شهید آوینی
       

آیا پیشرفت با نظام آموزشی فعلی امکان‌پذیر است؟‬

 مقام معظم رهبری در ابتدای سال 92 سیاست‌های کلی ایجاد تحول در نظام آموزش‌وپرورش کشور را ابلاغ کردند. حال به مناسبت هفته‌ی معلم گفت‌وگویی با حجت‌الاسلام والمسلمین «علی ذوعلم»، رئیس پژوهشکده‏‌ی فرهنگ و مطالعات اجتماعی و مشاور اسبق وزیر آموزش‌وپرورش ترتیب داده‌ایم که در آن، چگونگی تحول در آموزش‌وپرورش بررسی می‌گردد.

94/02/14


چرا در آموزش و پرورش به بخش پرورش کمتر توجه می‌شود؟
 
بیانات مقام معظم رهبری در مورد آموزش و پرورش نشان از اهمیت این موضوع در زندگی انسان دارد. در واقع با تفاوت و تمایزی که بین انسان و حیوان قائل هستیم، همین است که انسان موجودی تربیت‌پذیر و در یک حد عمیق نامتناهی می‌تواند به تربیت، رشد و تعالی خود بپردازد یا به گونه‌ای منفی تربیت شود. بنابراین این بحث حاکی از اهمیت جایگاه تربیت در حیات انسان‌ها و تمایز بین انسان و حیوان است و نقشی که تربیت مثبت و مطلوب انسان در عرصه‌های مختلف سیاسی و اقتصادی دارد. در واقع، وقتی تربیت در جهت‌گیری سیاسی و اقتصادی جامعه بسیار تأثیر دارد، باید با جدیت دنبال شود.
 
بالطبع اولین نهاد تأثیرگذار خانواده است. در حقیقت، خانواده عمیق‌ترین و بیشترین تأثیر را در جهت‌گیری تربیتی افراد در جامعه دارد. بعد از خانواده، بلافاصله به نهاد آموزش و پرورش خواهیم رسید و نقشی که آموزش و پرورش هر کشوری دارد باید مورد توجه قرار گیرد. از آغاز پیروزی انقلاب در کشور، آموزش و پرورش سعی فراوانی داشته است تا بتواند نقش تربیتی خود را به خوبی ایفا کند. منتها عمق و گستردگی مقوله‌ی تربیت به گونه‌ای است که هر مقداری هم در این زمینه تلاش و برنامه‌ریزی شود، باز جای کار بیشتری وجود دارد.
 
در دولت‌های نهم و دهم، با هدایت و رهنمودهای مقام معظم رهبری، بحث سند تحول بنیادین رسمیت گرفت که البته این امر نتیجه‌‌ی تلاش جدی چهره‌های فرهیخته‌ی دانشگاهی، حوزوی و چهره‌های متعهد آموزش و پرورش بوده است. کاستی‌هایی هم که ما در عرصه‌ی آموزش و پرورش تا امروز داشته‌ایم بخشی از آن به خود آموزش و پرورش مربوط می‌شود، بخش دیگر به حمایت‌ها و وظایفی که نهادهای مرتبط با آموزش و پرورش باید نسبت به آن توجه بیشتر می‌کردند برمی‌گردد.
 
چگونه می‌توان زیرساخت‌های لازم تربیتی در نظام آموزش و پرورش را ترمیم کرد؟
 
خروجی دستگاه‌های تعلیم و تربیت از 2 مؤلفه نشئت می‌گیرد که با هم مرتبط‌اند. مؤلفه‌ی اول زیرساخت فکری، فلسفی و نظری است که در تعلیم و تربیت وجود دارد و مؤلفه‌ی دوم ساختارها و منابع انسانی و مجموعه‌ی مدیریت و برنامه‌ریزی‌ای است که انجام می‌شود. در مورد مؤلفه‌ی اول، که کمتر اهمیتش مورد توجه قرار می‌گیرد، ما به فلسفه‌ی اسلامی تعلیم و تربیت، که خیلی شفاف و روشن جهت‌گیری‌ها انگیزه‌ها، اهداف و رویکردها را تبیین کرده است، نیاز داریم و به خصوص باید به واکاوی تفاوت‌های عمیقی که بین تربیت مطلوب اسلامی و الهی با تربیت سکولار، لیبرالیستی و یا به اصطلاح حیوانی داریم پرداخت. ما در موضوع تربیت دینی نیازمند تولید نظریه‌های اسلامی هستیم که تا حدی کارهایی انجام گرفته است، ولی هنوز زمینه‌های زیادی وجود دارد که باید روی آن کار کرد.
 
 ما باید نظریه‌هایی را که از مبانی دینی اسلامی منتج می‌شود تولید کنیم و گسترش دهیم. در حال حاضر، هنوز ما به این نقطه نرسیدیم. علاوه بر آموزش و پرورش، در مراکز پژوهشی همچون دانشگاه‌ها و حوزه‌های علمیه نیز باید بر این امر همت شود. این مبنای نظریه‌ی فلسفی و تربیتی اسلامی باید در لایه‌های مختلف تعلیم و تربیت فهم شود و مورد باور قرار گیرد؛ یعنی نگاه معلم به دانش‌آموز و مربی پرورشی به دانش‌آموز باید همان نگاهی باشد که در فلسفه‌ی تعلیم و تربیت اسلام نسبت به انسان وجود دارد.
 
مؤلفه‌ی دوم بحث ساختارها و منابع انسانی، سیاست‌ها و برنامه‌ریزی است. این ملاک‌ها نیز اگر که بر مبنای آن فلسفه‌ی اسلامی طراحی و تزئین شود، می‌تواند خودبه‌خود خروجی را به یک خروجی مطلوب‌تری نزدیک کند. مبحث سرمایه‌ی انسانی در آموزش و پرورش بسیار مهم است. باید سرمایه‌گذاری ویژه‌ای در زمینه‌ی نیروی انسانی در نظام تعلیم و تربیت صورت گیرد. در حقیقت، آموزش و پرورش نیاز دارد که سرمایه‌ی انسانی خودش را دائماً بازآموزی و بازپروری کند، شرایطی را برای آن‌ها فراهم کند که آن‌ها بتوانند در سطح کلاس و مدرسه به عنوان یک معلم محقق، پژوهنده و پژوهشگر ظاهر شوند و خودشان را در یک جایگاه رهبری تربیتی برای دانش‌آموزان تعریف کنند.
 
 این 2 مؤلفه، یعنی زیرساخت فکری و نظری و زیرساخت ساختاری و منابع انسانی، اگر به درستی تدبیر شوند، خودبه‌خود خروجی و محصول بهتری را در آموزش و پرورش خواهیم داشت و مباحثی که مقام معظم رهبری مطرح فرمودند، در حقیقت، به هر 2 مؤلفه اشاره داشت که ما در هر 2 مورد باید تلاش‌های جدی‌تری داشته باشیم.
 
مقام معظم رهبری به نقش پرورش در دوران ابتدایی تأکید داشتند. چرا دوران ابتدایی تا این اندازه اثرگذار است؟ چه تمهیداتی برای تحقق این امر نیاز است؟
 
در گذشته بزرگان و حکیمان نیز بر این موضوع تأکید داشتند که تعلیم و تربیت در دوره‌ی کودکی بسیار تأثیرگذارتر است.
به عنوان مثال، عنوان کرده‌اند که اگر یک ترکه‌ی درخت را در زمانی که هنوز تر است و شکل نگرفته است به شکل خاصی در بیاورید تا وقتی که خشک شد نیز همان شکل را نگه خواهد داشت. یا در مثالی دیگر آورده‌اند که تربیت در کودکی، مانند نقشی که بر روی یک قطعه‌ سنگ حک شود، تا مدت‌ها باقی خواهد ماند ولی در بزرگسالی اگر بخواهید این کار را انجام دهید، مانند نقشه‌ای است که روی آب ترسیم شود.
 
 
امروزه نیز بعضی از اندیشمندان تربیتی تأکید دارند که کودکان را تا سن 5 سالگی به ما بسپارید و بعد ما به شما تحویل می‌دهیم و آن گونه که می‌خواهیم در 5 سال اول می‌توانیم به خواست خود او را تربیت کنیم. اکثر کودکان این دوران را در نهاد خانواده سپری می‌کنند، به همین جهت دوره‌ی 6 سالی که بچه‌ها در خانواده هستند نباید مورد غفلت واقع شود که متأسفانه تربیت امروز جامعه‌ی ما این 6 سال را جدی تصور نمی‌کند.
 
دوره‌ی بعد مقطع ابتدایی است که تا 11 یا 12 سالگی بچه‌ها در آموزش و پرورش تحت تعلیم هستند. پرداختن به این دوره هم نیازمند همان 2 مؤلفه‌ای است که عرض کردم، در اینجا نکته‌ی مهم آن است که چه باید کرد تا بتوانیم در دوره‌ی دبستان نقش تربیتی عمیق‌تری داشته باشیم.
 
به نظر می‌رسد که اگر ما بتوانیم آموزش و پرورش را به گونه‌ای پشتیبانی کنیم که در دوره‌ی دبستان علاوه بر دانش‌آموزان، مادران و پدران هم، به گونه‌ای اثرگذار و عمیق، تحت پوشش فعالیت‌های تربیتی قرار گیرند، در این کار توفیق پیدا می‌کنیم. در حال حاضر، متأسفانه ما هیچ نهاد رسمی پاسخگو و مقتدری که بتواند به توانمندی خانواده‌ها در امر تربیت کمک کند نداریم و به طور کل چنین نهادی را در دستگاه‌های فرهنگی تعریف نکرده‌ایم، این یک نقیضه‌‌ی بسیار آشکاری است. در بحث مهندسی فرهنگی کشور دیدگاه‌هایی وجود دارد و کارهایی انجام شده است و امیدواریم سریع‌تر این خلأ جبران شود.
 
ما باید برای زوج‌های جوان تسهیلاتی در نظر بگیریم تا آموزش و مشاوره ببینند و حمایت ‌شوند تا بتوانند نقش تربیتی خودشان را به خوبی ایفا کنند. مخصوصاً مادرانی که شاغل هستند این‌ها معمولاً نقش تربیتی‌شان مورد غفلت قرار می‌گیرد و خیلی کم‌رنگ می‌شود و این یک خسارت بسیار بزرگ برای جامعه‌ی ماست. به هر حال، به تعبیر مقام معظم رهبری، خانواده اولین دانشگاه تربیت نسل آینده است. بنابراین این خانواده به حمایت، ارتقای توانمندی‌ها، مهارت‌ها و نگرش‌هایی که در پدر و مادر شکل می‌گیرد نیاز دارد و این کار بسیار گسترده‌ای است و در سطح کل کشور، به تشکیلات گسترده‌ی توانمند و مقتدر و حمایت دولتی نیازمند است.
 
در واقع، در حال حاضر، تا حدی توسط آموزش و پرورش می‌توان این کار را انجام داد؛ یعنی اگر بتوانیم در دوره‌ی ابتدایی قبل از ثبت‌نام دانش‌آموزان برای پدران و مادرانی که بچه‌های 2 ساله یا 3 ساله دارند، کلاس‌های آموزشی برگزار کنیم تا 2 یا 3 سال قبل از دبستان با ارتباطی که با پدران و مادران و به خصوص مادران برقرار می‌کنیم، زمینه‌ها و اهداف و رویکردهای درست را در تربیت و شکل تربیتی خانواده ایجاد کنیم. این مسئله‌ی بسیار مهمی است، البته قبلاً ایده‌هایی در این زمینه وجود داشته است که باید بیشتر مورد توجه قرار گیرد.
 
من اگر بخواهم کمی جزئی‌تر بگویم، باید در نظر داشت که خانواده‌های جوانی که اولین فرزندشان را به مدرسه می‌فرستند بسیار روی تربیت فرزندشان حساس‌اند. باید در آموزش و پرورش سازوکارهای تشویقی را ترویج کنیم تا والدین جوان تشویق شوند وقتی بچه‌شان در سن 2 یا 3 سالگی است به نزدیک‌ترین دبستان محل سکونت خود مراجعه کنند و برای شرکت در بعضی از دوره‌های توجیهی تربیتی ثبت‌نام کنند و در حقیقت ارتباط مادران و پدران با فضاهای تربیتی در یک برنامه‌ی نرم و منسجم، که بتواند انعطاف‌پذیر باشد و مادران و پدران شاغل و شرایط مختلف اجتماعی تحت پوشش قرار دهد، بسیار اثرگذار و پیش‌برنده است.
 
باید چشم‌اندازی تعریف شود که در آن خانواده 3 یا 4 سال قبل از ورود دانش‌آموز به مدرسه با مسیر تربیتی مدرسه همسو شود و اهداف و رویکردهایی که می‌خواهیم از 6 سالگی روی دانش‌آموز اجرا کنیم، قبل از آن از طریق خانواده نهادینه شود. اگر برای خانواده‌هایی که اولین فرزندشان را می‌خواهند به مدرسه بفرستند، این کار انجام صورت گیرد، خودبه‌خود یک آموزش پایه می‌شود و برای فرزندان بعدی نیز این آموزه‌ها را به کار می‌بندند؛ یعنی ما لازم نیست همه‌ی مادران و پدران را زیر پوشش این طرح ببریم و آموزش دهیم تا حجم کار بالا رود و کار را نتوانیم به سرانجام برسانیم. البته باز هم تعداد خانواده‌هایی که اولین فرزندشان را می‌خواهند در دبستان ثبت‌نام کنند کم نیستند.
 
شاید بگوییم در هر سال حدود 300 یا 400 هزار خانواده هستند. اما باید بتوانیم این ظرفیت‌ها را ایجاد کنیم و مربیان لازم را برای این کار آموزش دهیم، فضای آموزشی لازم را در دبستان‌هایمان پیش‌بینی کنیم. ما بایستی یک انگیزه‌های تشویقی را تعریف کنیم و به گونه‌ای که پدران و مادرانی که در این برنامه‌ها شرکت می‌کنند بعداً از یک اولویت‌هایی برخوردار باشند و فرزندشان در یک شرایط مناسب‌تری تربیت بشود.
 
البته خود پدران و مادران به خصوص مادران این قدر انگیزه‌ی عاطفی نسبت به تربیت فرزندشان دارند که اگر بستر را آماده ببینند، بسیار استقبال می‌کنند. اگر یک چنین برنامه‌ریزی‌ای صورت گیرد، واقعاً تأثیرش بسیار عمیق خواهد بود، هزینه‌هایش هم نسبت به بعضی از هزینه‌هایی که برای برخی فعالیت‌ها انجام می‌دهیم بسیار کمتر است و نهاد انجمن اولیا و مربیان می‌تواند بستر اجرایی این کار قرار گیرد.
 
کم‌وبیش تجربه‌هایی هم در بقیه‌ی کشورها وجود دارد که باید از آن تجربه‌ها در زمینه‌ی اجرایی استفاده کنیم، ولی در زمینه‌ی بحث محتوایی این دوره‌ها باید خیلی دقیق و با عمق کافی و به منابع دینی و محتوایی کاملاً سالم و مؤثر بیندیشیم.
 
در این زمینه به رسانه نیز باید توجه ویژه‌ای شود، باید جهت‌گیری پیام‌هایی را که در برنامه‌های مختلف مشاوره‌ای رسانه‌‌ی ملی برای خانواده‌ها در زمینه‌ی تربیتی، گزارش، فیلم و سریال و گفت‌وگو به مخاطبین و به ویژه والدین منتقل می‌کنیم توجه بیشتری کنیم. گاهی بعضی از سریال‌هایی که از دیگر کشورها گرفته می‌شود، ممکن است در اعماق آن برای پدران و مادران پیام‌های مناسبی نداشته باشد. سرمایه‌گذاری رسانه در زمینه‌ی مشاوره دادن و جهت‌ دادن نامحسوس به نگرش والدین بسیار مهم است.
 
 برای رسیدن به الگوی تربیتی در آموزش‌ و پرورش با ویژگی‌‌های مورد نظر رهبری مانند خردورزی، بردباری و حلم، اعتماد به نفس و کنجکاوی چه تمهیداتی لازم است؟
 
خوشبختانه، موضوع تحول در آموزش و پرورش آغاز شده است که در واقع مطالبه‌ی جدی مقام معظم رهبری بوده است و ایشان از این طرح تحول حمایت معنوی و فکری کردند. این تحول با استفاده از دیدگاه‌ها و رویکردهای حضرت امام (رضوان الله تعالی علیه) و مقام معظم رهبری طراحی شده است و باید عرض کنیم که اگر این اسناد به خوبی تصویب و اجرا شود، می‌تواند آن دیدگاه‌ها را در صحنه‌ی عمل محقق کند. ما در این اسناد برای نخستین بار حوزه‌ی یادگیری جدیدی را به عنوان حوزه‌ی یادگیری تفکر و حکمت ارائه و تعریف کرده‌ایم و این گام بسیار مهمی است و در تعلیم و تربیت کشور تحول بدیع و گام نوینی است. چون ما در کنار حوزه‌های یادگیری ریاضی یا علوم یا ادبیات و از این قبیل یک حوزه‌ی یادگیری مستقلی به عنوان حوزه‌ی یادگیری تفکر و حکمت باید طراحی می‌کردیم.
 
در الگوی اهداف 5 عنصر داریم که به عنوان اهداف اساسی در تعلیم و تربیت آورده شده است؛ اول موضوع ارتقای تفکر و تعقل و اندیشه‌ورزی است و بعد بر اساس آن عنصر ایمان و باور و بحث امامت است. عنصر سوم بحث علم و معرفت و دانش و عنصر چهارم بعد عمل، کار و تلاش، کارآفرینی و مجاهدت است و پنجم بعد اخلاق می‌باشد. قطعاً تمام این ابعاد باید در کنار هم تعریف شوند تا خروجی آموزش ‌و پرورش انسان‌های مؤمن، متفکر خلاق و فعال و اهل مجاهدت باشد.
 
این‌ ابعاد به عنوان یک شبکه‌ی مفهومی در کنار هم باید تعریف شوند و در یک الگوی جامع اهداف جواب می‌دهد. این کار خوشبختانه در اسناد تحولی آموزش و پرورش انجام گرفته و از نظر مؤلفه‌ی نگرشی و فلسفی این کار الآن آماده است. باید در آموزش و پرورش مراقبت شود که دیدگاه‌های رایجی که بعضاً با نگاه‌های دینی زاویه دارد، در مراحل مختلف، در تصویب این اسناد نباید دخالت داده شود و آن‌ها را تغییر بدهد و جابه‌جا کند و آن اثرگذاری جامع را از دست بدهد.
 
بحث دوم در عملیاتی کردن این دیدگاه‌هاست؛ اینکه از چه روش و قالبی بحث تفکر، حکمت و اخلاق را در دانش‌آموزان محقق کنیم. به شدت بایستی از روش‌های متهجرانه، قدیمی، تکراری و کلیشه‌ای خودداری کنیم و روش‌ها و قالب‌های نو تعریف شود.
 
نکته‌ی سوم اینکه مجموعه‌ی کسانی که کارگزار این کارند،‌ یعنی معلمان و مربیان، باید با این نگرش‌ها عمیقاً آشنا شوند و باور پیدا کنند و فقط یک آشنایی صرفاً ذهنی با این مقولات کافی نیست تا بتوانند توفیق این زمینه‌ها را تضمین کنند. کار بسیار حجیم، سنگین و عمیقی است و نیاز به حوصله و شکیبایی زیادی دارد، نیاز به پرهیز از سطحی‌نگری و شعارزدگی و شتاب‌زدگی دارد و باید بتوان توانمندی همه‌ی اصحاب فکر و اندیشه‌ را تجمیع کرد و از آن طرف باید حمایت‌های خوبی از طرف دستگاه‌های اجرایی صورت گیرد تا اهداف محقق شود.
 
در هر حال، خوشبختانه، دیدگاه‌های مقام معظم رهبری امروز در آموزش و پرورش از بحث یک سری گفتارهای تشریفاتی درآمده و به اسناد تحولی تبدیل شده است. اگر این دیدگاه‌ها در اسناد تحولی خود را به طور جامع و عمیق نشان دهد و إن‌شاءالله مسیر فهم درست این اسناد و تصویب و درست اجرا شود، حتماً ما به این اهداف بیش از گذشته نزدیک می‌شویم.
 
با توجه به اینکه آموزش و پرورش اکنون سندی پیش رو دارد و برای بهبود وضعیت آن برنامه‌ریزی شده است، چقدر می‌توانیم انتظار عملی شدن این طرح را داشته باشیم؟ مسلماً همیشه بحث از نظر تا عمل فاصله‌ی بسیاری دارد، چقدر امید است که آموزش و پرورش بتواند مبانی این سند را به صورت عملی اجرا کند؟
 
اگر در خود آموزش و پرورش مسئله ساده گرفته نشود و به جای اینکه به دنبال کاری سطحی و ظاهری باشیم و صرفاً گزارش بدهیم، عمق مسئله خوب درک شود و نظارت درستی هم صورت بگیرد و زمینه‌های همراهی جامعه و نگرش عمومی مخاطبان نسبت به این اسناد فراهم بشود، با همراهی مراکز رسانه‌ای می‌توانیم کارهایی را پیش ببریم. باید توجه داشت کاری که امروز در آموزش و پرورش آغاز شده است ممکن است 10 تا 15 سال دیگر جواب دهد. بنابراین باز هم به پرهیز از شتاب‌زدگی تأکید می‌کنم.
 
نکته‌ی بعدی جامعیت اجرای این اسناد است که نکته‌ی بسیار مهمی است. اگر این مراقبت‌ توجهات صورت بگیرد، قطعاً ما امیدواریم که این سند تأثیرگذار باشد، کمااینکه واقعاً در همین چند سال تلاش‌هایی که انجام شده آثار نمایانی داشته است؛‌ یعنی ما امروز نسبت به 10 سال قبل در آموزش و پرورش‌ پیشرفت کرده‌ایم. مسائل نسبت به گذشته بهتر درک می‌شود، معلمین، خود دغدغه‌ی تحول دارند و به این مباحث علاقه و اشتیاق نشان می‌دهند.
 
نقش مقام معظم رهبری و بیانات ایشان بسیار مهم و راهگشاست؛ یعنی وقتی ایشان در سطح گسترده‌ی ملی این بحث‌ها را مطرح می‌کنند، بسیار مؤثر است انگیزه‌های معلمان، مربیان و مدیران تقویت می‌شود. زیرا معلم، مربی و مدیر مدرسه کار خودش را صرفاً شغل نگاه نمی‌کند، بلکه واقعاً یک رسالت مقدس ملی، دینی و انقلابی می‌بیند.
 
توان ملی ما هم واقعاً توان کمی نیست، ولی این توان باید شناخته و سازمان‌دهی شود تا به خوبی مدیریت و هدایت شود. قطعاً پتانسیلی که در آموزش و پرورش وجود دارد، مربیان و معلمان و کارشناسان و مدیران بادغدغه، باانگیزه‌ی انقلابی و حاضر در صحنه‌های مختلف باید قدر دانسته شود. هدایت این کار و برنامه‌ریزی جامع و آینده‌نگر و عمیق و پرهیز از شعارزدگی، شتاب‌زدگی و سطحی‌نگری تضمین‌کننده‌ی این راهی است که مقام معظم رهبری سال‌هاست ترسیم کرده‌اند و امروز هم ایشان با تأکیداتشان و حمایت‌ها و تشویق‌هایشان آن را تقویت می‌کنند و إن‌شاءالله آموزش و پرورش ما هم بتواند از این فرصت بسیار خوب و استثنایی، حداکثر استفاده را برای ارتقای کارآمدی خودش داشته باشد.
 
کلام آخر
 
تحول در آموزش و پرورش را در 2 سطح می‌توانیم تعریف کنیم. یک سطح کلان مدیریتی و مسیر از بالا به پایین برای تحول در آموزش و پرورش و یکی هم سطح خرد و آن اتفاقی که در کف مدرسه و جامعه اتفاق می‌افتد و یک حرکت از پایین به بالا می‌تواند به تعبیری عنوان شود. ضمن توجه به اسناد و حرکت متمرکز مدیریتی از بالا به سمت بدنه‌ی آموزش و پرورش شروع شده است، در عین حال حرکت از پایین به بالا و در کف مدرسه و کف جامعه نباید فراموش کرد؛ یعنی ما از طرق مختلف باید کاری کنیم که این پیام‌های مقام معظم رهبری در قالب‌های مختلف در جامعه بازتاب پیدا کند و بازگو شود؛ در قالب کارهای هنری، در عرصه‌ی کارهای تألیفی و پژوهشی و در عرصه‌ی فعالیت‌های اجتماعی.
 
اگر مثلاً تشکل‌های غیردولتی در زمینه‌های تربیتی هم، خودشان را مسئول بدانند یا دستگاه‌های حوزوی و روحانی، و دستگاه‌های تبلیغی و دینی در این زمینه‌ها واقعاً به میدان بیایند و دانشگاه‌های ما در این زمینه فعال شوند، رشته‌های علوم تربیتی و رشته‌های مرتبط با آموزش و پرورش واقعاً به این بحث‌ها به عنوان یک حرکت‌های جهت‌دهنده‌ی علمی نگاه کنند، در این صورت، می‌توانیم توانمندی و ظرفیت بیشتری را برای ارتقای تعلیم و تربیت به میدان بیاوریم.
 
اگرچه مسئولیت رسمی تعلیم و تربیت به عهده‌ی آموزش و پرورش است، ولی تعلیم و تربیت رسالت همه‌ی جامعه است؛‌ یعنی نمی‌توانیم صرفاً در یک وزارتخانه یک کار عظیم و گسترده و فراگیر را محو کنیم. همه‌ی افراد و اقشار جامعه به خصوص اقشار فرهنگی باید خودشان را در این کار سهیم بدانند و سهم خودشان را به خوبی ادا کنند.

 

منبع: برهان

Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved
logo