تقليد
 

1- بنا بر احتياط واجب بايد از مجتهدى تقليد كرد كه ... از مجتهدين زمان خود اعلم باشد.

- اگر فقهاى جامع شرايط تقليد متعدد باشند و فتواى آنان اختلاف داشته باشد, بنا بر احتياط واجب, مكلف بايد از اعلم تقليد كند مگر آنكه احراز شود كه فتواى مجتهد اعلم, مخالف احتياط و فتواى غير اعلم موافق احتياط باشد, كه در اين صورت تقليد از اعلم, واجب نيست.

 

2- اعلم كسى است كه قواعد ومدارک  مسأله را بهتر بشناسد و بر نظائر آن مسأله و اخبار اطلاع بيشتر داشته باشد و همچنين اخبار را بهتر بفهمد و بطور خلاصه آن كس كه در استنباط احكام استادتر باشد.

- اعلم كسى كه در شناخت حكم خدا و استنباط تكاليف الهى از ادلّه، از بقيه مجتهدين تواناتر باشد و شناخت مجتهد نسبت به اوضاع زمان نيز در اجتهاد دخيل است, به حدى كه در تشخيص موضوعات احكام و ابداء رأى فقهى براى بيان تكاليف شرعى دخالت دارد.

3- تقليد ميت ابتداءً جايز نيست.
Rتقليد ميت ابتداءً  بنابر نظر مقام معظم رهبری  (بنابر احتیاط واجب ) جايز نيست.

س : نوجوانانى كه تازه به سن تكليف رسيده اند و از حضرتعالى تقليد مىكنند, چون در ابتداى تقليد هستند و نياز به فراگيرى مسائل شرعى دارند، آيا مى توانند از رساله حضرت امام خميني (قدّس سرّه) استفاده كنند؟

ج- در مسائل عمومى كه نوجوانان عزيز به آن احتياج دارند مىتوانند از رساله حضرت امام - رضوان الله عليه- استفاده نمايند و اگر در مسأله اى نتوانستند از آن رساله جواب خود را بيابند, استفتاء نمايند.

 
طهارت
 

4-  س: با اهل كتاب , از نظر طهارت چگونه بايد برخورد كرد؟

ج- غير مسلمان از هر دين ومذهبى كه باشد محكوم به نجاست است.

 

-  س: كتابى [اهل كتاب] محكوم به طهارت است يا نجاست؟

ج - نجاست ذاتى اهل كتاب معلوم نيست, به نظر ما آنان محكوم به طهارت ذاتى هستند.

 

- اهل كتاب عبارتند از : يهود, نصارا, زرتشتىها, صابئين.

 

5- فضله پرندگان حرام گوشت, نجس است.

 

- فضله پرندگان حرام گوشت, نجس نيست.

 

6- خونى كه در تخم مرغ مىباشد نجس نيست, ولى به احتياط واجب بايد از خوردن آن اجتناب كنند, و اگر خون را با زرده تخم مرغ به هم بزنند كه از بين برود, خوردن زرده هم مانعى ندارد.

 

- خون در تخم مرغ محكوم به طهارت است ولى خوردن آن حرام است.

 

7-  س: آيا پوستهايى كه از خارج وارد مى شود و در ساختن كفش و امثال آن به كار مى رود پاک است يا نجس؟

ج - پوستى که از بلاد اسلامى وارد مىشود محکوم به طهارت است مگر آنکه ثابت شود ذبح به طريق غير شرعى بوده  و پوستى که از بلاد غير اسلامى وارد شود محكوم به نجاست است، مگر احراز شود که ذبح به طريق شرعى بوده يا احتمال داده شود که واردکننده مسلمان، احراز تزکيه حيوان را نموده  و پوست را در دسترس مسلمين قرار داده است.

 

-  س: در مورد گوشت، چرم و اجزاء حيوانى كه از بلاد غير اسلامى تهيه شده نظر مبارک را مرقوم فرماييد.

ج - اگر احتمال دهد که حيوان ذبح اسلامى شده, پاک است و اگر يقين دارد ذبح اسلامى نشده, محكوم به نجاست است.

 

8- شراب و هر چيزى كه انسان را مست مى كند, چنانچه به خودى خود روان باشد  نجس است.

R شراب و هر چيزى كه انسان را مست مى كند, چنانچه به خودى خود روان باشد بنابر نظر مقام معظم رهبری  (بنابر احتیاط واجب )  نجس است.

 
 

9- چيزى كه با برخورد نجاست نجس شده است، اگر با چيز پاکى تماس پيدا کند آن را نيز نجس مىكند و تا سه واسطه  همچنان نجس کننده است ولى بيش از آن نجس كننده نيست.
R تا سه واسطه بنابر نظر مقام معظم رهبری  (بنابر احتیاط واجب )   همچنان نجس کننده است ولى بيش از آن نجس كننده نيست.

 

10- مخرج بول با غير آب پاک نمى شود و مردها اگر بعد از بر طرف شدن بول يك مرتبه بشويند کافى است, ولى زنها و همچنين كسانى كه بولشان از غير مجراى طبيعى مىآيد, احتياط واجب آن است كه دو مرتبه بشويند.

 

-  س: در هنگام تخلى , مخرج بول با چند مرتبه شستن پاک مىشود؟

ج - محل دفع بول بنا بر احتياط واجب با دو مرتبه شستن پاک مىشود.

 
وضو

 

11- [ در وضو] بعد از مسح سر بايد با ترى آب وضو که در دست مانده، روى پاها را از سر يکى از انگشتها تا برآمدگى روى پا مسح کند، و احتياط مستحب است تا مفصل ساق را مسح کند.

 

واجب است مسح  روى پاها را تا مفصل ساق بکشد.

 

12- بايد صورت را بنا بر احتياط واجب از بالا به پايين شست.

 

- صورت و دستها در وضو بايد از بالا به پايين شسته شود.

 

13- در وضو، شستن صورت و دستها، مرتبه اول واجب و مرتبه دوم جايز و مرتبه سوم و بيشتر از آن حرام مىباشد، و اگر با يک مشت آب تمام عضو شسته شود و به قصد وضو بريزد، يک مرتبه حساب مى شود، چه قصد بکند يک مرتبه را يا قصد نكند.

 

- تعيين كننده بار اول يا دوم يا بيشتر, قصد وضو گيرنده است, يعنى مى تواند به قصد بار اول شستن, چند مرتبه آب به روى صورت بريزد.

 

14- بعد از شستن هر دو دست بايد جلوى سر را با ترى آب وضو كه در دست مانده مسح كند, و لازم نيست با دست راست باشد يا از بالا به پايين مسح كند.

 

- احتياط آن است كه مسح سر با دست راست كشيده شود, ولى كشيدن مسح از بالا به پايين لازم نيست.

 

15- اگر زخم يا دمل يا شكستگى در صورت يا دستها باشد و بشود روى آن را باز كرد, چنانچه ريختن آب روى آن ضرر دارد و كشيدن دستِ تر ضرر ندارد, واجب است دستِ تر روى آن بكشد.

 

- اگر شستن براى آن مضر است بايد اطراف آن را بشويد، و احتياط آن است كه اگر کشيدن دستِ تر بر آن ضرر ندارد, دستِ تر بر آن بكشد.

 

16- اگر زخم يا دمل يا شکستگى در جلوى سر يا روى پاهاست و روى آن باز است, چنانچه نتواند آن را مسح کند، بايد پارچه پاکى روى آن بگذارد و روى پارچه را با ترى آبِ وضو که در دست مانده مسح کند، و بنا بر احتياطِ مستحب تيمم هم بنمايد، واگر گذاشتن پارچه ممکن نباشد بايد به جاى وضو تيمم كند، و بهتر است يک وضوى بدون مسح هم بگيرد.

 

- اگر محل مسح زخم است و نمى تواند روى آن دستِ تر بکشد بايد به جاى وضو تيمم كند ولى درصورتى كه مى تواند پارچه اى روى زخم قرار دهد و بر آن دست بکشد، احتياط آن است كه علاوه بر تيمم، وضو نيز با چنين مسحى بگيرد.

 
غسل
 

17- در غسل ترتيبى بايد به نيّت غسل, اول سر و گردن  بعد بنا بر احتياط واجب طرف راست و بعد طرف چپ بدن را بشويد.

 

18- از جمله كارهايى كه بر جنب حرام است، خواندن سوره هايـى از قرآن است كه سجده واجب دارد - يعنى سوره 32 (الم تنزيل)، سوره 41 (حم سجده)، سوره 53 (والنّجم ) و سوره 96 (إقرأ) - و اگر يک حرف از اين چهار سوره را هم بخواند حرام است.

 

- از جمله كارهايى كه بر جنب حرام است، خواندن آيات سجده است. [بنا بر اين خواندن ساير آيات از اين سوره ها اشكال ندارد].

 

19- اگر از بدن زنده، قسمتى که داراى استخوان است جدا شود و پيش از آنكه قسمت جدا شده را غسل دهند, انسان آن را مسّ نمايد, بايد غسل مسّ ميّت کند. ولى اگر قسمتى که جدا شده استخوان نداشته باشد، براى مسّ آن غسل واجب نيست.

 

- دست زدن به عضوى كه از بدن شخص زنده جدا شده است, غسل ندارد.

 
تيمم
 

20- در تيمم چهار چيز واجب است :

اول : نيت.

دوم : زدن كف دو دست با هم بر چيزى كه تيمم به آن صحيح است.

سوم : كشيدن كف هر دو دست به تمام پيشانى و دو طرفِ آن، از جايى كه موى سر مى رويد تا ابروها و بالاى بينى، و بنابر احتياط واجب بايد دستها روى ابروها هم كشيده شود.

چهارم : كشيدن كف دستِ چپ به تمام پشتِ دستِ راست و بعد از آن كشيدن كفِ دستِ راست به تمام پشتِ دستِ چپ.

 

- ...احتياط واجب آن است که پس از اين، بار ديگر دستهاى خود را بر زمين بزند و كف دستِ چپ را بر پشت دستِ راست و کف دستِ راست را بر پشت دستِ چپ بکشد.

 

21- تيمم بر سنگ گچ و سنگ مرمر سياه و ساير اقسام سنگها صحيح است ولى تيمم بر جواهر - مثل سنگ عقيق و فيروزه - باطل مى باشد واحتياط واجب آن است که با بودن خاک يا چيز ديگرى که تيمم بر آن صحيح است، به گچ و آهک پخته هم تيمم نکند.

 

-  س: تيمم بر سنگ گچ وآهك و پخته شده آنها وآجر چه حكمى دارد؟

ج : تيمم بر هر آنچه از زمين محسوب شود, مانند سنگ گچ و سنگ آهك صحيح است, بلكه صحّت تيمم به گچ وآهك پخته و آجر و امثال آن بعيد نيست. [ يعنى مى شود بر اينها تيمم كرد].

 

 ـ س:  سجده و تيمم بر سيمان و موزائيك چه حكمى دارد ؟

ج : سجده و تيمم بر آن دو اشكال ندارد؛ اگر چه احوط ترك تيمم بر آن دو مى باشد.

 

22- در تيمم بايد بايد پيشانى و كف دستها و پشت دستها پاك باشد واگر كفِ دستْ نجس است و نتواند آن را آب بكشد, بايد با همان كف دست نجس تيمم كند.

 

- احتياط آن است كه در صورت امكان, پيشانى و پشت دستها پاك باشد واگر نتواند محل تيمم را تطهير كند, بدون آن تيمم كند, گر چه شرط نبودن طهارت در هر صورت بعيد نيست.

 

23- اگر بدل از غسل تيمم كند و بعد كارى كه وضو را باطل مى كند براى او پيش آيد, چنانچه براى نمازهاى بعد نتواند غسل كند، بايد وضو بگيرد, و اگر نمىتواند وضو بگيرد, بايد بدل از وضو تيمم نمايد.

 

- براى نمازهاى بعد در صورتى كه هنوز نمىتواند غسل كند, بنابر احتياط واجب بايد بار ديگر تيمم بدل از غسل كند و وضو هم بگيرد.

 

24- اگر انسان نتواند براى نماز وضو بگيرد و تيمم هم ممكن نباشد نماز ساقط است, ولى احتياط مستحب است بدون طهارت بخواند و بنا بر احتياط واجب قضاى آن را نيز بجا آورد.

 

- بنا بر احتياط  واجب بايد نماز را در وقت, بدون وضو و تيمم بخواند وسپس با وضو يا تيمم قضا كند.

 
احكام اموات
 

25- مسلمانى را كه محتضر ( در حال جان دادن) است - مرد باشد يا زن, بزرگ باشد يا كوچك - بايد به پشت بخوابانند، به طورى كه كف پاهايش به طرف قبله باشد.

 

- شايسته است كه شخص مسلمان را در حال احتضار به پشت و به سمت قبله بخوابانند, به طورى كه كف پاى او به جانب قبله باشد. بسيارى از فقهاء اين عمل را بر خود محتضر - در صورتى كه قادر باشد - و بر ديگران واجب دانسته اند و احتياط در انجام آن ترك نشود.

 
قبله

 

26- اگر براى پيدا كردن قبله وسيله اى ندارد يا با اينكه كوشش كرده, گمانش به طرفى نمىرود، چنانچه وقتِ نماز وسعت دارد، بايد  چهار نماز به چهار طرف بخواند و اگر به اندازه چهار نماز وقت ندارد, بايد به اندازه اي كه وقت دارد نماز بخواند.
Rبايد بنابر نظر مقام معظم رهبری  (بنابر احتیاط واجب ) چهار نماز به چهار طرف بخواند و اگر به اندازه چهار نماز وقت ندارد, بايد به اندازه اي كه وقت دارد نماز بخواند.

 
وقت نماز
 

27-  س: رأى مبارك كه در باره موضوع فجر صادق در شبهاى مهتابى بر اين است كه قدرى تأمل شود تا سپيده فجر بر مهتاب غلبه نمايد, آيا باز فتواى شريفه بر اين منوال است ؟ در صورت مثبت بودن پاسخ, چند دقيقه قابل تأمل است و شبهاى مهتابى چند شب در ماه قمرى مى باشد؟

ج - ميزان, شبهايى است كه روشنايى ماه بر طلوع فجر غالب است و بايد براى نماز صبر كند تا روشنايى طلوع فجر احراز شود.

 

-  س: آيا در شبهاى مهتابى براى خواندن نماز صبح , واجب است 15 تا 20 دقيقة صبر كرد با اينكه مطابق ساعتْ وقت رسيده و امكان تحصيل يقين به طلوع فجر وجود دارد؟

ج - در طلوع فجر و در تعيين به ابتداى وقت نماز صبح و پايان سحرى خوردن و آغاز روزه فرقى بين شبهاى مهتابى و غير مهتابى نيست, گر چه احتياط در اين مورد خوب است.

 

-  س: با توجه به توسعه شهرها و عدم امكان تشخيص دقيق لحظه طلوع فجر خواهشمند است نظر شريف خود را در مورد امساك براى روزه و اقامه نماز صبح اعلام فرماييد.

ج - مقتضى است مؤمنين محترم - ايدهم الله تعالى - جهت رعايت احتياط در مورد امساك روزه و وقت نماز صبح همزمان با شروع اذان صبح از رسانه ها براى روزه امساك نمايند و حدود پنج الي شش دقيقه بعد از اذان شروع به اداى فريضه صبح نمايند.

 

28- وقت مخصوص نماز عصر موقعى است كه به اندازه خواندن نماز عصر, وقت به مغرب مانده باشد.

 

- آخر وقت نماز عصر تا غروب آفتاب است.

 

29- اگر پيش از خواندن نماز ظهر, سهواً مشغول نماز عصر شود و در بين نماز بفهمد اشتباه كرده است, چنانچه در وقت مشترك باشد بايد نيت را به نماز ظهر برگرداند(يعنى نيت كند كه آنچه تا حال خوانده ام و آنچه را مشغولم و آنچه بعد مىخوانم همه نماز ظهر باشد)؛ و بعد از آنكه نماز را تمام كرد, نماز عصر را بخواند واگر در وقت مخصوص به ظهر باشد بايد نيت را به نماز ظهر برگرداند و نماز را تمام كند و بعد نماز عصر را بخواند، و احتياط آن است كه دوباره نماز [ظهر و] عصر را هم بعد از آن بخواند و اين احتياط، خيلى خوب است.

 

- اگر به خيال اينكه نماز ظهر را خوانده است، به نيت نماز عصر مشغول نماز شود و در بين نماز بفهمد كه قبلاً نماز ظهر را نخوانده است، در صورتى که در وقت مشترک نماز ظهر و عصر است, بايد بلافاصله نيت خود را به نماز ظهر برگرداند و نماز را تمام كند و پس از آن, نماز عصر را بجا آورد. و اگر اين اتفاق در وقت مخصوص به نماز ظهر ( نماز ظهر، يعنى از اول ظهر تا به قدر چهار رکعت نماز خواندن براى غير مسافر و به قدر دو رکعت براى مسافر ) افتاده باشد, احتياط واجب آن است كه نيت را به نماز ظهر برگرداند و نماز را تمام كند ولى بعداً هر دو نماز (ظهر و عصر) را به ترتيب بجاى آورد؛ و همين تكليف در مورد نماز مغرب و عشاء نيز هست.

 
لباس نمازگزار

 

30- زينت كردن به طلا، مثل آويختن زنجير طلا به سينه وانگشتر طلا به دست كردن ‏و بستن ساعت مچى طلا به دست، براى مرد حرام و  نماز خواندن با آنها باطل است.
Rبراى مرد حرام و بنابر نظر مقام معظم رهبری  (بنابر احتیاط واجب )  نماز خواندن با آنها باطل است.

 

31- س: در توضيح المسائل از مسأله 831 تا 883 در مورد لباس نمازگزار مرد، توضيح داده شده كه از طلا نباشد؛ آيا منظور طلاى زرد است يا طلاى سرخ و سفيد هم شاملش مى‏شود، (چون حضر تعالى زينت كردن به پلاتين را اجازه داده‏ايد). لذا بفرماييد كه : آيا رنگ طلا شرط است يا ذات طلا ؟
ج: طلاى سفيد (پلاتين) اشكال ندارد ولى اگر همان طلاى متعارف باشد، جايز نيست، هر چند رنگ آن تغيير كرده باشد.

 

- س: به نظر حضرتعالى آيا استعمال طلاى سفيد براى مردان اشكال دارد؟
ج: اگر طلا است كه بر اثر مخلوط كردن ماده اى، رنگ عنصر طلا در آن به قدرى كم ‏است كه عرفاً به آن طلا نمى‏گويند، مانع ندارد.

 

32- لباس مرد نمازگزار بايد ابريشم خالص نباشد و در غير نماز هم پوشيدن آن براى مرد حرام است و چيزى كه نماز در آن تمام نمى‏شود، مانند بند شلوار و عرقچين نيز به ‏احتياط واجب نبايد از حرير خالص باشد.

- لباس مرد نمازگزار حتى چيزهايى مانند عرقچين و جوراب و آستر لباس و امثال آن ‏بايد از ابريشم خالص نباشد. در غير نماز هم پوشيدن آن براى مرد حرام است.

 

33- اگر سر سوزنى خون حيض يا نفاس در بدن يا لباس نمازگزار باشد نماز او باطل ‏است و بنا بر احتياط واجب بايد خون استحاضه، در بدن يا لباس نمازگزار نباشد، ولى خونهاى ديگر مثل خون بدن انسان يا خون حيوان حلال گوشت و خون سگ ‏و خوك و كافر و مردار و حيوان حرام گوشت اگر چه در چند جاى بدن و لباس باشد در صورتى كه روى هم كمتر از درهم باشد، (كه تقريباً به اندازه يك اشرفى مى‏شود) نماز خواندن با آن اشكال ندارد. ولى احتياط آن است كه از خون سگ و كافر و مردار و حيوان حرام گوشت اجتناب كند.

 

- ...از حكم مسأله قبل استثناء مى‏شود خون حيض، كه اگر اندكى هم از آن بر بدن يا لباس نمازگزار باشد نمازش باطل است. و بنا بر احتياط واجب، خون نفاس‏ و استحاضه و نيز خون حيوانهاى نجس العين و حرام گوشت و مردار  نيز همين حكم را دارد، بلكه حكم در غير از نفاس و استحاضه، خالى از قوّت نيست.

 
مكان نمازگزار
 

34- شرط پنجم [از شرايط مكان نمازگزار] آنكه جاى پيشانى نمازگزار از جاى‏ زانوهاى او، بيش از چهار انگشت بسته، پست‏تر يا بلندتر نباشد و احتياط واجب‏ آن است كه از سر انگشتان پا هم بيشتر از اين پست‏تر و بلندتر نباشد.

 

- لازم است كه جاى پيشانى نمازگزار از جاى زانوها و سر انگشتان پاى او بيش ازچهار انگشت بسته، بلندتر يا پست‏تر نباشد.

 

35- بنا بر احتياط مستحب بايد زن عقب‏تر از مرد بايستد و جاى سجده او از جاى ‏ايستادن مرد، كمى عقب‏تر باشد.

 

- لازم است ميان زن و مرد در حال نماز حداقل يك وجب فاصله باشد و در اين ‏صورت اگر زن و مرد محاذى يکديگر بايستند يا زن جلوتر از مرد بايستد، نماز هر دو صحيح است، اين حكم بنا بر احتياط واجب است.

 

36- در خانه كعبه و بر بام آن نماز واجب خواندن مكروه است ولى در حال ناچارى ‏مانع ندارد.

 

- بجا آوردن نماز واجب در داخل خانه كعبه مكروه است ولى احتياط واجب آن ‏است كه بر بام كعبه نماز نخواند.

 
احكام مسجد


37- اگر مسجدى را غصب كنند و به جاى آن خانه و مانند آن بسازند، كه ديگر به آن‏ مسجد نگويند باز هم نجس كردن آن حرام و تطهير آن واجب است.

 

- مسجدى كه غصب و خراب و متروك شده  و به جاى آن بناى ديگرى ساخته ‏شده، يا بخاطر متروك ماندنْ آثار مسجدى از آن محو شده و اميدى هم به دوباره ‏سازى آن نيست، مثل اينكه آن آبادى تغيير جا يافته باشد، معلوم نيست نجس‏ كردن آن حرام باشد؛ اگر چه احتياط آن است كه نجس نكنند.

 

38- بنا بر احتياط واجب مسجد را به طلا نبايد زينت نمايند.

 

- زينت كردن مسجد به طلا اگر اسراف محسوب شود حرام است، و در غير آن ‏صورت هم مكروه است.

 
 
واجبات نماز

39- اگر انسان احتمال بدهد كه تا آخر وقت بتواند ايستاده نماز بخواند، مى‏تواند اول ‏وقت نماز بخواند؛ اگر چه احتياط آن است كه نماز را تأخير بيندازد.

 

- كسى كه احتمال مىدهد در آخر وقت بتواند نماز خود را ايستاده بخواند، بنا براحتياط بايد تا آن هنگام صبر كند، ولى اگر در اوّل وقت بخاطر عذرى نماز خود را نشسته خوانده صحيح است و اعاده لازم نيست؛ و اگر در اول وقت قادر بر نمازايستاده نبود و يقين داشت كه ناتوانى او از نمازِ ايستاده تا آخر وقت ادامه خواهد يافت، ولى قبل از آخر وقت توانست ايستاده نماز بخواند، بايد نماز را بطور ايستاده ‏اعاده كند.

 

40- كسى كه نمى‏تواند نشسته نماز بخواند، بايد بنابر نظر مقام معظم رهبری  (بنابر احتیاط واجب )  در حال نماز به پهلوى راست طورى‏ بخواند كه جلوى بدن او رو به قبله باشد، و اگر ممکن نيست بايد به پهلوى چپ طورى بخوابد که جلوى بدن او رو به قبله باشد و اگر اين را هم نتواند، بايد به پشت‏ بخوابد بطورى كه كف پاى او رو به قبله باشد.

 

41- در ركعت اول و دوم نمازهاى واجب يوميّه، انسان بايد اول حمد و بعد از آن  يك سوره تمام(کامل) بخواند.
 

 Rدر ركعت اول و دوم نمازهاى واجب يوميّه، انسان بايد اول حمد و بعد از آن  بنابر نظر مقام معظم رهبری  (بنابر احتیاط واجب )   يك سوره تمام(کامل) بخواند.

 
 

42- اگر اشتباهاً مشغول خواندن سوره‏اى شود كه سجده دارد، چنانچه پيش از رسيدن به آيه سجده بفهمد، بايد آن سوره را رها كند و سوره ديگرى بخواند و اگر بعد از خواندن آيه ‏سجده بفهمد، بايد در بين نماز با اشاره، سجده را بجا آورد و به همان‏ سوره كه خوانده، اكتفا نمايد.

 

- در نماز واجب، خواندن سوره‏هاى سجده جايز نيست و اگر عمداً يا سهواً يكى ازآن سوره‏ها را بخواند تا به آيه سجده برسد، بايد بنا بر احتياط واجب سجده تلاوت ‏را بجا آورد و برخيزد، و اگر سوره تمام نشده آن را تمام كند و نماز را به آخر برساند وسپس نماز را اعاده كند؛ و اگر قبل از رسيدن به آيه سجده ملتفت شد، احتياط واجب‏ آن است كه سوره را رها كند و سوره ديگرى بخواند و نماز را تمام كند و سپس نماز را اعاده نمايد.

 

43- وقتى مى‏خواهد براى خواندن سوره، « بسم اللّه الرحمن الرحيم » بگويد، بايد سوره را معين كند و بسم اللّه را به قصد آن سوره بگويد و اگر سوره‏اى را تعيين كرد، سپس آن سوره را رها كرد، بايد براى سوره ديگرى كه مى‏خواهد بخواند، به قصدهمان سوره مجدداً « بسم اللّه...» را بگويد.

 

- س: كسـى كـه از ابتدا قصد خوانـدن سوره حمـد و اخلاص را دارد يا عادت او هميشه همين است و بدون توجـه و تعيين سوره « بسم اللّه الرحمن الرحيم» را مى‏گويد آيا واجب است كه بار ديگر با تعيين سوره‏اى معين « بسم اللّه...» را بگويد؟
ج: اعاده « بسم اللّه...» واجب نيست. بلكه مى‏تواند به همان « بسم اللّه...» اكتفا كند و هر سوره‏اى كه مى‏خواهد بخواند [ بدون اينكه بسم اللّه را تكرار كند].

 

44- زن مى‏تواند حمد و سوره نماز صبح و مغرب و عشاء را بلند يا آهسته بخواند، ولى اگر نامحرم صدايش را بشنود بنا بر احتياط واجب بايد آهسته بخواند.

 

- اگر نامحرم صداى او را مى‏شنود بهتر است آهسته بخواند.

 

45- اگر در ركعت سوم و چهارم حمد بخواند، بنا بر احتياط واجب بايد بسم اللّه آن را هم آهسته بگويد.

 

- در صورتى كه حمد بخواند مى‏تواند در نماز فرادى‏ « بسم اللّه‏الرحمن الرحيم » را در آن بلند بگويد، اگر چه احتياط در آن است كه بسم اللّه را هم ‏آهسته بگويد؛ و در نماز جماعت اين احتياط، واجب است.

 

46- اگر در ركوع ركعت سوم يا چهارم يا در حال رفتن به ركوع شك كند كه حمد يا تسبيحات را خوانده يا نه، بايد به شك خود اعتناء نكند.

 

- اگر در هنگام رفتن به ركوع در حالى كه هنوز به حدّ ركوع نرسيده است شك كند، بنا بر احتياط واجب بايد برگردد و حمد يا تسبيحات را بخواند.

 

47- هر گاه شك كند كه آيه يا كلمه‏اى را درست گفته يا نه، اگر به چيزى كه بعد از آن‏است مشغول نشده، بايد آن آيه يا كلمه را بطور صحيح بگويد، و اگر به چيزى كه بعد از آن است مشغول شده، چنانچه آن چيز ركن باشد، مثل آن كه در ركوع شك كند كه فلان كلمه از سوره را درست گفته يا نه، بايد به شك خود اعتنا نكند، و اگر ركن‏ نباشد، مثلاً موقع گفتن «اللّه الصمد» شك كند كه « قل هُوَ اللّهُ اَحَد» را درست گفته يا نه، باز هم مى‏تواند به شك خود اعتنا نكند. ولى اگر احتياطاً آن آيه يا كلمه را بطورصحيح بگويد اشكال ندارد، و اگر چند مرتبه هم شك كند، مى‏تواند چند بار بگويد. اما اگر به وسواس برسد و باز هم بگويد، بنا بر احتياط واجب بايد نمازش را دوباره‏ بخواند.

 

- اگـر پس از آنكـه آيه‏اى را تمام كـرد شك كند كه آن را درست خوانده يا نه، بايد به‏ شك خود اعتنا نكند. و همينطور است اگـر جمله‏اى از آيه را تمام كرد و پس از آن‏ شك در درست خواندن آن كرد، مثل اينكه پس از «ايّاک نَعْبُدُ» شك كرد كه آيا آن را درست ادا كرده است يا نه. البته در همه اين صورتها اگر آنچه را كه در صحيح ادا كردن آن شك دارد، احتياطاً دوباره بخواند اشكال ندارد.


48- اگر به اندازه ركوع خم شود، ولى دستها را به زانو نگذارد اشكال ندارد.

 

- احتياط آن است كه در حال ركوع دستها را بر زانو بگذارد.

 

49- انسان هر ذكرى در ركوع بگويد كافى است، ولى احتياط واجب آن است كه به ‏قدر سه مرتبه سُبْحانَ اللّه يا يك مرتبه سُبْحانَ رَبّىَ العَظيمِ وَ بِحَمْدِهِ  كمتر نباشد.

 

- ذكر واجب در ركوع عبارت است از: يك بار گفتن سُبْحانَ رَبّىَ العَظيمِ وَ بِحَمْدِهِ  يا سه بار گفتن سُبْحانَ اللّه. و اگر بجاى آن ذكر ديگرى از قبيل الحَمْدُ لِلّه و اللّهُ اَكبَر و غيرآن را به همان مقدار بگويد نيز كافى است.

 
نماز جماعت
 

50- اگر مأموم مرد است، امام [جماعت]او هم بايد مرد باشد... و احتياط واجب آن است كه امام زن نيز مرد باشد.

 

- اگر مأمومين تنها زنان باشند، امام جماعت مى‏تواند زن باشد.

 
نماز جُمعه‏
 

51- احتياط واجب آن است كه نماز جمعه را از موقعى كه عرفاً اوّل ظهر مى‏گويند، تأخير نيندازند و اگر از اين وقت تأخير افتاد به جاى نماز جمعه، نماز ظهر بخوانند.

 

- وقت نماز جمعه از اول ظهر است، و احوط آن است كه آن را از اوائل عرفى‏ وقت نماز ظهر - در حدود يكى دو ساعت - عقب نيندازند.

نماز مسافر
 

52- مسافر بايد نماز ظهر و عصر و عشاء را با هشت شرط شكسته بجا آورد يعنى دوركعت بخواند: ...
شرط هفتم: آنكه شغل او مسافرت نباشد. بنابر اين شتردار و راننده و چوبدار و كشتيبان و مانند اينها، اگر چه براى بردن اثاثيه منزل خود مسافرت كنند، در غير سفر اول بايد نماز را تمام بخوانند. ولى در سفر اول اگر چه طول بكشد، نمازشان شكسته است.

 

- شرط هفتم: آنكه شغل او مسافرت نباشد مانند: چوبدار و راننده و كشتيبان‏ وامثال اينها؛ و ملحق به چنين افرادى است كسى كه شغل او در سفر است.

 

53-  س: شخصى در يك شركت، ناظر خريد است. چند سال است كه هر روز صبح از وطن خود به محل كار كه بيش از حدّ شرعى فاصله دارد مى‏رود و غروب برمىگردد و گاهى شخصاً رانندگى مى‏كند، آيا اين شخص مسافر است يا دائم السفر؟
ج: در محل كار و بين راه حكم مسافر دارد.

 

-  س: حكم نماز و روزه كسى كه شغل او در سفر است مانند: كارمندى كه به محل ‏خدمت خود مسافرت مى‏كند و كارگرى كه به محل كار خود سفر مى‏كند و امثال اينها چيست؟
ج: اگر در بين هر ده روز حداقل يك مرتبه براى كارش به محل شغل و كار مى‏رود حكم او، حكم كسى است كه سفر، شغل اوست و روزه‏اش صحيح و نمازش تمام ‏است.

 

توضيح:

  • به فتواى حضرت امام خمينى  (قدّس سرّه ) تنها كسانى كه شغل آنها مسافرت ‏مى‏باشد، يعنى قوام كارشان به سفر است كه در غير سفر و در محل ثابت انجام ‏نمى پذيرد مانند: راننده‏هاى برون شهرى، خلبانان و ملوانان، نمازشان در سفرهاى ‏شغلى تمام و روزه آنها صحيح است. ولى كسانى كه شغل آنها مسافرت نيست، هر چند، هر روز براى کارشان به مسافرت مى روند، نمازشان در سفر شكسته است، مانند معلـّمى كه هر روز يا هر هفته براى تدريس به‏ سفر مى‏رود.

        به يك مسأله و يك استفتاء از حضرت امام (ره) توجه كنيد:

مسأله: كسى كه شغلش مسافرت نيست، ا گر مثلاً در شهرى  يا در دهى جنسى دارد كه ‏براى حمل آن مسافرتهاى  پى درپى مى‏كند، بايد نماز را شكسته بخواند.

 

س : سپاه، عده‏اى را براى امور روستاها استخدام مى‏كند و مقر سپاه هم ‏وطنشان نيست و هر روز يا هر سه روز به  ناچار به اطراف آن شهر مسافرت مى‏كنند و خلاصه، لازمه كارشان مسافرت است؛ تكليف نماز و روزه آنها  چيست؟

ج : در غير وطن بدون قصد اقامه ده روز در محل واحد، نماز شكسته و روزه صحيح‏ نيست.

 
  • اما به فتواى رهبر معظم انقلاب (دام ظلّه)، كسانى كه شغلشان در سفر است يا براى‏ كارشان حداقل در كمتر از ده روز به محل كار سفر مى‏كنند، مانند كسانى هستند كه ‏شغلشان مسافرت است، يعنى بايد نمازهاى چهار ركعتى را در اين گونه مسافرتها تمام بخوانند و روزه آنها هم صحيح است، مانند معلمانى كه براى تدريس يا كارمندانى كه ‏براى انجام وظيفه يا كارگرانى كه براى كار؛ مثلاً هر هفته يكبار به محل كارشان‏ مى‏روند و برمىگردند، نمازشان در سفر براى كار تمام است.

ولى به نظر ايشان سفر براى تحصيل، حكم سفر براى شغل را ندارد، مگر آنكه تحصيل در حكم كار و شغل‏ آنها باشد، مانند افرادى كه در سپاه و ارتش براى  تحصيل مأموريت دارند.

 

به دو استفتاء از معظم له توجه كنيد:

 

س1: دانشجويى كه هر هفته براى تحصيل به محل درس كه تا وطن، چهار فرسخ يا بيشتر است مى‏رود و برمىگردد، نمازش در محل درس، تمام است يا شكسته؟
ج : سفر براى درس خواندن حكم سفر براى  شغل  و كار را ندارد، بلكه دانشجويى كه ‏براى درس به سفر مى‏رود، حكم ساير مسافرين را دارد.

 

س2: دبير شاغل در شهرستان رفسنجان مى‏باشم. با توجه به پذيرفته شدن در مركزعالى ضمن خدمت و مأموريت به تحصيلى آموزش و پرورش، سه روز ابتداى هفته ‏را در شهرستان كرمان اشتغال به تحصيل دارم و بقيه ايام هفته را در شهرستان خود به خدمت مشغولم. نظر حضرت عالى در مورد احكام نماز و روزه اينجانب چه ‏مى‏باشد، آيا حكم دانشجو بودن بر ما جارى است يا خير؟
ج: ا گر مأمور به تحصيل هستيد نماز شما تمام است و مى‏توانيد روزه بگيريد.

54- كسى كه به مسافرت مى‏رود، زمانى بايد نماز را شكسته بخواند كه حداقل به ‏مقدارى دور شود كه ديوارهاى آنجا را نبيند و اذان آنجا را هم نشنود و چنانچه قبل از آنكه به اين مقدار دور شود بخواهد نماز بخواند بايد تمام بخواند.

- كسى كه به مسافرت مى‏رود اگر به جايى برسد كه اذان را نشنود ولى ديوار شهر را ببيند، يا ديوارها را نبيند و صداى اذان را بشنود، چنانچه بخواهد در آن جا نماز بخواند، بنا بر احتياط واجب بايد هم شكسته وهم تمام بخواند.

 

- احتياط مستحب آن است كه هر دو علامت را رعايت كند گر چه بعيد نيست اكتفا به نشنيدن صداى اذان. [يعنى اگر به مقدارى دور شود كه اذان را نمى‏شنود ولى ديوارها را مى‏بيند و بخواهد در آنجا نماز بخواند، بايد شكسته ‏بخواند، ولى احتياط مستحب است كه هم شكسته وهم تمام بخواند، يا صبر كند تا به مقدارى دور شود كه ديوارها هم ديده نشود واگر روزه دارد، احتياط مستحب‏ است كه در آن محل روزه را باطل نكند، بلكه صبر كند تا جايى كه ديوارها هم ناپديد شود.]

 

55-  س: فتواى حضرت امام را در مورد بلاد كبيره مفصلاً بيان نماييد.
ج: در شهرهاى بزرگ خارق العاده كه تشخيص آن موكول به نظر عرف است، ميزان ‏در مبدأ و منتهاى مسافت، منزل است و در قصد اقامت ده روز، بايد نيّت اقامت ده  ‏روز در يك محلّه را داشته باشد. [هم اكنـون در ايران، شهر تهـران از شهرهـاى بزرگ خارق العاده است.]

 

- در احكام مسافر و قصد توطن و قصد ده روز ماندن، بين شهرهاى بزرگ‏ و شهرهاى معمولى تفاوتى نيست؛ بلكه با قصدِ توطن در شهر بزرگ - بدون تعيين يك محلّه خاص - و مدتى ماندن در آن شهر، حكم وطن جارى‏است. همچنانكه اگر قصد ماندن ده روز در تمام آن شهر، بدون قصد ماندن در يك‏ محله خاص را داشته باشد، روزه صحيح و نماز تمام است.

 

56- مسافرى كه مى‏خواهد ده روز در محلى بماند اگر از اول قصد داشته باشد كه در بين ده روز به اطراف آنجا برود، چنانچه جايى كه مى‏خواهد برود از حصار و ديوارشهر بيرون نباشد، يا از مزارع و باغات اطراف آن باشد، به مقدارى كه رفتن به آنجا منافى با صدق اقامه در آن محل نباشد (يعنى عرفاً بگويند كه ده روز در يك محل‏ مانده است)، بايد نماز را تمام بخواند ولى چنانچه بخواهد[از حدّ ترخّص بگذرد و] تا كمتر از چهار فرسخ برود، چنانچه در نيّت او باشد كه در بين ده روز، فقط يك ‏مرتبه برود و بيش از دو ساعت، رفتن و برگشتن را طول ندهد، در همه ده روز بايد نمازش را تمام بخواند.

 

- مسافرى كه مى‏خواهد ده روز در محلى بماند، اگر از اوّل قصد داشته باشد كه در بين ده روز به اطراف آنجا - تا كمتر از چهار فرسخ - برود به ‏مقدارى كه عرفاً بگويند ده روز چند ساعتى از يك روز يا يك شب يا بيش از آن تا ثلث يك روز يا ثلث يك شب، براى يك مرتبه، يا چند بار - كه مجموع آن از ثلث يك ‏روز يا يك شب بيشتر نباشد - از آنجا خارج شود، به قصد اقامه ضررى نمى‏زند و نماز تمام است. ولى اگر هنگام قصد ده روز در نيّتش باشد كه بيشتر از اين مقدار خارج ‏شود، قصد اقامه محقق نمى‏شود و نماز در آنجا شكسته است.

 

57- تخيير بين قصر واتمام در مكه و مدينه، اختصاص به مسجد الحرام و مسجد النبي(ص) دارد و در تمام مكه و مدينه جارى نيست، بلى اختصاص به مسجد اصلى‏ ندارد و در جاهاى توسعه داده شده مسجد هم جارى است؛ هر چند احتياط، اقتصار بر مسجد اصلى است. پس در تمام مسجدِ فعلى، مسافر مى‏تواند نماز را تمام بخواند، همانطور كه مى‏تواند شكسته بخواند.

 

- مسافر مى‏تواند در تمام دو شهر مكه و مدينه نماز را تمام بخواند و اختصاص به‏ مسجد الحرام و مسجد النبى(ص) ندارد.

 

نماز قضا
 

58- پس از مرگ پدر، نمازها و روزه‏هايى را كه بجا نياورده، بر پسر بزرگتر او واجب ‏است آن نماز و روزه‏ها را قضا کند و احتياط مستحب است نماز و روزه‏هايى را كه از مادرش قضا شده بجا آورد.

 

- نماز و روزه‏هاى قضا شده از پدر و مادر بر پسر بزرگتر واجب است.

 
اعتكاف
 

59- اعتكاف تنها در مسجد صحيح است؛ بنا براين اگر كسى در خانه خود يا در تكيه يا حسينيه يا در حرم معتكف شود، صحيح نيست و از مساجد نيز تنها در اين ‏مساجد اعتكاف صحيح است: مسجد الحرام، مسجد النبي‏(ص)، مسجد جامع ‏كوفه، مسجد بصره، و در مسجد جامع هر شهر به قصد رجاء مى‏توان معتكف شد و در ساير مساجد جايز نيست.

 

- در مسجد جامع مانع ندارد و در مسجد غير جامع رجاءاً اشكال ندارد.

 
خمس
 

60-  س: اگر كسى خانه‏اش را بفروشد و خانه‏اى ديگر بخرد يا بسازد آيا پول خانه ‏فروخته شده خمس دارد، اگر چه بر آن پول، سال نگذرد؟
ج: اگر خانه فرخته شده، از ارباح مكاسب و حقوق و درآمد، بدون دادن خمس تهيه ‏شده پول فروش آن فوراً خمس دارد.

 

- اگر بعد از سال، فروخته و خانه چون از مؤونه ( آنچه در زندگى مورد نياز است؛ مانند مسکن، پوشاک و لوازم آن ) بوده تخميس نشده، پول آن خمس ‏ندارد؛ هر چند تا سر سال باقى بماند.

 

61- پولى كه براى ثبت نام حج پرداخت شده، اگر در همان سال قرعه به نام او درآيد خمس ندارد و اگر براى سالهاى بعد درآمد بايد حساب كند، مگر اينكه قبلاً استطاعت داشته و نتواند به حج برود مگر آنكه اين پول را بدهد.

 

- پولى كه براى ثبت نام حج يا عمره پرداخت شده‏، اگر به عنوان اُجرتِ سفر - مطابق ‏قراردادى كه بين شخص و سازمان حج و زيارت بسته شده - پرداخته‏اند، خمس آن ‏واجب نيست، مگر آنكه پول را پس بگيرند.

 

62-  س: اگر مبلغى نزد شخصى به طور امانت و يا رهن براى اجاره منزل نزد صاحب‏ خانه بسپارد، آيا با توجه به اينكه از اين پول به عنوان يك وسيله استفاده مى‏شود وجوهات به اين پول تعلق مىگيرد؟

ج:  خمس دارد، و هر وقت امكان وصول آن باشد بايد خمس آن را بدهد.

 

-  س: معمول است كه براى اجاره خانه مقدارى پول پيشْ پرداخت مى‏كنند، اگراين پول از منافع كسب باشد و چند سال در نزد صاحب خانه بماند، آيا پس از دريافت بلافاصله بايد خمس آن پرداخت شود و يا اينكه مؤونه شده خمس ندارد، و در صورتى كه بخواهد با همان پول در جاى ديگر منزل اجاره كند، چطور؟
ج: مادامى كه به اين پول براى اجاره منزل نياز دارد، خمس ندارد.

 

63- ... اگر پول را چند سال نگاه دارد براى آنكه خانه بخرد، از مؤونه حساب‏ نمى‏شود و واجب است خمس آن را بپردازد.

- س: به پولى كه انسان براى ازدواج يا تحصيل كنار مىگذارد آيا خمس تعلق مى‏گيرد يا خير؟
ج: اگر از درآمد كسب باشد و سال بر آن بگذرد خمس دارد.

 

- س: كسى كه نياز به تهيه يكى از لوازم خانگى، مانند يخچال دارد و استطاعت‏ خريد آن را يكجا ندارد و ماهيانه پولى پس‏انداز مى‏نمايد تا وقتى كه پول به حدّ لازم ‏رسيد آن را خريدارى نمايد، و يا براى مخارج ازدواج پول پس‏انداز مى‏كند، اكنون كه ‏سال خمسى او رسيده به پولى كه به اين منظور كنار گذاشته شده، خمس تعلق ‏مى‏گيرد؟
ج: پول پس‏انداز شده از منفعتِ كسب، اگر براى تأمين هزينه‏هاى زندگى در آينده ‏نزديك (مثلاً تا دو سه ماه پس از سال خمسى) باشد و با پرداخت خمس آن نتواند وسايل زندگى مورد حاجت را تأمين نمايد، پرداخت خمس آن، واجب نيست.



- س: كسى كه نياز به تهيه يكى از لوازم خانگى، مانند يخچال دارد و استطاعت‏ خريد آن را يكجا ندارد و ماهيانه پولى پس‏انداز مى‏نمايد تا وقتى كه پول به حدّ لازم ‏رسيد آن را خريدارى نمايد، و يا براى مخارج ازدواج پول پس‏انداز مى‏كند، اكنون كه ‏سال خمسى او رسيده به پولى كه به اين منظور كنار گذاشته شده، خمس تعلق ‏مى‏گيرد؟
ج: پول پس‏انداز شده از منفعتِ كسب، اگر براى تأمين هزينه‏ هاى زندگى در آينده ‏نزديك (مثلاً تا دو سه ماه پس از سال خمسى) باشد و با پرداخت خمس آن نتواند وسايل زندگى مورد حاجت را تأمين نمايد، پرداخت خمس آن، واجب نيست.



 
 
https://old.aviny.com/Ahkam/Tafavot_Fatava/rahnama.aspx?&mode=print
Copyright © 2003-2013 - AVINY.COM - All Rights Reserved