شهید آوینی
   

انتقال کامل آرمان‌های انقلاب به نسل جدید از ویژگی‌های کم‌نظیر رهبر انقلاب است


حسین مظفر نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام است که در دوران دوم خرداد تصدی وزارت آموزش و پرورش را نیز بر عهده داشت. وی همچنین طی حکمی از سوی محمود احمدی‌نژاد به عنوان نماینده رئیس‌جمهور در نظارت بر سازمان صدا و سیما معرفی شد.  مظفر همچنین در نهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی توانست از مردم تهران رأی اعتماد بگیرد و به صندلی سبز مجلس تکیه بزند. در مجلس شورای اسلامی نیز حسین مظفر با حکمی از علی لاریجانی، معاون نظارت مجلس شورای اسلامی شد.

حسین مظفر

 

با توجه به اینکه حسین مظفر در هیئت دولت دوم خرداد حضور داشت به سراغ وی رفتیم تا در مورد مدیریت رهبر معظم انقلاب در دوران دوم خرداد گفت‌وگو کنیم، بنابراین در دفتر نظارت مجلس شورای اسلامی پای صحبت‌های حسین مظفر نشستیم.

* آقای مظفر با توجه به اینکه شما در هیئت دولت اصلاحات حضور داشتید و در مورد وقایع آن دوران اطلاعات کافی دارید، بحث را در مورد مدیریت رهبر معظم انقلاب در دوران دوم خرداد شروع کنیم. زیرا به گفته بسیاری کارشناسان مسائل سیاسی یکی از دوران بحرانی کشور، برخی اقدامات افراطیون دوره 8 ساله دوم خرداد بود. در آن دوره بود که رئیس دولت گفت اگر قرار باشد همه با هم می‌رویم یا تحصن مجلس ششم و ...در آن دوره شاخصه‌های مدیریت مقام معظم رهبری چگونه بود که کشور توانست در نهایت آرامش خود را به دست آورد؟

 بسم الله الرحمن الرحیم. من ابتدا یک مقدمه‌ای را عرض کنم که نظام اسلامی ما از آغاز تاکنون در معرض تعریض و تهاجم و فتنه‌های فراوانی قرار داشته است. در طول این 35 و 36 سال انقلاب، کشور گردنه‌های پر فراز و نشیبی را طی کرده است. راز و رمز این موفقیت نظام برای عبور از گردنه‌ها حضور ولی فقیه در رأس نظام سیاسی ایران است.

اینکه انقلاب تهاجم‌ها و جنگ سختی را پشت سر گذاشته است و در دوران جنگ نرم توانسته از توطئه دشمنان، معاندان اعم از داخلی و خارجی، سلطنت‌طلبان و به ویژه منافقان به سلامت عبور کند و این فتنه‌ها نتواند به شجره طیبه انقلاب خسارتی وارد کند، به دلیل حضور ولی فقیه در رأس نظام سیاسی است. ولایت فقیه در حقیقت همان استمرار ولایت اولیاء الهی و ائمه معصومین (ص) است که در عصر غیبت کبری در قامت ولی فقیه و یک از مجتهدین جامع الشرایط تجلی پیدا می‌کند و در رأس نظام سیاسی کشور تصویرسازی پیدا می‌کند.

تجلی ولایت فقیه در عصر امام (ره) انجام شده و اصولاً حضرت امام (ره) بود که ولایت فقیه را برجسته کرد و حتی توانست در نظام جمهوری اسلامی ایران پایه‌ریزی کند. در واقع حضرت امام تالی‌تلو معصوم بودند و ما اگر ائمه معصومین را در چهره‌های عصر حاضر متجلی ببینیم، می‌توانیم آن چهره را در امام (ره) متجلی ببینیم اما ولایت فقیه هرگز در امام (ره) و شخص امام (ره) خلاصه نمی‌شود. البته حضرت امام (ره) جلوه تام و تمام ولی فقیه بود اما ولایت فقیه مفهومی است که در هر زمان و در عصر خود در قالب یکی از فقها تجلی پیدا می‌کند و ولی فقیه نظام سیاسی می‌شود. در زمانی این مفهوم در قامت زیبای حضرت امام (ره) برازنده بود و بعد از ایشان، جانشینیِ حضرت امام (ره) در آیت‌الله خامنه‌ای متجلی شده و این مفهوم توانسته به خوبی تجلی خود را داشته باشد.

خیلی‌ها تلاش کردند که ولایت فقیه را منحصر در امام (ره) کنند. بدخواهان، دشمنان و معاندان تلاش‌شان این بود و در انتظار بودند بعد رحلت امام (ره)، اندیشه‌های امام (ره) و این تئوری ولایت فقیه را به موزه تاریخ بسپارند. خیلی‌ها هم تلاش کردند که فوت امام (ره) را به منزله ختم انقلاب تلقی کنند و حتی برای پایان مسئله جشن بگیرند اما با انتخاب حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در جایگاه ولایت فقیه همه آروزی معاندان و دشمنان بر باد رفت، زیرا کسی جانشین حضرت امام (ره) قرار گرفت که به قول امام (ره) چون خورشیدی در میان دوستان و آشنایانشان می‌درخشیدند و تبلور خاصی داشتند. لذا در حالی که بدخواهان انتظار داشتند که ایران بدون امام (ره) و بدون ولایت فقیه را جشن بگیرند تا نقشه‌های خود را دنبال کنند ولی خورشید وجود امام (ره) در صبح امید آن غروب نمناک، 14 خردداد بود که حضرت امام به رحمت خدا رفتند، از جسم و جان سلاسه او و جانشین خلف او طلوع کرد و جان دیگری را به تشنگان نظام ولایت‌مدار و امامت بخشید و امیدی را در میان طرفداران ولایت فقیه و طرفداران امام (ره) ایجاد کرد.

این جمله را هم اضافه کنم؛ به خصوص حضرت آقا کار خود را با اندیشه‌ها و آرمان‌ها و میثاق امام (ره) و پیمان با آن آرمان‌ها آغاز کردند. فرمودند: «این انقلاب بی نام خمینی (ره) در هیچ جای جهان شناخته شده نیست» و در جملات دیگر فرمودند که «راه ما راه امام و هدف ما هدف امام (ره) و رهنمودهای ایشان مشعل راه ما و مشعل فرزوان راه ماست»؛ این دیگر مشخص شد که امام هرگز نمرده است. علت اینکه امام (ره) نمرده به دلیل این است که روح و اندیشه امام (ره) در کالبد و جان فرد دیگری به نام حضرت آیت‌الله خامنه‌ای دمیده شده بود که انصافاً جانشین به حق و شایسته‌ای بودند.

من اعتقاد دارم دوران مدیریتی حضرت آقا بسیار دوران سختی بود. شما در صدر اسلام دوران مدیریتی پیامبر (ص) را با امیرالمومنین (ع) مقایسه کنید. من دقیق می‌توانم همین مقایسه را انجام دهم و همین تشابه را در اینجا مثال بزنم. در دوران رسول خدا (ص) مسلمین با هم هیچ مشکلی نداشتند و همه در برابر جبهه کفر، طواغیت، بت‌پرستان و کفار جاهل با هم بودند و مشکل خاصی ظهور پیدا نکرد و همه در حول حبل‌المتین انقلاب در صدر اسلام که پیامبر بود، می‌چرخیدند و حرف او را گوش می‌دادند و اوامر و نواهی او را فرمان می‌بردند و گوش می‌کردند، تمام مشکلات بعد از رسول خدا و در زمان جانشینی حضرت علی (ع) ایجاد شد.

در زمان حضرت علی (ع) بود که حکومت اسلامی مستقر شده و آموزه‌های اسلام در سال‌های قبل جلوه‌های خود را پدیدار کرده است. رهبری جدید و جانشینی پیامبر مستقر شده است. آنجا است که تمام مشکلات و مسائل آغاز می‌‌شود و دوره حضرت علی (ع) آنقدر سخت و کشنده می‌شود که حضرت علی (ع) اصلاً مدتی نمی‌توانند مدیریت کنند و بعد از مدتی هم که به خواست، نیاز و عطش جامعه مدیریت می‌کنند قدرنشناسی می‌کنند و امام (ع) را به شهادت می‌رسانند و آن فاجعه اتفاق می‌افتد و خط امامت از ریل رسالت جدا و به خلافت منتهی می‌شود.

دوران حضرت امام (ره) و حضرت آقا نیز به نظرم همین وضع با یک رویکرد دیگری است. در زمان حضرت امام (ره) اختلافات شدیدی حداقل در ظاهر بین انقلابیون واقعی وجود نداشت و تمام عناصر انقلاب، یاران انقلاب، یاران امام (ره) و اسلام و پیروزمندان عرصه انقلاب با هم بودند، وحدت داشتند و حول امام (ره) و حبل المتین انقلاب می‌چرخیدند و اوامر را گوش می‌دادند و از نواهی پرهیز می‌کردند و مشکل خاصی وجود نداشت و مسلمانان با ظرفیت بالایی بودند و شور و نشاط خاصی هم در جامعه وجود داشت اما بعد از حضرت امام (ره) که تقدیر الهی رقم خورد، در دوره جانشینی حضرت آقا به مانند دوره زعامت حضرت علی (ع)، بعضی مشکلات خود را نشان داد. لذا همانطور که مدیریت زمان علی (ع) بعد از رسول‌الله (ص) سخت بود، مدیریت حضرت آقا هم بعد از حضرت امام (ره) دچار سختی شد.

ببینید در زمان حضرت امام (ره) فضا فرق می‌کرد، البته خدای نکرده نمی‌خواهم امام (ره) را تنزل دهم، امام یگانه دوران، آن عزیز سفر کرده که هیچ فردی نمی‌تواند به قافله شخصیت و عظمت او برسد و یاد و نامش همیشه گرامی است اما می‌خواهم عظمت کار حضرت آقا و سختی مدیریت ایشان را اشاره کنم. در زمان امام کسی جرأت نمی‌کرد با انقلاب زاویه پیدا کند و کسی جرأت سهم خواهی نمی‌کرد...

* برخی می‌گویند که ما در زمان امام هم با ولایت فقیه مشکل داشتیم ولی جرأت نمی‌کردیم مطرح کنیم...

 جرأت نمی‌کردند که اظهار وجود کنند و با ارزش‌ها و آرمان‌هایی که برایش این همه شهید دادیم جبهه بگیرد. کسی جرأت نمی‌کرد که احساس ندامت کند و به خودش اجازه نمی‌داد از انقلاب و ارزش‌هایی که مطرح شده بود، اظهار پشیمانی کند. در زمان امام (ره) فضا، فضای انقلاب و مبارزه با کفر و طاغوت بود. بیشتر مدیریت امام (ره) در دوره جنگ بود، زمان جنگ هم مردم یک خواسته داشتند و آن هم پیروزی بر دشمنان متجاوز بود و اصلاً اختلافات زیادی نداشتند. 

در آن زمان خواسته‌های مالی، تمایل‌های مدیریتی، پستی و شغلی و اینکه "من باشم" و "چرا من نباشم" اصلا بروزی نداشت. همه این‌ها در زمان حضرت آقا و در دوران مدیریتی بعدی انقلاب مطرح شد؛ در زمان امام (ره) فتنه‌های این چنینی مطرح نبود، نگاه کنید سخت‌ترین فتنه‌ها در همان روزهای دهه 70 اتفاق افتاد که 18 تیر 78 بود و آن فتنه بزرگ کوی دانشگاه اتفاق افتاد.

سال 88 نیز فتنه بزرگی که مربوط به انتخابات ریاست جمهوری نهم بود، اتفاق افتاد. خب عبور و مدیریت از این فتنه‌ها بسیار کار سختی بود که مدیریت آن کار هر کسی نبود. اگر من بخواهم ویژگی‌هایی را برای حضرت آقا مطرح کنم که توانستند در این دوران موفقیت‌های ویژه‌ای را داشته باشند به چند نکته می‌توانم اشاره کنم. اول؛ مدیریت حضرت آقا در دوارن فتنه و تبدیل تهدید به فرصت‌ها است. خب خیلی هنر مهمی است و ما در علم مدیریت هم می‌خوانیم که چگونه یک مدیر می‌تواند تهدیدها را به فرصت‌ها تبدیل کند، زیرا در همه دوره‌های مدیریت این مشکل وجود دارد. اینکه یک مدیر بتواند اولا در این فرصت‌ها و مشکلات جا نزند و آن را به یک فرصت تبدیل کند و بعد به نفع انقلاب و علیه فتنه‌گران و فرصت‌طلبان به کار ببرد، یکی از ویژگی‌های بارز مقام معظم رهبری است.

نکته دوم گفتمان سازی مقام معظم رهبری به عنوان یک ویژگی خاصی است. گفتمان سازی‌ای که در کنار آن از ارزش‌ها و آرمان‌های اصیل انقلابی صیانت می‌شود. شما ببینید هر چند وقت یک بار مقام معظم رهبری یک مفهوم یا یک واژه را در جامعه مطرح می‌کنند و تمام فضای جامعه را به خود مشغول می‌کند. اندیشمندان، نخبگان و همه بر آن موضوع نظریه‌پردازی می‌کنند. این‌ها چیزهایی جدیدی است و در زمان امام (ره) این‌ها مطرح نمی‌شد و البته ضرورت‌هایی هم ایجاب نمی‌کرد که کار شود. البته امام (ره) به صورت عام صحبت می‌کردند و بدنه مردمی فرمایشات حضرت امام (ره) را درک کردند اما حضرت آقا یک گفتمان‌سازی و یک ادبیات ویژه را در جامعه می‌پراکنند و در دورانی که احساس نیاز و خلاء می‌شد این خلا را پر می‌کردند.

نکته سوم ویژگی مقام معظم رهبری، قدرت بسیج توده‌ای است. حضرت امام (ره) هم اوج این قدرت بودند که می‌توانستند توده‌ها را بسیج کنند اما آن بسیجی که حضرت امام (ره) تشکیل می‌دهند در دوران و فضای انقلاب بود؛ انقلاب اخلاقی، ارزشی، آرمانی، جنگ، تجاوز و دفاع. در آن زمان بود که به نظر می‌رسید به سادگی این کار انجام می‌شد، حتی می‌شد از حضرت امام (ره) هم کمک بگیرند که با سرعت بیشتری این کار انجام شود اما در دورانی که سلایق مختلف بسیاری وجود دارد و احساس انقلابی در برخی افراد خوابیده است و برخی احساس بی‌مسئولیتی می‌کنند و می‌گویند به ما چه ربطی دارد که در این مسائل دخالت کنیم، انزوا و گوشه‌گیری در برخی آحاد جامعه  پیدا می‌شود؛ این هنر است که در این فضا کسی بتواند یک بسیج توده‌ای را انجام دهند.

در این انتخابات و بسیاری از انتخابات‌ها، نخبگان همین کسانی بودند که ساماندهی انتخابات را انجام می‌دادند و همه به این فکر میکردیم که چگونه مردم را در صحنه آوریم. یأس و نامیدی در برخی نخبگان حاکم بود. برخی حساب می‌کردند اگر بتوانیم 20 -30 یا حتی 40 درصد مردم را بیایند خیلی مهم است اما حضرت آقا در حساس‌ترین موقع گفتمانی را مطرح  و جاذبه‌ای را ایجاد می‌کردند که یک دفعه می‌دیدید 60 - 70 درصد مردم شرکت می‌کرند و حالت یک معجزه داشت. این هم نکته دیگری است و اکنون من ویژگی‌هایی را می‌گویم که شاید از سؤال‌های شما هم این‌ها باشد.

* بله! البته اگر امکان دارد مصداقی‌تر در مورد موضوعات مختلف بفرمایید...

 در حقیقت من مصداقی هم می‌گویم. نکته سوم؛ استقامت و پایداری حضرت آقا در راه هدف است. البته از ویژگی‌های حضرت امام (ره) هم این بود. می‌گفتند وقتی شهید مطهری با حضرت امام (ره) ملاقات می‌کند می‌گوید: من چند «امنوا» در او دیدم؛ ایمان به هدف، ایمان به مقصد و روش و این‌ها را مطرح می‌کنند اما در حضرت آقا مسئله استقامت و پایداری در راه هدف و اینکه ایستادگی در برابر باج خواهی‌ها نیز وجود دارد. در هیچ یک از کوران حوادث انقلاب که دشمنان دنبال باج‌خواهی بودند، رهبر معظم انقلاب باج ندادند؛ چه در عرصه نظام بین المللی، مانند دوره‌ای که عده‌ای از سفیران سفارتخانه‌ها زیاده‌خواهی کردند و وقتی ایستادگی و استواری نظام را دیدند،با سرافکندگی مجبور شدند که به ایران بر گردند.

* همانطور که مقام معظم رهبری دستور دادند سفیر آلمان هم آخرین نفری بود که به ایران آمد...

 بله! چه در مورد خارجی‌ها و چه در مسائل داخلی خودمان، فتنه‌گران و زیاده‌خواهانی که می‌خواستند باج بگیرند و بعضی مسائل را دنبال کنند. چه در مسائلی که مربوط به پیشرفت کشور بود، مانند فناوری‌های هسته‌ای که در جامعه ما وجود دارد. خ

اتفاقاً وقتی حضرت آقا برای مذاکره پافشاری می‌کند من از جهتی خوشحال شدم و گفتم این یک پاسخ و تجربه است. تجربه‌ای می‌شود برای پاسخ به معاندانی که فکر می‌کردند مانع مذاکره هسته‌ای فقط ایشان هستند، در حالی که رهبر معظم انقلاب ژرف‌اندیشی داشت و احساس می‌کرد این‌ها همه بهانه است و توپ را در زمین ما می‌‌اندازند. حضرت آقا می‌دانست ما در مذاکره به این سادگی به نتیجه نمی‌رسیم که ایشان فرمودند امتحان شود و آزمونی دوباره برای ملت ما وجود داشته باشد ولی محکم در برابر آن آرمان‌ها ایستادند ولی خب کوتاه هم نیامدند. همچنین اصلا نترسیدند که تهدیدهای دشمن زیاد می‌شود و در نظام بین‌الملل  و داخلی هم باج ندادند.

نکته چهارم از ویژگی‌های مقام معظم رهبری "امید به آینده" است؛ ببینید در کوران حوادث که برخی نخبگان ما مأیوس و ناامید می‌شوند و مشکلات آنقدر بر آنها بار می‌شود که گویی نکند خدای ناکرده انقلاب از دست برود. حضرت آقا در ده‌ها سخنرانی فقط امید می‌دهند. بعضی‌ها می‌گویند نکند مقام معظم رهبری مشکلات را اصلاً نمی‌داند یا به ایشان نمی‌گویند؟! من هم می‌گویم اگر قرار باشد کسی مشکلات را جزئی بداند و خبر داشته باشد چه کسی بالاتر از ایشان می‌تواند جزیی‌ترین و دقیق‌ترین خبرها را داشته باشد، قرار نیست در برابر مشکلات سر خم کرد. روحیه مقام معظم رهبری است که  فقط امید می‌دهند و بر ناکامی‌ها انگشت نمی‌گذارند. بعضی نخبگان ما متأسفانه در بسیاری از سخنرانی‌ها به جای اینکه روحیه انقلابی خود را نشان دهند، مدام جنبه هشدارها، کسری‌ها و عقب‌ماندگی‌ها را مطرح می‌کنند، غافل از اینکه همین‌ها باعث دلسردی مردم می‌شود و امیدها را در مردم کور و چشمه‌های امید را می‌خشکاند.

از ویژگی‌های حضرت آقا این است که تمام مشکلات را که بالاتر از همه می‌دانند و تمام اطلاعات را دقیق‌تر دارند اما به جامعه امید می‌دهند. این امید ثمره‌اش این است که این ملت هیچ وقت ناامید نمی‌شود و این نشاط انقلاب در آنها به وجود می‌آید.

نکته مهم مدیریت نسل جدید غیر از مدیریت بحران‌ها است. ببینید نسل قدیم را مدیریت کردن ساده است؛ مانند زمان انقلاب. بالاخره دیگران مثل من در انقلاب بوده‌ایم و همه از نمایندگان نسل اول بودیم و نسل اول خود را صاحب انقلاب و شریک و سهیم در انقلاب می‌دانستند و وظیفه خودشان می‌دانستند در راه این انقلاب جان دهند، تلاش کنند و این کار را به صورت پایدار انجام دهند، به خاطر اینکه خودشان سهیم بودند. اما نسل دوم و سوم چه؟  الان ما با نسلی مواجهه‌ایم که نه امام را دیده است و نه شاه و نه سختی‌ها و مصیبت‌های آن زمان و نه سختی‌های جنگ را دیده و نه توطئه‌ها را دیده است. چگونه می‌توان این ملت را بسیج و این رویش‌های جدید را ایجاد کرد؟

شما ببینید سخت‌ترین انقلابی که در انقلاب‌های دنیا وجود دارد، این انقلاب ما است و توانسته آرمان‌های نسل قدیم را به نسل جدید منتقل کند. شما در تظاهرات، 22 بهمن و سالگرد قدس و در حوادثی که احساس ضرورت در انتخابات می‌شود و مشارکت مردم در انتخابات ببینید نسل جدید یا قدیم کدامیک بیشتر است؛ اتفاقا نسل جوان ما بیشتر است و موج می‌زند. چه قدرتی توانسته این نسل جدید را مدیریت کند در حالیکه آنها دیگر احساسات و سلایق خاصی دارد و اصلا سلایق‌شان با قدیمی‌ها نمی‌سازد اما در مسیر آرمان‌ها و مسائل اعتقادی و انقلابی می‌تواند این‌ها را مدیریت کنند و در صحنه بیاورد. انگار آنها انقلاب را از خودشان و حفاظت از آن را وظیفه شرعی‌شان بدانند. دفاع و حضور در صحنه کار آسانی نیست و کارستان و شبیه یک معجزه است که این اتفاق افتاده است.

نکته آخر که می‌خواهم عرض کنم تحلیل‌ها و هوشیاری مقام معظم رهبری در موقعیت بین‌المللی و داخلی و تحلیل‌های درست و ژرف‌اندیشانه و روشن بینانه ایشان است که توام با بصیرت و دقتی است که شاید خیلی‌ها در این زمینه‌ها کم آوردند و نتوانستند مسائل را تبیین کنند. حضرت آقا مسائل را می‌بیند و توطئه‌های دشمن را به خوبی می‌شناسد. خوبی آن این است که این ویژگی‌ها باعث می‌شود که برخورد فعال داشته باشد. هیچگاه حضرت آقا در مسائل تهدیدها، تحریم‌ها، توطئه‌ها و فتنه‌های بین‌المللی و داخلی منفعل نبودند. یعنی همیشه از موضع فعل با برنامه طوری صحبت کردند که توپ را در زمین دشمن انداختند و دیگران باید بدانند که مسائل خود را حل‌و‌فصل کنند. این‌ها نشان می‌دهد که مدیریت زمان ایشان چقدر سخت است.

من یک روز با یکی از اعضای خبرگان صحبتی داشتم و گفتم که جفا است اگر فقط بگوید رهبری خوب یا بد است. شما باید بیایید زوایای مدیریتی رهبری را در دوره کنونی ترسیم کنید و متناسب با واقعیات برای مردم نشان دهید که اداره موقعیت کنونی چقدر سخت است. باید به مردم نشان دهید که رهبری در این دوره بسیار سخت است که هم نیاز به قدرت علم و هم قدرت و هم فهم درک دینی و سیاسی، هم ژرف اندیشی دارد و هم نیاز به شجاعت در اظهار نظر نیز دارد که کار بسیار سختی است و به نظرم خبرگان نباید فقط به این اکتفا کنند که آیا شایستگی آقا دارد که در جای خود باشد یا نه و ایشان شایسته رهبری است یا نه؟ البته همه می‌گویند هست و قطعا هم هست اما باید این مسائل را با مدیریت بحران حضرت آقا مقایسه کنند و آن وقت چنین سختی مدیریت را ببینند و شایستگی آقا را در مدیریت جامعه مشاهده کنند. و این مدیریت فوق‌العاده آقا را برای مردم تبیین کنند.

* آقای دکتر  چه شاخصه‌هایی در مدیریت رهبر معظم انقلاب در دوره دوم خرداد ظهور و بروز بیشتری داشت. مثلاً نحوه مدیریت اتفاقات دوران اصلاحات از تحصن مجلس ششم تا استعفای فرمانداران و استانداران و اینکه آقای خاتمی می‌گفت یا باید نظام با ما کار بیاد یا همه با هم می‌رویم. شما یکی از شاخصه‌های رهبر معظم انقلاب را "باج ندادن" ایشان در عرصه‌های داخلی و خارجی عنوان کردید. با توجه به اینکه شما در هیئت دولت اصلاحات بودید چه شاخصه‌هایی را در مورد مدیریت رهبر معظم انقلاب در چنین شرایطی وجود دارد؟

 ببینید حضرت آقا یک ویژگی دارد که دأب آن حمایت از دولت است و همیشه هم فرمودند که از دولت‌ها باید حمایت کرد چرا که دولت‌ها در خط مقدم قرار دارند. به نظرم یک ویژگی حکیمانه‌ای است و ارتباط با مردم سالاری دینی دارد. بالاخره مردم رأی دادند و اظهارنظر مردم است و رهبری نظام از این رأی مردم پاسداری و حمایت می‌کند اما حمایت‌ها هیچ وقت لا حد و مرز نیست، بلکه مشروط است، به خاطر اینکه رأی مردم هم مشروط است. لذا یکی از ویژگی‌های حضرت آقا این است که در این حال که دولت‌ها را حمایت می‌کنند به پشتوانه رأی‌ای که مردم دادند، زاویه‌ای ایجاد نمی‌کنند که خدشه‌ای در نظام بین المللی ایجاد شود و بگویند دولتی که مردم به آن رأی دادند را  آقا قبول ندارد اما در جاهایی که فکر می‌کنند خط و مرزها مورد خدشه قرار گرفته و اشکالات و انحراف‌ها در مسیر اجرای آرمانی و اندیشه یا اجرای عملکردی به وجود می‌آید، هشدار می‌دهند.

در زمان اصلاحات همین گونه بود و مقام معظم رهبری تا آخرین لحظه از آقای خاتمی حمایت کردند. مواقعی پیش می‌‌آمد که مشکلاتی که در جامعه وجود دارد، ایشان یا به نحو تذکر بر دولت و یا به نحو حمایت از طیفی که ارزش‌ها و آرمان‌های نظام را مطرح می‌کنند، نشان می‌داد که حضرت آقا چه مشی‌ای را می‌پسندند. در آن دوران هم هیچ‌گاه مقام معظم رهبری عقب‌نشینی نداشتند و در جلسات عمومی و خصوصی تذکر می‌داد.

* در آن زمان برخورد مقام معظم رهبری با دولت و مجلس به چه صورت بود و چگونه فضای التهابی را آرام می‌کردند؟

 بله! عرض کردم در مواقعی که احساس مسئولیت می‌شد که تذکر دهند، تذکر می‌دادند. البته مقام معظم رهبری در جلسات خصوصی جدی‌تر، صریح‌تر، آشکارتر سؤال و مؤاخذه می‌کردند اما در مجامع عمومی برای اینکه افکار عمومی روشن شود به نحو مناسب اقدام خود را انجام می‌دادند.

* در دوره اصلاحات برخی مانند آقای سروش علیه اسلام و مقدسات اسلامی هم صحبت می‌کردند ولی دولت واکنشی نشان نمی‌داد. حتی برخی در دولت علیه انقلاب و نظام اسلامی مطالبی را مطرح می‌کردند. در این دوره مواجهه رهبر معظم انقلاب با دولت و بحران‌های به وجود آمده به چه صورت بود؟

 تذکراتی که که عرض کردم. هر موردی که پیش می‌آمد مقام معظم رهبری به صورت خصوصی تذکرات جدی و صریح‌تر می‌دادند و هم به صورت عمومی تذکر می‌دادند.

* آقای دکتر با توجه به حضور شما در هیئت دولت اصلاحات باید فتنه سال 78 برای شما خیلی ملموس‌تر باشد و بدانید که رهبر معظم انقلاب چگونه فتنه‌ای را مدیریت می‌کنند که حتی گفته می‌شود معاون وزیر کشور وقت در آن فتنه نقش داشت.

 ببینید جزئیات یا هدایت این فتنه را همه دیدید و کلیات آن مشخص است. مسئله فتنه 78 این بود که به ظاهر از کوی دانشگاه آغاز شد و طوری هم مطرح شد که در برخورد با دانشجو این کار صورت می‌گیرد اما من یک مصاحبه‌ای را انجام دادم و این را روشن کردم که به هیچ عنوان این مسئله، مسئله دانشجو با نظام یا نظام با دانشجو نبود. دانشجو اگر مسئله‌ای داشت داخل کوی دانشگاه بود اما اینکه عده‌ای از دانشگاه به همراهی دانشجو و به اسم دانشجو خارج شوند و یک سری چماق‌دار برای تسخیر مراکز قدرت  نظام ما راه بیفتند، کار بسیار پیچیده‌ای بود. البته حالا در آن زمان دولت به خاطر اینکه نظرات صریح و روشنی نداشت رهبری کمی مشکل‌تر بود و بار دولت را هم رهبری می‌کشید. تفاوتی که دولت با زمان امام (ره) دارد، همین است.

در زمان امام (ره) اگر حضرت امام (ره) چیزی را مطرح می‌کردند و منتقدان نظری هم داشتند دولت و ارکان نظام در راستای نظریه امام (ره) همکاری و همیاری می‌کردند اما ما بعداً دیدیم که در دوران مدیریت حضرت آقا مسئولان اجرایی و دولت‌ها بعضاً در مسیر آرمان رهبری و مجموع نظام و امام حرکت نمی‌کردند و این کار را سخت‌تر می‌کرد. یعنی در زمان امام (ره) بسیار بار اندیشه‌ای و اجرایی امام (ره) را مسئولین عهده‌دار می‌شدند. در زمان مدیریتی حضرت آقا بسیاری مسائل اجرایی بارش به گردن خود آقا می‌افتد و خود مقام معظم رهبری در نقش  هدایت‌گری جزیی هم وارد میدان می‌شدند و حرکت می‌کردند.

در فتنه 78 و فتنه 88 این مسئله اتفاق افتاد. به خاطر اینکه دولت‌ها خیلی همراهی دقیق نداشتند. تفاوت در نگاه‌ها بوده و همین تفاوت در نگاه‌ها باعث می‌شد که بسیاری از ساده اندیشی‌ها و غفلت‌ها به وجود بیاید و لطماتی به کشور وارد شود. اینجا بود که نقش رهبری در عبور کشور از بحران‌ها بیش از پیش مشخص می شد.

 

* در فتنه 88 رهبر معظم انقلاب بعد از انتخابات با رؤسای ستادهای انتخاباتی کاندیدا جلسه می‌گذارند تا شبهات احتمالی آنها رفع و حرفهایشان شنیده شود.

 بله! اینجا در هر موضعی شیوه خاص به کار  می‌برند و در هر کاری همیشه اول نصحیتی است که به صورت عمومی مطرح می‌کنند و مسئله دوم توجه به قانون‌گرایی و رعایت ضوابط است؛ این‌ها را هم که در هر زمان انجام دادند. کار دیگر یک هیئت ویژه را مشخص کردند که آن با ترکیبی از نمایندگان خود نامزدها بود و ایشان مبسوط به صحبت‌های آنها گوش می‌هند و تعیین وقت نمی‌شود که بگویند 10 دقیقه وقت دارم یا نیم ساعت یا یک ساعت، بلکه چند ساعت طول می‌کشد و هر کس «هر چه می‌خواهد دل تنگت بگو» این جمله خود حضرت آقا است که هر کس هر چه می‌خواهد بگوید، بگوید.

بعد آن موضع‌گیری‌های شدیدتر حضرت آقا به خاطر این است که تمام اتمام حجت‌ها انجام می‌شود ولی متأسفانه یک کار غلطی که انجام شد این بود که کسانی اقدام کردند ولی مدیریت نکردند و در حقیقت در مقابل رأی مردم ایستادند، رأی مردمی که کشور ما و مصالح آن را رقم می‌زد و متاسفانه یک امر مثبت را به امر منفی علیه کشور تبدیل کردند و در حقیقت با حیثیت نظام بازی کرده و بر تنور اشقیاء هیزم ریختند. اینکه گفته شود تقلبی که بتواند سرنوشت آراء را تغییر دهد اصلا امکان نداشت و مقدرو نبود و تمسک به چیزی غیرواقعی بود، زیرا همه می‌دانند مکانیزم انتخابات طوری نبود که به دست یک نفر و یک گروه اتفاق بیفتد. شورای نگهبان، نمایندگان فرمانداری‌ها، و نمایندگان خود نامزدها حضور دارند و قضاوت می‌کنند و اصلا مردم با دیدگاه‌های مختلف پای صندوق‌ها هستند و امکان اینکه رأی جابجا شود وجود ندارد، ممکن است کسی حسن را حسین را بنویسد و برعکس اما تأثیری در کلان آراء پیدا نمی‌کند و امکان آن وجود ندارد که تقلب باشد. این اشتباه بزرگی بود که اتفاق افتاد.

 

* آقای دکتر با توجه به اینکه شما در مجمع تشخیص مصلحت نظام هم حضور دارید، اگر اجازه بدهید آخرین سؤالم را در این رابطه با نقش مجمع بپرسم. اینکه مجمع تشخیص مصلحت نظام در اکثر مواقع در راستای تعامل بین قوا اقدامی را انجام می‌دهد. وقتی مقام معظم رهبری با عدم تعامل و اختلاف بین قوا مواجه می‌شوند چه راهبردی را برای مدیریت دارند؟

 قبل از بازنگری قانون اساسی اختلافات به خود رهبری، حضرت امام (ره) یا جانشین حضرت امام (ره) منعکس می‌شد که آن زمان مشخص بود و یا یک هیئتی مشخص شد و در این هیئت 10-11 نفر بودند و روسای قوا و چند نفر از نمایندگان امام (ره) هم بودند اما حضرت امام (ره) متوجه شد که این اختلافات ممکن است همیشه وجود داشته باشد، بنابراین این را ساختارمند کردند. در سال 68 که قانون اساسی بازنگری شد نهادی را به عنوان نهاد داور به نام مجمع تشخیص مصلحت نظام مشخص کردند و اتفاقاً تدبیر خوبی هم بود، چرا که در تمام دنیا همین وضع وجود دارد.

هر جا دو نهاد وجود داشته باشد، یک نهاد قانون گذاری و نهاد دیگری نظارت، طبیعی است که در آن دو اختلاف ایجاد می‌شود. اگر قرار باشد هر کدام بر نظرات خود پافشاری کنند کشور به بن‌بست می‌رسد، اگر راه سومی هم وجود نداشته باشد. لذا باید هر جایی که دو نهاد تقنینی و نظارتی وجود دارد نهاد سومی هم به عنوان نظارت وجود داشته باشد. در بسیاری از کشورها رئیس جمهور این نقش را دارد و در بسیاری از کشورهای دیگر شورای نگهبان و گاه پادشاهان این مسئولیت را دارد ولی در کشور ما اسم آن را مجمع تشخیص مصلحت نظام گذاشتند. بنابراین دیگر مسائل اختلافی به حضرت آقا  منتقل نمی‌شود و به مجمع تشخیص مصلحت نظام واگذار شده است. معضلات نظام و مسائلی که از راه‌های قانونی قابل حل نیست، به مقام معظم رهبری ارجاع  داده می‌شود و حضرت آقا به مجمع ارجاع و نظر مشورتی می‌گیرند و خودشان تصمیم می‌گیرند.

نکته دوم، سیاست‌های کلی نظام که بر عهده رهبری نظام است که حضرت آقا به مجمع ارجاع دادند و مجمع تشخیص سیاست‌های کلی را در پیش می‌گیرد و به مقام معظم رهبری ارجاع می‌دهد و مقام معظم رهبری مطالعه، اظهار نظر و سپس ابلاغ می‌کنند. لذا یک فرآیند نهادینه شده و قانونی  را طی می‌کند که مشکل خاصی در این زمینه وجود ندارد.

 *در چه مواردی هست که مقام معظم رهبری به موضوع ورود می‌کنند و شیوه مدیریت‌شان به چه صورت است؟

 این یک مسئله دیگر است. اختلافات بین قوا در قانون اساسی پیش بینی شده است. ببینید ما استقلال قوا داریم و استقلال‌مان نسبی است و استقلال مطلق نداریم که در دنیا هم بر افتاده است. هر قوا اگر مطلق از هم جدا باشند هیچ کاری به هم نداشته باشند و هیچ تعاملی نداشته باشند اصولاً کشور به یک طرف می‌رود و منسوخ شده است.

استقلال نسبی یعنی هر یک از دیگر قوا مستقل هستند، یعنی نیروی جدا و وظایف و ساختمان جدا دارند، در عین حال با هم تعامل و همکاری و بر هم نظارت دارند اما یک چیز دیگر در قانون اساسی پیش بینی شده اگر در عین همکاری و تعامل و نظارت اختلافی بین آن پیش آمد یک نهاد برتر تعامل و توازن بین قوا را برگزار می‌کند که در قانون اساسی بر عهده رهبری گذاشته شده است. کار رهبری این است که توازن و تعادل بین قوا که در زمان اختلافات است و باز از اختیارات رهبری است که باز مقام معظم رهبری تدبیر ویژه‌ای انجام دادند برای اینکه خودشان نظر شخصی نداشته باشند، هیئتی را تعیین کردند که همان هیئت حل اختلاف است و  آیت الله شاهرودی رئیس هیئت  است و نظر رهبر معظم انقلاب را بررسی می‌کنند و خدمت ایشان گزارش می‌دهند.

* از وقتی که به ما دادید کمال تشکر را داریم.

خواهش می‌کنم. موفق باشید.

 

منبع: خبرگزاری تسنیم

Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved
logo