تاریخ به روایت سینما
چرا اسلام و مسلمانان مورد توجه هالیوود است؟

با اینکه جملگی صاحبان امتیاز کمپانی های سرشناس هالیوود یهودیان مهاجری بودند اما ساختن آثاری در مورد وقایع تاریخی مسیحیت و اسلام برای آنان جذابیت خاصی داشت.

94/06/21

چرا اسلام و مسلمانان مورد توجه هالیوود است؟

آثار سینمایی که مضامین تاریخی به ویژه تاریخ ادیان و ظهور و رحلت پیامبران را دستمایه خود قرار داده اند در طول تاریخ سینمای جهان کم تعداد اما قابل توجه اند. در وقایع تاریخی ( به ویژه تاریخ صدر مسیحیت) از ابتدا برای هالیوود از اهمیت ویژه ای برخوردار بود. با اینکه جملگی صاحبان امتیاز کمپانی های سرشناس هالیوود یهودیان مهاجر بودند اما ساختن آثاری در مورد وقایع تاریخی مسیحیت (مانند فیلم السید) برای آنان جذابیت خاصی داشت. حقیقت این امر آن زمان بر ما آشکار می شود که متوجه می شویم هالیوود حتی در آن زمان که دچار بحران مالی وخیمی (همچون بحران اقتصادی دهه چهل میلادی) بود و خطر ورشکستگی بسیاری از کمپانی ها و استودیو های آن را تهدید می کرد فیلمی چون "آهنگ برنادت" را توسط کمپانی فاکس به کارگردانی یک کارگردان عمدتا وسترن ساز یعنی هنری کینگ می سازد. فیلمی که ماهیت کاتولیکی آن کاملا آشکار است (این در حالی ست که هالیوود به طور کلی به پروتستانتیسم و شاخه یهودی آن بیشتر علاقه دارد).

چرا تاریخ مسیحیت این چنین مورد توجه هالیوود است؟
پاسخ به این سوال مستلزم بررسی تفصیلی آثار سینمایی در این خصوص است اما پیش از هر سخنی باید دانست که دکترین هالیوود خواهان همانند انگاری با شخصیت های برجسته تاریخ خود دارد در واقع افسانه پردازی و رویا سازی برای ایجاد این همانند انگاری مابین شخصیت های سیاسی برجسته زمان و تصویر شخصیت های بزرگ تاریخی در سینما از اصلی ترین اهداف سیاسی و پنهان هالیوود است، چگونه می توان فیلم "اسپارتاکوس" ساخته استنلی کوبریک محصول 1960 را دید و همانند انگار شخصیت قهرمان فیلم را با دکترین امنیتی دولت آیزنهاو درک نکرد. هدف از طرح این مباحث آن است که ماهیت ایدئولوژیک سینما و ژانر، از فیلم یک پدیده انتزاعی و ناواقع خواهد ساخت و واقعیت فریبنده نهفته در آن را بر مبنای مصالح ایدئولوژیک خود بنا خواهد نهاد.

در این میان جایگاه آثاری که به زندگانی پیامبران اختصاص دارد نیز در همین ردیف است. تفسیر هالیوود از سیمای پیامبران اولوالعزم بسیار توهین آمیز و منحرفانه می باشد به عنوان مثال در فیلم "رمز داوینچی" ساخته ران هاوارد که اقتباسی از رمانی به همین نام نوشته دن براون است با استناد به چند رمز گشایی از تابلوی شام آخر داوینچی، مسیح (العیاذ بالله) بر اثر همخوابگی با مریم مجدلیه که در روایات حواریون سخن از آن است نسلی از خود را بجا گذاشته است، در این اثر مسیح (ع) مردی دچار نفسانیات مطرح گردیده است و در فیلمی چون " انجیل به روایت متی" ساخته پیر پائلو پازولینی این شبهات هر چند تعدیل یافته تر نیز همچنان حضور دارند. اما در این مبحث قصد داریم تا موضع هالیوود در خصوص تمدن های شرقی به ویژه تمدن عظیم اسلام را بررسی کنیم. البته آثار سینمایی در این خصوص در تاریخ سینما غرب کم تعداد است اما در این میان چند اثر سینمایی با روایتی قابل تامل وجود دارند که پرداختن به آنها خالی از لطف نیست. ایدئولوژی در سینما را می توان مطابق مفهوم که لوئی آلتوسر مطرح می کند معنی کنیم و آن این است که سینما و ساختار داستانی آن یعنی ژانر اساسا در پی ان هستند که تصویری خیالی و غیر واقعی از واقعیت عینی جامعه به خورد مخاطب دهند در معنای ساده تر سینما اساسا قصد فریب مخاطب خود را دارد لذا بسیاری از منتقدان در حوزه های فکری معتقدند سینما ابزار اصلی سرمایه داری برای فریب اذهان عمومی است.

قلمرو بهشت (2005)
قلمرو بهشت پروژه عظیم و سرسام آور ریدلی اسکات با هزینه تولیدی 130 میلیون دلار محصول 2005 است، این فیلم توسط ویلیام موناهان نوشته شده است. "قلمرو بهشت" یکی از بحث برانگیز ترین آثار سینمای هالیوود در خصوص تمدن مسلمین و سلسله جنگ های صلیبی ست هر چند حکومت ایوبیان و پیشینه ضد تشیع آنان بر همگان آشکار است اما فیلم در خصوص نمایان ساختن شکوه، عظمت و در عین حال اتحاد مسلمانان در قلمر حکومت ایوبیان برای باز پس گیری سرزمین موعود از محافظه کاری و یک جانبه نگری رایج در سینمای هالیوود فاصله می گیرد و گویی تسلیم این عظمت می گردد. وقایع "قلمرو بهشت" در طی سومین سلسله جنگ های صلیبی مابین قرون یازدهم تا سیزدهم میلادی بین مسیحیت کاتولیک و مسلمانان و بخشی از مسیحیت روم شرقی و ارتودکس و همچنین بخشی از جامعه اسلاوها رخ داد. این جنگ ها به فرمان پاپ اربن دوم برای تسخیر سرزمین موعود آغاز گردید، که در طی سه جنگ عظیم سرانجام با فتح صلاح الدین ایوبی و پیروزی او بر نیروهای پاپ به پایان رسید.

افیلم "قلمرو بهشت" دارای چند ویژگی مهم ومتفاوت است که از جمله ان می توان به ارائه تصویری شبهناک و انتقادی از اهداف استثماری نهفته در فرمان پاپ برای اشغال سرزمین موعود به دست صلیبیان و همچنین ارائه چهره ای صلح طلب و در عین حال قدرتمند از سپاه صلاح الدین اشاره نمود. در این فیلم تبعات و نتایج جبران ناپذیر و در عین حال فریبنده فرمان پاپ برای تسخیر ارض موعود نمایان می شود اغراضی که در عین نادیده گرفتن کشتار و بحران های پس از آن، که توطئه یهودیان اشرافی در قلمرو امپراطوری روم غربی که سرانجام منجر به اخراج آنان از قلمرو حکومتی فرانسه شد از جمله آن بود را عیان می سازد. داستان فیلم روایتی دراماتیک و ساختگی از حضور قهرمانی خیالی یعنی "بالین" شخصیت اصلی فیلم است به نوعی روحیه عقلانی و منطقی او در مقام پیشوای جنگ نقش نیرویی سازش پذیر و میانه رو را ایفا می کند.

در واقع کاملا بارز است که اسکات با این روایت انعطاف پذیر قصد دارد تا اقدامات کلیسای کاتولیک را عملی عبث و مخرب قلمداد کند تا این امر در ارائه چهره ای صلح طلب از یهودیت منتقد به کلیسای کاتولیک در سده میانه موثر واقع گردد. پیوند این نگرش در فیلم " قلمرو بهشت" با جریان های فکری یهودیت متاخر و با عبور از مرز بندی های قومیتی، ملیتی و دینی در راستای اهداف استعماری آنها با شعار "برادری" تحت عناوینی چون "جهان وطنی" کاملا مشهود است (جهان وطنی از اصلی ترین عقاید و باور های یهودیت است در واقع کانون های فراماسونری با اشاعه شعار جهان وطنی قصد گسترش باور های یهودی را فارغ از گرایشات ملی و نژادی دارند) این عقاید قصد القای این سخن را دارد که دیگر دوران جنگ بر سر عقاید دینی و باورهای مذهبی و مکتبی گذشته و عصر آشتی و نوع دوستی فارغ از هر گونه باور دینی فرا رسیده است.

این دکترین دقیقا در راستای اهداف سیاسی امریکا با شعار صلح در قرن بیست و یکم مطابقت دارد (در ایران نیز بسیاری از روشنفکران که معتقدند انسان های جهان باید فارغ از گرایشات مذهبی عقاید یکدیگر را بپذیرند، خودشان از اصلی ترین مروجان بابی گری، بهائی گری و یهودیت مخفی هستند) پس نباید از این سمت گیری فیلم "قلمرو بهشت" متعجب بود.

سر دادن شعار صلح جهانی در رسانه های جمعی برای تحمیق عموم، پرده پوشی جنایات و سیاست های تجاوز گرایانه غرب است لذا باید برای شناخت رسانه از مسیری تازه وارد شد.

فیلم قلمرو بهشت در ادامه مسیر ارائه روایت سینمایی از تاریخ غرب، خواهان القای دکترینی مطابق منافع الیگارشی (کانون استعماری) رسانه ای امریکایی – بریتانیایی است این دکترین که در آثار متعدد هالیوود در خصوص تاریخ صدر مسیحیت نیز تکرار می شود ضدیت ویژه با مسیحیت کاتولیک دارد و ریشه های این ضدیت را می توان در اصول کاتولیکی که مانع اصلی رشد سرمایه داری با محوریت یهودی آن در قرون میانه در اروپا بود جست و جو کرد ( یهودیان زرسالار که در اروپای قرون وسطی اساسا دارای قدرت سیاسی قابل توجه ای نبودن و از طرفی از سوی کلیسای کاتولیک طرد شده بودند اقدامات این کلیسا را بزرگترین مانع بر سر راه منفعت طلبی و سود پرستی خود می دیدند لذا قصد کاهش قدرت آن را داشتند اصلی ترین تحرک آن برای تحت سلطه بردن مسیحیت با رواج گرایشات پروتستانتیسم و پیوریتنیسم بود که راه را برای شکل گیری سرمایه داری یهودی سهل کرد) .

در این فیلم تمدن مسلمین چهره متوحش و متحجری ندارد از طرفی افکار صلح جویانه و مقتدر صلاح الدین بازتاب دهنده چهره ای قدرتمند و عظیم از این تمدن است.در سکانسی از فیلم که صحنه رویاروی صلاح الدین و فرمانده مبتلا به جزام صلیبیان است صلاح الدین با دیدن وضعیت وخیم جسمانی حریف خود از او کسب اجازه می کند تا پزشکان مخصوص خود را برای مداوا به نزد فرمانده صلیبیان بفرستد بازتاب این تصویر در سرتاسر فیلم چهره ای متفاوت از جملگی روایات یک جانب نگر سینمای غرب در خصوص تمدن مسلمین را ارائه می دهد که معتقد بود تمدن مسلمین مرتجع و عقب مانده است لذا این امر در جایگاه خود قابل تامل است.


باید توجه داشت که این فیلم به هیچ وجه قصد ستایش تمدن مسلمین از منظر نوعی نسبت انتقادی با مبانی تاریخی سینمای هالیوود را ندارد اما آن زمان که صلاح الدین چهره ای خرد گرایانه و مسلط را ارائه می دهد منظر این فیلم از عمده آثاری که خواهان تخریب چهره تاریخی تمدن مسلمین هستند تغییر می یابد.

در مقابل جمعیت صلیبیان که در اورشلیم ساکن شده اند مردمی مظلوم و قربانی شده توسط سیاست اشتباه کلیسای کاتولیک می باشند آنها همچنان هویت یهودی خود را حفظ می کنند و فیلم در ارائه جغرافیای اورشلیم به عنوان سرزمینی که یهودیان از آن رانده شدند کوشش فراوان دارد. سخنان پایانی قهرمان اصلی صلیبیان بالین که هویتی یهودی دارد آن زمان که سپاه صلاح الدین تا پشت دروازه اورشلیم پیش آمده دربردارنده موضع اصلی فیلم است که آن، ارائه چهره ای مظلومانه از قربانی گشتن انسان های با هویت عمدتا یهودی بر اساس تصمیم اشتباه و خودخواهانه کلیسای کاتولیک است. کلیسایی که پس از دوره حاکمیت ده قرنی آن در قرون میانه توسط جنبش رفرمیستی (اصلاح گرایانه در اصل بدعت گذارانه) مارتین لوتر و ژان کالون دوران افول خود را طی می کند تا شاهد نفوذ مضاعف یهودیت زرسالار باشد. موضع اصلی فیلم و نسبت انتقادی آن با کلیسای کاتولیک سده میانه نیز برآمده از همین موضع یهودی – پروتستانی می باشد.

ریدلی اسکات یکی از اصلی ترین سخن گویان جامعه یهودی هالیوود است و در آثار متعدد خود منافع صهیونیستی را دنبال کرده است در این میان "قلمرو بهشت" در راستای همین منافع با رویکردی انتقادی به دوره ای از تاریخ است که یهودیت قدرت اصلی حکمرانی را هنوز در دست نگرفته بود و تنها به نفوذ خود تحت عنوان بازرگان در زمان حکومت شارلمانی بسنده نمود لذا این فیلم همچون فیلم "لوتر" محصول 2003 نسبت کاملا طعنه آمیز با کلیسای کاتولیک برقرار نموده است.
 

منبع : فرهنگ نیوز