شهید آوینی

ایران اسلامی و نظم جدید جهانی

اکنون دنیا آبستن حوادثی جدید است. نظم مورد نظر آمریکا و برخی از کشورهای اروپایی حامی او نتوانسته است مشکلات جدی عالم را حل کند. آمریکا در غالب این موارد عامل بدتر شدن وضع بشر و وخیم تر شدن مشکلات بوده است.

 ایران اسلامی,ایران,نظم نوین,نظم نوین جهانی,بیانات رهبر,رهبر انقلاب,رهبر,خامنه ای,امام خامنه ای,خبرگان

 

بیانات بسیار مهم رهبر معظم انقلاب اسلامی در جمع خبرگان ملت و نکاتی که ایشان در باب نظم جدید عالم و جایگاه نظام جمهوری اسلامی در آن بیان کردند، ازجمله مسائلی است که باید مورد توجه جدی قرار گیرد. متن حاضر ابتدا در 9 بند به بیان مختصر محورهای اصلی بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در این دیدار مهم می پردازد و سپس در بخشی جداگانه به تبیین مسأله مهم نظم جدید پیش روی عالم و ضرورت توجه همه مسؤولان و نخبگان کشور به جایگاه ایران اسلامی در آن می پردازد.

بخش اول: محورهای اصلی بیانات رهبر معظم انقلاب در جمع خبرگان ملت
رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اخیر خود با خبرگان ملت، بیانات مهمی داشتند که این بیانات را می توان در 9 محور و نکته اصلی زیر خلاصه کرد:
1. توصیه هایی اخلاقی در باب ماه ذی القعده
2. ضرورت داشتن نگاه کلان و جامع به مسائل کشور و منطقه و جهان
3. نظم مستقرّ حاکم قبلی دنیا در حال تغییر و تبدیل است
4. در نظم جدید عالم، جایگاه اسلام، جایگاه جمهوری اسلامی، جایگاه کشور مهمّ ما ایران کجا خواهد بود؟
5. نظم قبلی - که حدود هفتاد سال به نحو مستقر در دنیا حاکم بود - دو پایه ی اساسی داشت: یک پایه ی فکری و ارزشی و یک پایه ی عملی، یعنی نظامی و سیاسی. هر دو پایه امروز دچار چالش شده، دچار تزلزل شده.
6. آن پایه ی اخلاقی و فکری عبارت بود از ادّعای برتریِ فکری و ارزشی غرب - شامل اروپا و آمریکا - بر بقیّه ی مناطق جهان و بقیّه ی ملل عالم. این پایه به علل مختلف دچار مشکل شده است ازجمله: بحران رو به افزایش اخلاقی و معنوی در غرب، ارزش شدن منکرات، میل به مذهب، بُروز تعارضهای عملی با شعارهای غربی، پناه بردن به استفاده ی از زور و خشونت و سرکوب، جریان سازی هایی از قبیل همین جریان القاعده و داعش و مانند این ها و...
7. پایه ی دوّم، قدرت غرب و تسلّط غرب بر مدیریّت جهان بود - مسأله ی توانایی های سیاسی و نظامی بود. عامل اقتدار سیاسی و نظامی هم به چالش کشیده شد؛ مهم ترین چیزی که این عامل - عامل اقتدار نظامی و سیاسی - را به چالش کشید، برپایی نظام جمهوری اسلامی بود. امروز در دنیای غرب این جمع بندی، جمع بندی رایجی است که خیلی از افراد ذی نفوذ در غرب، معتقدند که «جنگ» دیگر یک گزینه ی معتبر و با صرفه برای غرب نیست
8. ما اینجا باید چه کار کنیم؟ به نظر ما دو مطلب، مهم است: مطلب اوّل این است که این واقعیّتهایی که امروز مشاهده می کنیم، واژگونه تحلیل نشود، غلط تحلیل نشود، غلط فهمیده نشود، همچنان که هست فهمیده بشود؛ نه فقط در کشور ما (بلکه) در منطقه ی آسیا، هنوز کسانی، کشورهایی، دولتهایی، شخصیّت هایی، رجال سیاسی ای، جریانهایی وجود دارند که درک نمی کنند این واقعیّتی را که بیان شد؛ این ها معتقدند که ما در مقابل غرب یک راه بیشتر نداریم، باید تسلیم غرب شد... کار دوّمی که مهم است، این است که خودمان را آماده کنیم برای ایفای نقش در پدید آوردن نظم جدید؛ کشور را آماده کنیم برای این که نقش آفرینی کند. و این هم ممکن نخواهد شد مگر با قوی کردن کشور؛ کشور را باید قوی کنیم. تقویت کشور متوقّف است بر استفاده ی از همه ی ظرفیّتها و توانایی هایی که ما در داخل کشور و در بیرون کشور داریم.
9. سه موضوع هم در تقویت کشور بسیار نقش دارد: یکی مسأله ی علم و فنّاوری است، یکی مسأله ی اقتصاد است، یکی مسأله ی فرهنگ است. در این سه بخش ما باید سرمایه گذاری کنیم؛ این ها عناصر کلیدی اند. دولتهای ما، مسؤولین ما، مؤثّرین و متنفّذین ما، در هر سه قسمت بایستی فعّال بشوند و کار بکنند. مسأله ی جمعیّت هم البتّه بسیار مهم است... مسأله ی وحدت و همدلیِ در کشور هم بسیار مهم است.

بخش دوم: ایران اسلامی و نظم جدید جهانی
نگاهی به محورهای ذکر شده در بخش اول این نوشتار، حکایت از آن دارد که محور اصلی بیانات رهبری در این دیدار، مسأله بروز یک نظم جدید جهانی و جایگاه ایران اسلامی در این نظم است. چنان که ایشان در این بیانات به خوبی تبیین می کنند، جهان پس از دو تحول عمده با تغییر نظام حاکم و نظم موجود روبه رو شده است. یک بار پس از جنگ جهانی اول (در واقع جنگ اروپایی که آثار مخرب عالمی داشت) یعنی در سال 1919 نظم سابق حاکم بر عالم بر هم خورد و با از میان رفتن دو قدرت اصلی دخیل در تحولات اروپا (یعنی خلافت عثمانی و پادشاهی پروس) اوضاع عالم به گونه ای جدید رقم خورد. در نظم جدید بعد از جنگ جهانی اول، انگلستان، شوروری (در سال 1917 در روسیه انقلاب کمونیستی رخ داد و نظام سوسیالیستی جانشین حکومت تزاری شد) فرانسه و به نوعی آمریکا (با ادعای پایبندی به دکترین مونروئه دخالت خود را به آمریکای مرکزی و جنوبی معطوف کرده بود) در نظم جدید عالم نقشی اساسی بر عهده گرفتند اما این نظم چندان نپایید. 1939 جنگ جهانی دوم آغاز شد. این جنگ نیز در واقع میان ابرقدرتها رخ داده بود با این تفاوت که این بار شرق آسیا (ژاپن و چین) نیز در آن نقشی جدی داشتند. جهان پس از شکست کشورهای متحد (آلمان، ایتالیا و ژاپن) و پیروزی متفقین (شوروی، انگلیس، آمریکا، چین و فرانسه) به نظم جدیدی از قدرت پا گذاشت. نظمی که در آن پیروزشدگان جنگ، بر سر تقسیم منافع جهانی به رقابت پرداختند و به فاصله اندکی پس از پایان جنگ (در اروپا جنگ در 1945 پایان یافت و در آسیا تا 1946 به طول انجامید و در نهایت آمریکا با دو بمب اتمی، ژاپن را مجبور به تسلیم کرد)، دو قطبی شرق - غرب در عالم پدید آمد.
جنگ سرد یا دوران رقابت میان دو بلوک شرق و غرب از سالهای آخر دهه چهل میلادی جدی تر شد اما به طور معمول تولد این دوران جدید را به جنگ کره (اولین سالهای دهه 1950) نسبت می دهند که دنیای دوقطبی را شکل داد.
دوران نظم دو قطبی حاکم بر عالم تا سال 1991 ادامه داشت. با فروپاشی اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی، نظم دو قطبی به پایان رسید و در همین سال بود که رئیس جمهور وقت آمریکا جرج بوش (پدر) از نظم نوین جهانی تحت حاکمیت واحد آمریکا سخن گفت و مدعی شد که با از میان رفتن بلوک شرق، این آمریکاست که بر دنیای جدید حکومت خواهد کرد.
البته دخالت های نظامی آمریکا در اقصی نقاط دنیا در زمان جنگ سرد نیز جدی بود اما در دوران پس از جنگ سرد آمریکا تلاش کرد تا نظم مستقری را ایجاد نماید که در آن آمریکا تک قطبی واحد و مقتدر عالم باشد. این خواسته هرگز با موفقیت همراه نشد. تلاش آمریکا برای سلطه بر منطقه خلیج فارس و آسیای مرکزی و قفقاز و نیز غرب آسیا با وجود لشکرکشی های متعدد به سرانجام نرسید و حتی اشغال افغانستان و عراق نیز این خواسته آمریکا را تأمین نکرد. از سوی دیگر فشار آمریکا بر کشورهای غرب آسیا و خلیج فارس برای تحمیل رژیم اشغالگر قدس و تثبیت آن نیز در یک روند چند ده ساله با مشکل روبه رو شد و به مرور وضع این رژیم رو به وخامت بیشتر گذاشته است.
اکنون دنیا آبستن حوادثی جدید است. نظم مورد نظر آمریکا و برخی از کشورهای اروپایی حامی او نتوانسته است مشکلات جدی عالم ازجمله مسأله فلسطین، مسأله تروریسم، مسأله امنیت، مسأله رفاه بین المللی، مسأله حقوق بشر، مسأله آزادی و... را حل کند. آمریکا در غالب این موارد عامل بدتر شدن وضع بشر و وخیم تر شدن مشکلات بوده است و گامهایی که سران این کشور برای حل این مشکلات برداشته اند غالبا گامی به عقب بوده است.
به عنوان یک مثال ساده از وقتی که آمریکا با شعار مبارزه باتروریسم به ماجراجویی در عالم دست زده است، نه تنها حجم و شدت خطر تروریسم افزایش یافته است بلکه آمریکا خود به عنوان حامی و عامل اصلی ترویج تروریسم در دنیا اقدام کرده است. تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.
در چنین شرایطی است که با بروز بیداری اسلامی در چند سال اخیر، زمینه برای نظمی دیگر در عالم فراهم شده است. تحولی که البته تضمینی برای موفقیت به هیچ یک از عوامل دخیل در این تحولات نداده است. از این رو نمی توان با خیال آسوده نشست و منتظر آن بود که در نظم جدید که پس از تطورات کنونی ایجاد خواهد شد، ایران اسلامی سهمی در خور و شایسته خود خواهد یافت.
برای یافتن جایگاه شایسته و بایسته در نظم آتی عالم باید تلاش کرد و این تلاش باید با نگاه کلان نگر، برنامه ریزی بلند مدت و آگاهانه و در نهایت قدرتمندکردن کشور همراه باشد. این خلاصه و لب کلام رهبر معظم انقلاب است و از این روست که ایشان خطاب به خبرگان ملت فرمودند: «در نگاه کلان به کلّ جهان - و ازجمله به منطقه - انسان به این نکته ی اساسی برخورد می کند که نظم مستقرّ حاکم قبلی دنیا در حال تغییر و تبدیل است؛ این را انسان می فهمد و مشاهده می کند... خب، وقتی که دنیا در حال تغییر است، نظم جهانی در حال تغییر است و نظم جدیدی در حال نطفه بندی است، ما طبعاً وظایف مهم تری خواهیم داشت. در نظم جدید عالم، جایگاه اسلام، جایگاه جمهوری اسلامی، جایگاه کشور مهمّ ما ایران کجا خواهد بود؟ این را می توانیم فکر کنیم، پیش بینی کنیم، در راه آن حرکت کنیم... ما اینجا باید چه کار کنیم؟ به نظر ما دو مطلب، مهم است: مطلب اوّل این است که این واقعیّتهایی که امروز مشاهده می کنیم، واژگونه تحلیل نشود، غلط تحلیل نشود، غلط فهمیده نشود، همچنان که هست فهمیده بشود؛ نه فقط در کشور ما (بلکه) در منطقه ی آسیا، هنوز کسانی، کشورهایی، دولتهایی، شخصیّت هایی، رجال سیاسی ای، جریانهایی وجود دارند که درک نمی کنند این واقعیّتی را که بیان شد؛ این ها معتقدند که ما در مقابل غرب یک راه بیشتر نداریم، باید تسلیم غرب شد؛ حالا این تسلیم یا با طوع و رغبت است - یعنی پذیرش ارزشهای غربی و تسلیم شدن در مقابل نظمی که آن ها ابراز می کنند و توقّعاتی که برای اداره ی جهان دارند - یا اگر چنان چه یک کشوری به طوع و رغبتْ تسلیم نشد، طرف آن ها نرفت، با آن ها همکاری نکرد، نسبت به خواسته های اساسی آن ها طوع و اطاعت نشان نداد، طبعاً مواجه خواهد شد با فشار؛ حالا فشار اقتصادی، فشار تحریم، فشار سیاسی، فشار نظامی؛ ناچار بایستی تسلیم شد، یا تسلیمِ آرام، یا تسلیمِ با سروصدا و مشکل! این تحلیل وجود دارد. این غلط است؛ این تحلیل تحلیل خطرناکی است؛ در کشور ما هم گوشه وکنار این تحلیل ها وجود دارد. نه، این جور نیست؛ همین طور که گفتیم، قدرت غربی بر این دو پایه بود - پایه های اخلاقی و معنوی و ارزشی و پایه ی نظامی و سیاسی و امنیّتی و عملی - هر دوی این ها متزلزل شده است. ما این واقعیّت را باید درک کنیم.
کار دوّمی که مهم است، این است که خودمان را آماده کنیم برای ایفای نقش در پدید آوردن نظم جدید؛ کشور را آماده کنیم برای این که نقش آفرینی کند و این هم ممکن نخواهد شد مگر با قوی کردن کشور؛ کشور را باید قوی کنیم. تقویت کشور متوقّف است بر استفاده ی از همه ی ظرفیّتها و توانایی هایی که ما در داخل کشور و در بیرون کشور داریم. توجّه بکنیم که ظرفیّتهای ما و توانایی های ما، فقط آن چیزهایی نیست که ما در داخل داریم؛ ما در بیرون کشور هم ظرفیّتهای مهمّی داریم؛ طرفدارانی داریم، عمق راهبردی داریم؛ در منطقه، در کشور؛ بعضی به خاطر اسلام، بعضی به خاطر زبان، بعضی به خاطر مذهب شیعه؛ این ها عمق راهبردی کشور هستند؛ این ها جزو توانایی های ما هستند؛ از همه ی این توانایی ها باید استفاده کنیم. فقط هم در منطقه نیست، ما در آمریکای لاتین عمق راهبردی داریم، در قسمتهای مهمّی از آسیا عمق راهبردی داریم، امکاناتِ استفاده داریم؛ از این ها بایستی استفاده کنیم، این ها کشور را قوی خواهد کرد.
سه موضوع هم در تقویت کشور بسیار نقش دارد: یکی مسأله ی علم و فنّاوری است، یکی مسأله ی اقتصاد است، یکی مسأله ی فرهنگ است. در این سه بخش ما باید سرمایه گذاری کنیم؛ این ها عناصر کلیدی اند. دولتهای ما، مسؤولین ما، مؤثّرین و متنفّذین ما، در هر سه قسمت بایستی فعّال بشوند و کار بکنند. مسأله ی جمعیّت هم البتّه بسیار مهم است... مسأله ی وحدت و همدلیِ در کشور هم بسیار مهم است.


منبع: خبرگزاری تسنیم

Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved
logo