می کنند , شاخصه اصلی و بیرونی هستی فرهنگی یک ملت را می سازد و قدرت دفاعی تاریخی را از طریق گره زدن " رگه های تعصب " سازمان دهی می کند.
اکنون , پرسش مهم و جدی اینست : چگونه می توان , " حجم تعصب " ملــی را , هشیارتر و عاطفی تر کرد تا با قدرت آن به نیازهای فرهنگ ملی – دینی , توان پاسخ گوئی لازم را داشته باشد. پاسخ بسیار ساده است : " کاربردی کردن فرآورده های عاطفی و مادی فرهنگ در اقتصاد معاصر و تولید انبوه آن " .
هنگامیکه " کلاه خود" و " زره " و " شمشیر" حضرت عباس , پهلوان حماسی تاریخ عاطفی این ملت , برای کودکان ما در بازار مصرف وجود ندارد , بدیهــی است که " کـــلاه خــــود " و "زره" " بتمن " , پهلوان عاطفی آمریکائیها بجای آن بیاید و در کالبد عاطفی کودکان ما , لانه کند و به زندگی پنهان مهاجمانه خویش ادامه دهد !
ما , در بستر , تاریخی و فرهنگی , پر از ثروت , پر از طلا و مروارید و پر از شکوفه ها و زیبائی ها و پر از زمزمه ها و ترنم ها و پر از شعرها و شوکتها و پر از رازها و چشم ها و پراز عروس ها ی دلربا , متولد شده ایم پس , چرا , سرکوچه بن بست فقر نشسته ایم ! ؟
پس بیائید یکبار دیگر به تاریخ فرصت تکرار دهیم.
55643
نام: گمنام
شهر: حرف دل
تاریخ: 6/26/2008 8:39:31 AM
کاربر مهمان
  بسم الله الرحمن الرحیم

::. ميلاد تا ميلاد .::

ختم جمعی قرآن کریم از ميلاد بانوي دو عالم، فاطمه الزهراء (سلام الله علیها) تا ميلاد مولي الموحدين، علي(علیه السلام)

جز اول: مسافر از مسافر خانه
جز دوم: فریده خانم
جز سوم: ایمان از توكل به خدا
جز چهارم: فریده خانم
جز پنجم: مریم خانم از انتظار بهار و باران
جز ششم: آقا شهاب از اميد به رحمت خدا
جز هفتم: ياس از باغچه مهربوني
جز هشتم: انس
جز نهم: سارا خانم از شهر غربت
جز دهم: سارا خانم محترم از مشهد الرضا
جز یازدهم: صلوات – اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم
جز دوازدهم: عطیه خانم از مشهد مقدس
جز سیزدهم: بنده خدا از بروجرد
جز چهاردهم: سارا خانم از مشهد الرضا
جز پانزدهم: سعيده خانم
جز شانزدهم: آقا شهاب
جز هفدهم: غريبه آشنا از آسمان
جز هجدهم: رز سفيد از ايران سراي من
جز نوزدهم: گدای کوی رضا از اصفهان
جز بیستم: باران از كربلا كه دلش دست نخورده باقي خواهد ماند.
جز بیست و یکم: ستاره از آرزوها
جز بیست و دوم: هد هد غریب صبا
جز بیست و سوم: مريم خانم از دل آرام به ياد خدا
جز بیست و چهارم: انس از معرفت
جز بیست و پنجم: خانم رقیه از مشهد
جز بیست و ششم : اميدوار از ايران
جز بیست و هفتم: طلب شفاعت از منتظران
جز بیست و هشتم: ديده از شهر امام رضا
جز بیست و نهم: فراق از ديدار يار
جز سی ام: گمنام حرف دل



امام سجاد (ع) – صحيفه سجاديه – دعاي ختم قرآن
خدايا، همچنانكه به كتاب خود محمد را براى دلالت بر خويش نشانه ساختى و به آل محمد راههاى رضاى خود را آشكار كردى پس بر محمد و آلش رحمت فرست، و قرآن را براى ما وسيله رسيدن به شرف منازل عزت، و نردبان بر آمدن به محل سلامت، و سبب نجات يافتن در عرصه قيامت، و وسيله ورود به نعمتهاى سراى اقامت قرار ده.

این دور هم به یاری خدا پایان یافت. امیدوارم که صاحب قرآن جاجت همه ی حاجتمندان را روا دارد. انشاء الله


آمين يا رب العالمين
55642
نام: ایمان
شهر: توکل به خدا
تاریخ: 6/26/2008 8:08:27 AM
کاربر مهمان
  سلام به آقا سید مرتضی
سلام به دوستان خوب حرف دل
سلام به پنج شنبه های بسیار دلگیر و غم انگیز ؛ ( البته ممکنه واسه من ای باشه )
سلام به دوست گرامی رقیه از مشهد ؛ دوست خوبم من در این مکان یک نقطه ناچیز بیش نیستم من هم مانند شما به عشق آقا سید و بچه های مهربونی که داره میام و جون میگیرم التماس دعا از آقامون با گنبد طلائی ؛ یادت نره دوست من
...............
جهان خسته است , تنم خسته است , دلم از این همه نیرنگ شکسته است , خدا هم شاید اینک خسته است و شاید هم رها کرده است این مردمان مردم نماها را
من اینجا بس غریبم غربتم را چاره ای نیست , پاسخی نیست , بالینی که سر بر آن فرود آرم وهرآنچه درون سینه ام تنگی کند بیرون بریزم اندکی آرامش یابم
محبت را سرایی نیست , سلامت را جوابی نیست , نگاهت را نگاه گرم مهرآمیز یاری نیست. من اینجا بس غریبم , غریبی آنچنان بر جان می تازد که جانم را برایش هیچ نایی نیست... میان این همه مردم کسی آیا نگاهم را نمی بیند؟! نگاهی خسته و گاهی پوشیده شده از اشک چندین ساله ام را آیا کسی نمی بیند؟! کسی باور نمی دارد رنجی هست, عذابی هست خشمی هست

...!!و شاید هم خدایی هست
قربونت برم خدا چقدر غریبی رو زمین
<<ابتدا <قبلی 5571 5570 5569 5568 5567 5566 5565 5564 5563 5562 5561 بعدی> انتها>>



Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved