ارتش متحد اسلامي


قواعد ديپلماسي براي حفظ موازنه قوا در جهاني صورت گرفته است كه امريكا برآن سيطره دارد تا قوانين اين بازي را رعايت نكند ديگران موظف هستند كه نه تنها تسليم اين بازي بين المللي شوند بلكه اصلاً به روي مبارك خويش نيز نياورند كه اين فقط يك بازي است. از اين لحاظ ديپلماسي به هنر پيشگي شبيه است، اگر چه به مراتب از آن دشوارتر است، چرا كه بر يك نمايشنامه معين و آزموده متكي نيست. بازي ديپلماسي نيز بازي مرگ است و هر كه در اين بازي بازنده شود بايد بميرد، اما به مرگي واقعي كافي نيست كه مردن را بازي كند، كه در اين بازي فقط باختن است كه بازي نيست.
آمريكا اجازه دارد كه قواعد بازي را رعايت نكند و وقتي هم كه چنين مي كند باز قاعده را نيز به مثابه يكي از قواعد بازي توجيه كنند. وقتي اين توجيه اصل باشد بازي مي تواند هر قاعده اي به خود بگيرد و كسي هم حق اعتراض ندارد. انقلاب اسلامي چه بخواهيم، چه نخواهند، ما را از اين بين المللي بيرون كشيده است. اما جهاني كه آمريكا بر آن سيطره دارد- يعني كره زمين- جهاني نيست كه در آن بتوان براي هميشه از اين بازي جهاني بيرون كشيد. مكر اين عالم در آنجاست كه زندگي واقعي و بازي را به يكديگر مبدل ساخته و بنابراين واقعيت چنين پذيرفته است كه هر كه در بازي شركت نكند ديوانه مي پندارندش. و فقط به اين پندار نيز بسنده نمي كنند: مي گيرندش و در بند غل و زنجير گرفتارش مي كنند و اين همه در چشم مردمان نيز عادلانه مي نمايد.
…و اما تا كجا بايد به اين قواعد گردن نهاد؟ شرط زنده ماندن در اين جهان آن است كه عاقلانه رفتار كني و عقل نيز تعريف خاص خويش را دارد عقل يعني تسليم … وعاقل كسي است كه به موضع موجود گردن بگذارد و از خلاف آمدِ عادت اجتناب ورزد، هر چند همچون مردمان بوسنيا و هرزگوين غريبانه و مظلومانه در چنگ چه خواسته، كرده است و هيچ يك از سازمان هاي بين المللي بازي حقوق بشر نيز ممانعت جدي نشان نداده اند. در همين جهان خرد گرا وقتي عراق در تفسير ايما و اشاره هاي آمريكا اشتباه مي كند و به كويت حمله ور مي شود، بيست و هفت كشور جهان براي سر كوبي او بسيج مي شوند و فاتحه صدام را كه نه مردم عراق را به جرم نقض حقوق بشر گوشمالي مي دهند، اما آنگاه كه همين صدام شنيع ترين جنايات را درباره شيعيان جنوب عراق اعمال مي كند و از زمين و آسمان آتش و بمب هاي شيميايي بر سر آنان فرو مي ريزد، انگار نه انگار كه واقعه رخ داده است. همين صدام كه اكنون در چشم غريبان خونخواري است چون آتيلا، تا پيش از تجاوز به كويت قهرمانِ مبارزه با بنيادگران اسلامي بود و چهره اي آنچنان وجيه داشت كه حتي در كويت بسياري از خانواده ها از نام فرزندان خويش را صدام مي گذاشتند. و اكنون نيز... صرب هاي نژادپرست اجازه يافتند كه بي سرو صدا، براي مدتي نه چندان كوتاه، تا نابودي كامل مسلمانان بوسنيا و هرزگوين از قواعد بازي عدول كنند.
جنابات صرب ها اگر چه به لحاظ وسعت اعمال چنين جناياتي كاملاً بي سابقه است. دادگاه نورنبرگ دادگاهي است كه در آن شكست خورده ها محاكمه مي شود، نه فاتحان. و جنايات هيتلرنيز از أن روي بزرگ نمايي شد كه بتواند يهوديان را براي مهاجرت هر چه وسيع تر و وسيع تر به اسرائيل- فلسطين اشغالي- تحريض مي كند. و حالا كه اوضاع با آن روزگار قابل قياس نيست و دلايلي از آن نوع نيز وجود ندارد چرا بايد مردم جهان از جنايات صرب ها و شدت و حدت آن خبر دار شوند؟
... و اما نقطه قدرت شيطان همواره نقطه ضعف او هست و نه فقط شيطان كه اين از سنن لا يتغير عالم است. وقتي دشمن از قواعد بازي بين المللي دپلماسي عدول كند بر دنياي بي رحم ما چنين وضعي حاكم است. صرب ها با همدستي ارتش يوگسلاوي و تحت تعليمات مستقيم مستشاران نظامي اسرائيلي، بازي معمول ديپلماسي را به هم ريخته اند و شرايطي را پيش آورده اندكه در ان براي ما نيز امكان عدول از قواعد بين المللي بازي فراهم آمده است.
پيشنهاد تشكيل ارتش متحد مسلمانان براي مقابله با جنايات صليبي صرب هاي نژاد پرست عليه مردمان بوسنيا و هرزگوين مي تواند تنها در محدوده ايران محصور نماند و به صورت يك بسيج جهاني مسلمانان درآيد. مسلمانان سراسر جهان اكنون از ان آمادگي بر خوردارند كه فارغ از مناسبات ديپلماتيك دولت ها چنين ارتشي را سازمان دهي كنند، چنان كه در قضيه سلمان رشدي نيز چنين آمادگي وسيعي وجود داشت و به موقع مورد بهره بر داري امام امت (س) قرار گرفت.
دنياي ارتباطات اگر چه بايد اذعان داشت كه مسيطر امپرياليسم خبري است اما در عين عالمي نيست كه در امكان هدمِ كامل واقعيت موجود باشد چنان كه دراين واقعه نيز چنين روي داده است كه علي رغم مصالح ديپلماتيك آمريكا خبر جنايات صرب ها اگرچه نه با همان وسعت و شدت واقعي خويش به گوش مردمان جهان رسيده است و فضاي رواني مردم سراسر عالم را آماده ساخته تا ارتش متحد اسلامي را همچون جوابي ناگريز به اين جنايات تلقي كنند.
وقتي صرب ها ابا ندارند از انكه ماهيت تجاوزخويش را كه يك جنگ صليبي ديگر است آشكار كنند اين آمادگي وجود دارد كه آنچه محور وحدت ما واقع مي شود نيز اسلام باشد. صداي همه بچه ها شبيه به يكديگر است و تا آنگاه كه فرياد وحشت زده كودكان بوسنيا هرزگوين زير تيغ جلادان صرب در فضاي كره زمين مي پيچد هيچ پدري نخواهد توتنست بي دغدغه به خنده هاي شادنماي فرزند خويش گوش بسپارد. مسلمانان سراسر جهان اكنون آمادگي دارند كه براي عضويت در يك ارتش متحد اسلامي نام نويسي كنند و در گردان ها و لشگرهايي منظم سازمان يابند، زيرا تا هنگامي كه صليبي ها و نژادپرستان در كره زمين وجود دارند احتمال بايد داد كه در هر جاي ديگري از اين سياره واقعه بوسنيا و هرزگوين تكرار شود.

 


Copyright @2003 - AVINY.COM - All Rights Reserved