next page

fehrest page

back page

غسلهاي مستحب

(مساله 645) غسلهاي مستحب در شرع مقدس اسلام بسيار است و از آن جمله است:

1 – غسل جمعه، و وقت آن از اذان صبح است تا ظهر و بهتر است نزديک ظهر بجا آورده شود و اگر تا ظهر انجام ندهد بهتر است که بدون نيت ادا و قضا تا عصر جمعه بجا آورد و اگر در روز جمعه غسل نکند مستحب است از صبح شنبه تا غروب، قضاي آن بجا آورد. و کسي که مي ترسد در روز جمعه آب پيدا نکند يا موفق نشود، مي تواند روز پنجشنبه غسل را انجام دهد، بلکه اگر در شب جمعه غسل را به اميد آنکه مطلوب خداوند عالم است بجاآورد، صحيح است و مستحب است انسان در موقع غسل جمعه بگويد:

اَشهدُ اَن لا اِلهَ الا الُله وحدهُ لا شريکَ له وانّ محمّداً عبدهُ و رسولهُ اللهّم صل عَلي مُحمدٍ و آل محمدٍ و اجعَلني منَ التوابينَ و اجعلنِي منَ المتُطهرينَ.

2 – غسل شب اول ماه رمضان و تمام شبهاي طاق مثل شب سوم و پنجم و هفتم، ولي از شب بيست و يکم مستحب است همه شب غسل کند و براي غسل شب اول و پانزدهم و هفدهم و نوزدهم و بيست و يکم و بيست و سوم و بيست پنجم و بيست هفتم و بيست و نهم رمضان، بيشتر سفارش شده است. و وقت غسلهاي شبهاي ماه رمضان تمام شب است و بهتر است نزديک غروب آفتاب بجا آورده شود، ولي از شب بيست ويکم تا آخر ماه بهتر است غسل را بين نماز مغرب و عشاء بجا آورد. و نيز مستحب است در شب بيست و سوم غير از غسل اول شب، يک غسل هم در آخر شب انجام دهد.

3 – غسل روز عيد فطر و عيد قربان و وقت آن اذان صبح است تا غروب و بهتر است آن پيش از نماز عيد بجا آورد و اگر از ظهر تا غروب بجا آورد، احتياط واجب آن است که به قصد رجاء انجام دهد.

4 – غسل شب عيد فطر و وقت آن از اول مغرب است تا اذان صبح و بهتر است در اول شب، بجا آورده شود.

5 – غسل روز هشتم و نهم ذي الحجه و در روز نهم بهتر است آن را نزديک ظهر بجا آورد.

6 – غسل روز اول و پانزدهم و بيست و هفتم و آخر ماه رجب.

7 – غسل روز عيد غدير و بهتر است بعد از طلوع آفتاب، اول روز آن را انجام دهد.

8 – غسل روز بيست و چهارم ذي الحجه.

9 – غسل روز عيد نوروز و پانزدهم شعبان و نهم و هفدهم ربيع الاول و روز بيست و پنجم ذيقعده، ولي غسل روز پانزدهم شعبان و غسلهاي ديگري که تا آخر اين بند ذکر شده رجاء انجام دهد.

10 – غسل دادن بچه اي که تازه به دنيا آمده.

11 – غسل زني که براي غير شوهرش بوي خوش استعمال کرده است.

12 – غسل کسي که در حال مستي خوابيده.

13 – غسل کسي که جائي از بدنش را به بدن ميتي که غسل داده اند رسانده.

14 – غسل کسي که در موقع گرفتن خورشيد و ماه نماز آيات را عمداً نخوانده، در صورتي که تمام ماه و خورشيد گرفته باشد.

15 – غسل کسي که براي تماشاي دار آويخته، رفته و آن را ديده باشد، ولي اگر اتفاقاً يا از روي نا چاري نگاهش بيفتد يا مثلاً براي شهادت دادن رفته باشد، غسل مستحب نيست.

(مساله 646) پيش از داخل شدن در حرم مکه، شهر مکه، مسجد الحرام، خانه کعبه، حرم مدينه، شهر مدينه مسجد پيغمبر(صلي الله عليه و آله) مستحب است انسان غسل کند و براي داخل شدن در حرم امامان(عليهم السلام) رجاءً غسل نمايد و اگر در يک روز چند مرتبه مشرف شود يک غسل کافي است و کسي که مي خواهد در يک روز داخل حرم مکه و مسجد الحرام و خانه کعبه شود اگر به نيت همه، يک غسل کند کافي است و نيز اگر در يک روز بخواهد داخل حرم مدينه و شهر مدينه و مسجد پيغمبر(صلي الله عليه و آله) شود، يک غسل براي همه کفايت مي کند و براي زيارت پيغمبر و امامان از دور يا نزديک و براي حاجت خواستن از خداوند عالم و همچنين براي توبه و نشاط به جهت عبادت و براي سفر رفتن خصوصاً سفر زيارت حضرت سيد الشهداء(عليه السلام) مستحب است انسان غسل کند و اگر يکي از غسل هائي را که در اين مساله گفته شد بجا آورد و بعد کاري کند که وضو را باطل مي نمايد مثلاً بخوابد، غسل او باطل مي شود و مستحب است دوباره غسل را بجاآورد.

(مساله 647) انسان مي تواند با غسل هاي مستحبي که در مساله 645 ذکر شد يعني غسلهائي که استحباب آنها به خصوص ثابت است کاري که مانند نماز، وضو لازم دارد را، انجام دهد.

(مساله 648) اگر چند غسل بر کسي مستحب باشد و به نيت همه يک غسل بجا آورد، کافي است

 

تيمم 

در هفت مورد بجاي وضو و غسل بايد تيمم کرد:

اول: آنکه تهيه آب به قدر وضو يا غسل ممکن نباشد.

دوم: عدم امکان دسترسي به آب موجود 

سوم: خوف از استعمال آب

چهارم: خوف از عواقبي که بر وضو يا غسل مترتب مي گردد. 

پنجم: معارضه وضو يا غسل با ازاله خبث

ششم: وضو يا غسل مستلزم ارتکاب حرام باشد

هفتم: تنگي وقت

 

اول: آنکه تهيه آب به قدر وضو يا غسل ممکن نباشد

(مساله 649) اگر انسان در آبادي باشد، بايد براي تهيه آب وضو و غسل، به قدري جستجو کند که از پيدا شدن آن نااميد شود و اگر در بيابان باشد، چنانچه زمين آن پست و بلند است و يا به واسطه درخت و مانند آن عبور در آن زمين مشکل است بايد در هر يک از چهار طرف به اندازه پرتاب يک تير قديمي که با کمان پرتاب مي کردند در جستجوي آب برود و اگر زمين آن اين طور نيست، بايد در هر طرف به اندازه پرتاب دو تير، جستجو نمايد.

(مساله 650) اگر بعضي از چهار طرف هموار و بعضي ديگر پست و بلند يا عبور در آن مشکل باشد، بايد در طرفي که هموار است به اندازه پرتاب دو تير و در طرفي که اينطور نيست به اندازه پرتاب يک تير، جستجو کند.

(مساله 651) در هر طرفي که يقين دارد آب نيست، در آن طرف جستجو لازم نيست.

(مساله 652) کسي که وقت نماز او تنگ نيست و براي تهيه آب وقت دارد، اگر يقين دارد در محلي دورتر از مقداري که بايد جستجو کند آب هست، در صورتي که مانعي نباشد و مشقت هم نداشته باشد، براي تهيه آب برود و اگر گمان دارد آب هست، رفتن به آن محل لازم نيست ولي اگر اطمينان داشته باشد، بنابر احتياط واجب بايد براي تهيه آب به آن محل برود.

(مساله 653) لازم نيست خود انسان در جستجوي آب برود، بلکه مي تواند کسي را که به گفته او اطمينان دارد بفرستد و در اين صورت اگر يک نفر از طرف چند نفر برود، کافي است.

(مساله 654) اگر احتمال دهد که داخل بار سفر خود، يا در منزل يا در قافله آب هست، بايد بقدري جستجو نمايد که به نبودن آب يقين کند، يا از پيدا کردن آن نا اميد شود.

(مساله 655) اگر پيش از وقت نماز جستجو نمايد و آب پيدا نکند و تا وقت نماز همان جا بماند، لازم نيست که دوباره در جستجوي آب برود.

(مساله 656) اگر بعد از داخل شدن وقت نماز جستجو نمايد و آب پيدا نکند و تا وقت نماز ديگر در همان جا بماند، لازم نيست که دوباره در جستجوي آب برود.

(مساله 657) اگر از درنده بترسد، يا جستجوي آب بقدري سخت باشد که نتواند تحمل کند يا وقت نماز بقدري تنگ باشد که هيچ نتواند جستجو کند، جستجو لازم نيست، ولي اگر بتواند مقداري جستجو کند به همان مقدار جستجو لازم است و اگر از دزد بر جان و مال خودش بترسد، نبايد در جستجوي آب برود ولي اگر مالي که احتمال مي دهد از بين برود به حسب حال او قابل اعتنا نباشد و ترس ديگري هم نداشته باشد، جستجوي آب واجب است.

(مساله 658) اگر درجستجوي آب نرود تا وقت نماز تنگ شود، معصيت کرده ولي نمازش با تيمم صحيح است.

(مساله 659) کسي که يقين دارد آب پيدا نمي کند، چنانچه دنبال آب نرود و با تيمم نماز بخواند و بعد از نماز بفهمد که اگر جستجو مي کرد آب پيدا مي شد، بنابر احتياط واجب نمازش را اعاده يا قضا نمايد.

(مساله 660) اگر بعد از جستجو آب پيدا نکند و با تيمم نماز بخواند و بعد از نماز بفهمد در جائي که جستجو کرده آب بوده، نماز صحيح است.

(مساله 661) اگر بعد از داخل شدن وقت نماز، وضو داشته باشد و بداند که اگر وضوي خود را باطل کند نمي تواند وضو بگيرد چنانچه بتواند بدون ضرر و مشقت وضوي خود را نگهدارد، نبايد آن را باطل نمايد و همچنين است اگر بداند يا دو شاهد عادل يا يک عادل، که قول او مفيد اطمينان باشد، خبر دهند که تهيه آب براي او ممکن نيست بلکه اگر احتمال صحيح عقلائي هم بدهد احتياط واجب آن است که وضوي خود را باطل نکند.

(مساله 662) اگر پيش ا ز وقت نماز وضو داشته باشد و بداند يا دو شاهد عادل يا يک عادل که گفتار او اطمينان آور باشد که خبر دهند اگر وضوي خود را باطل کند، تهيه آب براي او ممکن نيست، چنانچه بتتواند بدون ضرر و مشقت وضوي خود را نگه دارد واجب آن است که آن را باطل نکند. و نيز اگر احتمال عقلاني دهد احتياط واجب آن است که وضو را باطل نکند.

(مساله 663) کسي که فقط به مقدار وضو يا به مقدار غسل آب دارد اگر بداند يا دو شاهد عادل يا يک عادل که قول او مفيد اطمينان باشد خبر دهند که اگر آن را بريزد آب پيدا نمي کند، چنانچه وقت نماز داخل باشد، ريختن آن حرام است و احتياط واجب آن است که پيش از وقت ننماز هم آن را نريزد بلکه هرگاه احتمال عقلاني هم بدهد که اگر آب را بريزد ديگر آب پيدا نميکند، واجب آن است که پيش از وقت نماز هم، آب را نريزد و نگاه بدارد.

(مساله 664) کسي که مي داند يا دو شاهد عادل يا يک نفر عادل که قول او اطمينان بخش باشد، خبر دهد که آب پيدا نمي کند، اگر بعد از داخل شدن وقت نماز، وضوي خود را باطل کند يا آبي که دارد بريزد معصيت کرده ولي نمازش با تيمم صحيح است، اگر چه احتياط مستحب آن است که قضاي آن نماز را بخواند.

 

دوم: عدم امکان دسترسي به آب موجود

(مساله 665) اگر به واسطه پيري، يا ترس از دزد و جانور و مانند اينه، يا نداشتن وسيله اي که آب از چاه بکشد، دسترسي به آب نداشته باشد، بايد تيمم کند و همچنين است اگر تهيه کردن آب يا استعمال آن بقدري مشقت داشته باشد که مردم تحمل آن را نکنند

(مساله 666) اگر براي کشيدن آب از چاه، دلو و ريسمان و مانند اينها لازم دارد و مجبور است بخرد، يا کرايه نمايد اگر چه قيمت آن چند برابر معمول باشد، بايد تعيه کند، و همچنين است اگر آب را به چندين برابر قيمتش بفروشند، ولي اگر تهيه آنها بقدري پول مي خواهد که نسبت به حال او آن مقدار ضرر واجب نيست تهيه نمايد.

(مساله 667) اگر ناچار شود که براي تهيه آب قرض کند، بايد قرض نمايد ولي کسي که مي داند يا گمان دارد که نمي تواند قرض خود را بدهد، واجب نيست قرض کند.

(مساله 668) اگر کندن چاه مشقت ندارد احتياط واجب آن است براي تهيه آب چاه بکند.

(مساله 669) اگر کسي مقداري آب بي منت به او ببخشد، بايد قبول کند. 

 

سوم: خوف از استعمال آب 

(مساله 670) اگر از استعمال آب بر جان خود بترسد يا بترسد که به واسطه استعمال آن مرض يا عيبي در او پيدا شود، يا مرضش طول بکشد، يا شدت کند، يا به سختي معالجه شود، بايد تيمم نمايد، ولي اگر آب گرم براي او ضرر ندارد، بايد يا آ‘ گرم وضو بگيرد يا غسل کند.

(مساله 671) لازم نيت يقين کند که آب براي او ضرر دارد بلکه اگر احتمال ضرر بدهد، چنانچه احتمال او در نظر مردم بجا باشد و از آن احتمال ترس براي او پيدا شود، بايد تيمم کند.

(مساله 672) کسي که مبتلا به درد چشم است و آب براي او ضرر دارد، بايد تيمم نمايد.

(مساله 673) اگر به واسطه يقين يا ترس ضرر، تيمم کند و پيش از نماز بفهمد که آب برايش ضرر ندارد، تيمم او باطل است. و اگر بعد از نماز بفهمد، نمازش صحيح است.

(مساله 674) کسي که مي داند آب برايش ضرر ندارد،چنانچه غسل کند يا وضو بگيرد و بعد بفهمد که آب براي او ضرر داشته،وضو و غسل او صحيح است

 

چهارم: خوف از عواقبي که بر وضو يا غسل مترتب مي گردد

(مساله 675) هر گاه بترسد که اگر آب را به مصرف وضو يا غسل برساند، خود او يا عيال و اولاد او، يا رفيقش و کساني که با او مربوطند، مانند نوکر و کلفت از تشنگي بميرد يا مريض شوند، يا بقدري تشنه شوند که تحمل آن مشقت دارد، بايد بجاي وضو و غسل تيمم نمايد، و نيز اگر بترسد حيواني که مانند اسب و قاطر که معمات براي خوردن گوشت آن سرش را نمي برند از تشنگي تلف شود، بايد آب را به آن بدهد و تيمم نمايد اگر چه حيوان مال خودش نباشد، و همچنين است اگر کسي که حفظ جان او واب است بطوري تشنه باشد که اگر انسان آب را به او ندهد، تلف مي شود.

(مساله 676) اگر غير از آب پاکي که براي وضو يا غسل دارد، آب نجسي هم به مقدار آشاميدن خود و کساني که با او مربوطند داشته باشد، باي آب پاک را براي آشاميدن بگذارد و يا تيمم نماز بخواند، ولي چنانچه آب را براي حيوانش بخواهد بايد آب نجس را به آن بدهد و با آب پاک وضو و غسل را انجام دهد.

 

پنجم: معارضه وضو يا غسل با ازاله خبث 

(مساله 677) کسي که بدن يا لباسش نجس است وکمي آب دارد که اگر با آن وضو بگيرد يا غسل کند، براي آب کشيدن بدن يا لباس او نمي ماند، بايد بدن يا لباس را آب بکشد و با تيمم نماز بخواند. ولي اگر چيزي نداشته باشد که بر آن تيمم کند، بايد آب را به مصرف وضو يا غسل برساند و يا لباس نجس نماز بخواند. 

 

ششم: وضو يا غسل مستلزم ارتکاب حرام باشد 

(مساله 678) اگر غير از آب يا ظرفي که استعمال آن حرام است، آب يا ظرف ديگري ندارد، مثلاً آب يا ظرفش غصبي است و غير از آن، آب و ظرف ديگري ندارد، بايد بجاي وضو و غسل تيمم کند. 

 

هفتم: تنگي وقت 

(مساله 679) هرگاه وقت بقدري تنگ باشد که اگر وضو بگيرد، يا غسل کند تمام نماز، يا مقداري از آن بعد از وقت خوانده مي شود، بايد تيمم کند.

(مساله 680) اگر عمداً نماز بقدري تاخير بيندازد که وقت وضو يا غسل نداشته باشد، معصيت کرده ولي نماز او با تيمم صحيح است،اگرچه احتياط مستحب آن است که قضاي آن نماز را بخواند.

(مساله 681) کسي که شک دارد که اگر وضو بگيرد، ياغسل کند وقت براي نماز او مي ماند يا نه، بايد تيمم کند.

(مساله 682) کسي که به واسطه تنگي وقت تيمم کرده، چنانچه بعد از نماز آبي که داشته از دستش برود، اگر چه تيمم خود را نشکسته باشد، در صورتي که وظيفه اش تيمم باشد، بايد دوباره تيمم نمايد.

(مساله 683) کسي که آب دارد، اگر به واسطهتنگي وقت با تيمم مشغول نماز شود و در بين نماز آبي که داشته برود، براي نمازهاي بعد مي تواند با همان تيمم نماز بخواند.

(مساله 684) اگر انسان بقدري وقت دارد که مي تواند وضو بگيرد، يا غسل کند و نماز را بدون کارهاي مستحبي آن مثل اقامه و قنوت بخواند، بايد غسل کند يا وضو بگيرد، و نماز را بدون کارهاي مستحبي آن بجا آورد، بلکه اگربه اندازه سوره هم وقت ندارد، بايد غسل کند يا وضو بگيرد و نماز را بدون سوره بخواند.

 

چيزهائي که تيمم به آنها صحيح است

(مساله 685) تيمم به خاک و ريگ و کلوخ و سنگ اگر پاک باشند صحيح است، و به گل پخته مثل آجر و کوزه و همچنين به گچ و آهک پخته، صحيح نيست.

(مساله 686) تيمم بر سنگ گچ و سنگ آهک و سنگ مرمر و سنگ سياه و ساير اقسام سنگها صحيح است، ولي تيمم به جواهر مثل سنگ عقيق و فيروزه، باطل مي باشد.

(مساله 687) اگر خاک و ريگ و کلوخ و سنگ پيدا نشود، بايد به گرد و غباري که فرش و لباس و مانند اينها است تيمم نمايد و اگر غبار در لاي لباس و فرش باشد تيمم به آن صحيح نيست، مگر آنکه اول دست بزند تا روي آن غبار آلود شود، بعد تيمم کند و چنانچه گرد پيدا نشود، بايد به گل تيمم کند، و اگر گل هم پيدا نشود، احتياط مستحب آن است که نماز را بدون تيمم بخواند و بمابر احتياط واجب بعداً قضاي آن را بجا آورد.

(مساله 688) اگر بتواند با تکاندن فرش و مانند آن خاک تهيه کند تيمم به گرد باطل است اگر بتواند گل را خشک کند و از آن خاک تهيه نمايد، تيمم به گل باطل مي باشد.

(مساله 689) کسي که آب ندارد اگر برف يا يخ داشته باشد، چنانچه ممکن است بايد آن را آب کند وباآن وضو بگيرديا غسل نمايد، و اگر ممکن نيست و چيزي هم تيمم به آن صحيح است ندارد، احتياط مستحب آن است که نکماز را بدون وضو و تيمم بخواند و بنابر احتياط واجب بعداً قضا کند.

(مساله 690) اگر با خاک و ريگ چيزي مانند کاه که تيمم به آن باطل است مخلوط شود، نمي تواند به آن تيمم کند، ولي آن چيز بقدري کم باشد که در خاک يا ريگ، از بين رفته حساب شود، تيمم به آن خاک و ريگ صحيح است.

(مساله 691) اگر چيزي ندارد که بر آن تيمم کند چنانچه ممکن است، بايد به خريدن و مانند آن تهيه نمايد.

(مساله 692) تيمم به ديوار گلي صحيح است و احتياط مستحب آن است که با بودن زمين با خاک خشک، به زمين يا خاک نمناک تيمم نکند.

(مساله 693) چيزي که بر آن تيمم مي کند بايد پاک باشد و اگر پاکي که تيمم به آن صحيح است ندارد، نماز بر او واجب نيست ولي بايد قضاي آن رابجا آورد.

(مساله 694) اگر يقين داشته باشد که تيمم به چيزي صحيح است و به آن تيمم نمايد، بعد بفهمد تيمم به آن باطل بوده، نمازهائي را که با آن تيمم خوانده بايد دوباره بخواند.

(مساله 695) چيزي که بر تيمم مي کند، بايد غصبي نباشد.

(مساله 696) تيمم در فضاي غصبي باطل نيست، پس اگر در ملک خود، دستها را به زمين بزند و بي اجازه داخل ملک داخل ملک ديگري شود و دستها را به پيشاني بکشد، تيمم او باطل نمي شود.

(مساله 697) اگر نداند محل تيمم غصبي است، و يا فراموش کرده باشد، تيمم او صحيح است، اگر چه فراموش کننده، خود غاصب باشد.

(مساله 698) کسي که در جاي غصبي حبس است، اگر آب و خاک او غصبي است، بايد با تيمم نماز بخواند.

(مساله 699) مستحب است چيزي که بر آن تيمم مي کند، گردي داشته باشد که به دست بماند و بعد از زدن دست بر آن، مستحب است دست را بتکاند که گرد آن بريزد.

(مساله 700) تيمم به زمين گود و خاک جاده و زمين شوره زار که نمک روي آن را نگرفته، مکروه است و اگر نمک روي آن را گرفته باشد، باطل است.

 

دستور تيمم

(مساله 701) در تيمم چهار چيز واجب است:

اول: نيت

دوم: زدن کف دو دست با هم بر چيزي که تيمم به آن صحيح است.

سوم: کشيدن کف هر دو دست به تمام پيشاني و دو طرف آن، از جائي که موي سر مي رويد، تا ابروها و بالاي بيني و بنابراحتياط مستحب دستها روي ابروها هم، کشيده شود.

چهارم: کشيدن کف دست چپ به تمام پشت دست راست و بعد از آن کشيدن کف دست راست به تمام دست چپ.

(مساله 702) تيمم بدل از غسل و بدل از وضو با هم فرقي ندارند.

 

احکام تيمم 

(مساله 703) اگر مختصري از پيشاني و پشت دستها را هم مسح نکند، تيمم باطل است، چه عمداً مسح نکند يا مساله را نداند، يا فراموش کرده باشد، ولي دقت زياد هم لازم نيست و همين قدر که بگويند تمام پيشاني و پشت دست مسح شده، کافي است.

(مساله 704) براي آنکه يقين کند تمام پشت دست را مسح کرده، بايد مقداري بالاتر از مچ را هم مسح نمايد، ولي مسح بين انگشتان لازم نيست.

(مساله 705) پيشاني و پشت دستها را بايد از بالا به پائين مسح نمايد و کارهاي آن را بايد پشت سر هم بجا آورد و اگر بين آنها بقدري فاصله دهد، که نگويند تيمم مي کند، باطل است.

(مساله 706) در موقع نيت بايد معين کند که تيمم او بدل از غسل است يا بدل از وضو و اگر بدل از غسل باشد، بايد آن غسل را معين نمايد، و چنانچه اشتباهاً بجا بدل از وضو، بدل از غسل يا بجاي بدل از غسل، بدل از وضو نيت کند، يا مثلاً در تيمم بدل از غسل جنابت، نيت تيمم بدل از غسل مس ميت نمايد، تيمم او باطل است.

(مساله 707) در تيمم بايد پيشاني و کف دستها و پشت دستها پاک باشد. و اگر کف دست نجس باشد و نتواند آن را آب بکشد، بايد با همان کف دست نجس تيمم کند.

(مساله 708) انسان بايد براي تيمم انگشتر را از دست بيرون آورد و اگر در پيشاني يا پشت دستها يا در کف دستها مانعي باشد، مثلاً چيزي به آنها چسبيده باشد بايد برطرف نمايد.

(مساله 709) اگر پيشاني يا پشت دستها زخم است و پارچه يا چيز ديگري را که برآن بسته نمي تواند باز کند، بايد دست را روي آن بکشد و نيز اگر کف دست زخم باشد و پارچه يا چيز ديگري را که بر آن بسته نتواند باز کند، بايد دست را يا همان پارچه به چيزي که تيمم به آن صحيح است بزند و به پيشاني و پشت دستها بکشد.

(مساله 710) اگر پيشاني و پشت دستها مو داشته باشد، اشکال ندارد. ولي اگر موي سر روي پيشاني آمده باشد، بايد آن را عقب بزند.

(مساله 711) اگر احتمال دهد که در پيشاني و کف دستها يا پشت دسته، مانعي هست، چنانچه احتمال او درنظر مردم بجا باشد بايد جستجو نمايد تا يقين يا اطمينان پيدا کند، که مانعي نيست.

(مساله 712) اگر وظيفه او تيمم است و نمي تواند تيمم کند، بايد نائب بگيرد و کسي که نائب مي شود، بايد او را با دست خود او تيمم دهد و اگر ممکن نباشد بايد نائب، دست خود را به چيزي که تيمم به آن صحيح است بزند و به پيشاني و پشت دستهاي او بکشد.

(مساله 713) اگر بعد از آنکه وارد قسمتي از تيمم شد شک کند که قسمت پيش از آن را فراموش کرده يا نه، اعتنا نکند و تيمم او صحيح است و نيز اگر بعد از بجا آوردن هر جزء شک کند که درست بجا آورده يا نه اعتنا نکند و تيمم او صحيح است.

(مساله 714) اگر بعد از مسح دست چپ شک کند که درست تيمم کرده يا نه، تيمم او صحيح است.

(مساله 715) کسي که وظيفه اش تيمم است بنابر احتياط واجب نبايد پيش از وقت نماز تيمم کند، ولي اگر براي کار واجب ديگر يا مستحبي تيمم کند و تا وقت نماز عذر او باقي باشد، مي تواند با همان تيمم نماز بخواند.

(مساله 716) کسي که وظيفه اش تيمم است، اگر بداند تا آخر وقت عذر او باقي مي ماند، در وسعت وقت مي تواند با تيمم نماز بخواند ولي اگر بداند که تا آخر وقت عذر او برطرف مي شود، بايد صبر کند و با وضو يا غسل نماز بخواند، يا در تنگي وقت با تيمم نماز را بجا آورد. و اگر اميد دارد که عذرش برطرف شود، احتياط واجب آن است که صبر کند و با وضو يا غسل نماز بخواند يا در تنگي وقت با تيمم نماز را بجا بياورد.

(مساله 717) کسي که نمي تواند وضو بگيرد، يا غسل کند، مي تواند نمازهاي قضاي خود را با تيمم بخواند، هر چند احتمال بدهد که به زودي عذر او بر طرف مي شود.

(مساله 718) کسي که نمي تواند وضو بگيرد يا غسل کند، جايز است نمازهاي مستحبي را که مثل نافله هاي شبانه روز وقت معين دارد با تيمم بخواند، حتي در اول وقت.

(مساله 719) کسي که احتياطاً بايد غسل جبيره اي و تيمم نمايد مثلاً جراحتي در پشت او است، اگر بعد از غسل و تيمم نماز بخواند و بعد از نماز حدث اصغري از او سر بزند مثلاً بول کند، براي نمازهاي بعد بايد وضو بگيرد.

(مساله 720) اگر به واسطه نداشتن آب يا عذر ديگري تيمم کند، بعد از برطرف شدن عذر، تيمم او باطل مي شود.

(مساله 721) چيزهائي که وضو را باطل مي کند، تيمم بدل از وضو را هم باطل مي کند و چيزهائي که غسل را باطل مي نمايد، تيمم بدل از غسل را هم باطل مي نمايد.

(مساله 722) کسي که نمي تواند غسل کند، اگر چند غسل بر او واجب باشد، جائز است يک تيمم بدل از آنها بنمايد و احتياط مستحب آن است که بدل هر يک از آنها يک تيمم نمايد.

(مساله 723) کسي که نمي تواند غسل کند، اگر بخواهد عملي را که براي آن غسل واجب است انجام دهد، بايد بدل از غسل تيمم نمايد و اگر نتواند وضو بگيرد و بخواهد عملي را که براي آن وضو واجب است انجام دهد، بايد بدل از وضو تيمم نمايد.

(مساله 724) اگر بدل از غسل جنابت تيمم کند، لازم نيست براي نماز وضو بگيرد و اگر بدل از غسلهاي ديگر تيمم کند، و نيز لازم نيست وضو بگيرد مگر اينکه تيمم او بدل از غسل استحاضه متوسطه باشد که در اين صورت بايد يک تيمم ديگر، بدل از وضو بجا بياورد.

(مساله 725) اگر بدل از غسل تيمم کند و بعد کاري که وضو را باطل مي کند براي او پيش آيد، چنانچه براي نمازهاي بعد نتواند غسل کند بايد وضو بگيرد و اگر نمي تواند وضو بگيرد، بايد بدل از وضو تيمم نمايد.

(مساله 726) کسي که وظيفه اش آن است که بدل از وضو و بدل از غسل تيمم کند، همين دو تيمم کفايت مي کند و تيمم ديگري لازم نيست.

(مساله 727) کسي که وظيفه اش تيمم است ا گر براي کاري تيمم کند، تا تيمم وعذر او باقي است، کارهائي را که بايد با وضو يا غسل انجام داد، مي تواند بجا آورد ولي اگر با داشتن آب براي نماز ميت يا خوابيدن تيمم کرده فقط کاري را که براي آن تيمم نموده مي تواند انجام دهد و همچنين است بنابر احتياط واجب اگر عذرش تنگي وقت بوده.

(مساله 728) درچند موردمستحب است نمازهائي راکه انسان ياتيمم خوانده دوباره بخواند:

اول: آنکه از استعمال آب ترس داشته و عمداً خود را جنب کرده و با تيمم نماز خوانده است.

دوم: آنکه مي دانسته يا گمان داشته که آب پيدا نمي کند و عمداً خود را جنب کرده و با تيمم نماز خوانده است.

سوم: آنکه تا آخر وقت،عمداً در جستجوي آب نرودئ و با تيمم نماز بخواند و بعد بفهمد که اگر جستجو مي کرد، آب پيدا مي شد.

چهارم: آنکه عمداً نماز را تاخير انداخته و در آخر وقت با تيمم نماز خواند، است.

پنجم: آنکه مي دانسته يا گمان داشته که آب پيدا نمي شود وآبي را که داشته ريخته است.

 

فضليت نماز 

نماز يکي از عبادات بزرگ اسلامي و ستون دين است. مظهر کامل خشوع و خضوع در برابر ذات اقدس الهي است. عبادتي است که در ضمن آن، انسان در پيشگاه مقدس حق مي ايستد و به بندگي خويش در مقابل خالق بزرگوار و مالک خود اعتراف مي کند و حرف دلش را با او مي گويد و از در گاه مقدس آن ذات ذوالجلال، کمک مي خواهد و پيشاني در آستانه پاک او به خاک مي سايد و حوائج خود را از او مي طلبد.

حضرت رسول اکرم(صلي الله عليه و آله) فرمودند: « هر چيزي را چيزي را چهره اي است و چهره دين شما نماز است و سعي کنيد کمال و زيبايي اين چهره را حفظظ کنيد.»و نيز فرمودند: «نماز ستون دين است.»

و همينطور که در راه بر پا ساختن يک خيمه، ديوار و سقف طناب و ميخ در صورتي به درد مي خورد و در تشکيل خيمه نقش دارد که، ستون آن خيمه بر پا باشد، نماز هم نقش ستون را در خانه و خيمه دين دارد که بدون آن، اعمال ديگر بي اثر و بي نتيجه است.

معاويه بن وهب،که يکي از راويان احاديث است از حضرت صادق(عليه السلام) پرسيد:«با فضليت ترين عملي که بندگان خدا با انجام آن به خداوند تقرب پيدا مي کنند کدام است ؟ حضرتش در پاسخ فرمودند: « بعد از خداشناسي هيچ عملي را که با فضليت تر از نماز باشد، سراغ ندارم.» و نيز حضرت صادق(عليه السلام) فرمودند: « محبوب ترين اعمال در نزد خداوند نماز است و آن آخرين وصاياي پيغمبران خدا است. يعني آخر ين موضوعي که به مردم درباره آن وصيت مي نموده اند، نماز است.»

حضرت رسول اکرم(صلي الله عليه و آله) نيز فرمودند: « احبُّ الاعمالِ الَي اللِه عزوجلّ الصلوهُ و البِرُ و الجهادُ.» يعني: محبوب ترين اعمال در پيشگاه خداوند متعال سه چيز است:

1-نماز.

2-نيکي و احسان به مردم.

3-جهاد در راه خداوند.

در نهج البلاغه، از حضرت امير مؤمنان(عليه السلام) نقل مي کند که حضرتش اصحاب خود را به مواظبت درباره نماز توصيه مي کردند و مي فرمودند:« به وسيله نماز خواندن به خداوند تقرب پيدا کنيد، که نماز به طور فرض و وجوب بر همه مؤمنان نوشته شده است و در اهميت آن همين اندازه کافي است که هنگامي که از اهل جهنم پرسيده مي شود: ما سَلککُم في سَقرَ(1) ارتکاب چه عملي شما را به جهنم کشانده است ؟ در جواب مي گويند:لم نکُ منَ المُصلينَ يعني: ما چون جزء نماز گذاران نبوديم سر انجام به جهنم افکنده شديم. سپس افزودند که در جلو خانه انسان واقع شده است و انسان روزي پنج مرتبه خود را در آن شستشو مي دهد تشبيه کردند و روشن است کسي که روزي پنج مرتبه در نهر آبي خود راشستشو دهد چيزي از آلودگي در وجود او نمي ماند.

 بعد از آن فرمودند:حق نماز را افرادي شناختند که هرگز اشتغالات و سرگرميها و زينت ها وزيورهاي دنيا آنان را از نماز غافل نمي کند که خداونددرباره آنان فرمودند: رجالٌ لاتُلهيهِم تِجارَهٌ و لا بيعٌ عَن ذکر اللهِ و اقامِ الصّلوهِ.(2) يعني مرداني که، تجارت و خريد و فرش آنان را از ياد خداوند و نماز خواندن مشغول و غافل نمي سازد.»نماز را بايد بطور کامل، يعني بايد سعي کرد نماز را مطابق موازين اسلامي بجا آورد که اين موضوع يکي از علايم کمال يک مسلمان است.

هارون بن خارجه که يکي از رجال حديث است. ميگويد: در محضر حضرت صادق(عليه السلام) نام مردي از دوستان خود را بردم و ا ز او به عنوان داشتن کمالات انساني و اسلامي، ستايش کردم، حضرتش در اين مورد از من پرسيدند:

« کيف صَلوتُهُ ؟ » يعني نماز او چگونه است ؟ که ازو اين بيان اين مطلب به دست مي آيد که شخص در صورتي قابل ستايش و تمجيد است که نمازش کامل باشد.و نيز حضرت صادق(عليه السلام) فرمود:«نخستين عملي که در روز قيامت مورد محاسبه الهي قرا ر مي گيرد نماز است که اگر آن مورد قبول واقع شد و با موازين اسلامي مطابق گرديد ساير اعمال نيز مورد قبول مي شود و اگر آن مردود شد، اعمال ديگر نيز مردود مي گردد.»

حضرت پيغمبر(صلي الله عليه و آله) نيزفرمودند: « در روز قيامت که بنده خداوند به پيشگاه خداوند خوانده مي شود نخستين چيزي که در رابطه با آن، آن بنده مورد مورد سؤال قرار مي گيرد نماز است که اگر آن را درست و کامل به جا آورده است نجات پيدا مي کند و گرنه در آتش دوزخ افکنده مي شود.» 

 

محافظت بر نمازها

از جمله موضوعاتي که در احاديث اهل بيت عصمت(عليهم السلام) مورد تاکيد قرار گرفته است. محافظت بر نمازها است که بر هر مسلماني لازم است بر نمازهاي خود چه از جهت وقت و چه از جهات ديگر مواظبت کند که حضرت صادق(عليه السلام) فرمود: حضرت پيغمبر(صلي عليه و آله) فرمودند: « شيطان تا هنگامي که يک فرد مسلمان به نماز هاي پنجگانه خود اهميت کافي مي دهد و هر يک از آنها را در وقت خود مي خواند، گريزان است، ولي همين که محافظت به نمازهاي خود را از دست داد، شيطان بر او جرات پيدا مي کند و او را به ارتکاب گناهان بزرگ مي کشاند.» 

 

هرگز نبايد نماز را سبک شمرد

در احاديث بسياري اهل بيت عصمت و طهارت – عليهم السلام – مسلمانان را از سبک شمردن نماز، بر حذر داشته اند.

حضرت پيغمبر(صلي عليه و آله) فرمودند: « کسي که به نماز اهميت ندهد و آن را سبک بشمارد، سزاوار عذاب آخرت است. »

حضرت صادق(عليه السلام) فرمودند: « هنگامي که شخص نماز خود را سبک مي شمارد و آن را با عجله انجام مي دهد تا به کارهاي خود برسد، خداوند به ملائکه مي فرمايد: اين شخص چنين گمان مي کند که بر آورده شدن احتياجاتش در دست من نيست آيا نمي داند که برآورده شدن تمام احتياجاتش در دست من است ؟ »

حضرت باقر(عليه السلام) فرمود که حضرت پيغمبر(صلي الله عليه و آله) روزي در مسجد تشريف داشتند مردي وارد و مشغول نماز شد و رکوع و سجودش را بطور کامل نياورد و مانند کلاغي که منقار خود را زود زود به زمين مي زند و از زمين بر مي دارد، با عجله به رکوع و سجده مي رفت و بر مي خاست حضرتش فرمودند: « اگر اين مرد در حالي که نمازش اينطور است از دنيا برود به دين من از دنيا نرفته است. »و نيز حضرت رسول اکرم(صلي عليه و آله) در آن لحظه اي که چشم از اين جهان مي بسست فرمودند: « کسي که نماز خود را سبک مي شمارد از امت من نيست، و در روز قيامت در کنار حوض کوثر، بر من وارد نخواهد شد.»

حضرت صادق(عليه السلام) نيز در هنگام ار تحال به جهان آخرت فرمودند: « شفاعت ما در روز قيامت، به کسي که نماز خود را سبک مي شمارد، نخواهد رسيد.» 

 

عواقب ترک نماز

 تعدا د بسياري از احاديث اهل بيت عصمت(سلام الله عليهم) ترک نماز را، يکي از گناهان کبيره که موجب عذاب سخت جهنم است، شمرده و بلکه آن را گناهي معادل کفر معرفي نموده اند و دوباره عواقب زيانبار، آن مطالبي گفته اند:

حضرت پيغمبر(صلي الله عليه و آله) فرمودند: « ميان ايمان وکفر فاصله اي جز ترک نماز وجود ندارد.» حضرت صديقه کبري(سلام الله عليها) از پدر بزرگوارش پرسيد: « مجازات کسي که به نماز اهميت نمي دهد، چيست ؟» حضرتش در پاسخ فرمودند: « خداوند کسي را که به نماز جود اهميت نمي هد به 15 خصلت مجازات مي کند، که 6تا از آنها در دنيا و 3تا هنگام مرگ و 3تا در قبر و 3تا در روز قيامت است.

و آن شش تا که در دنيا است اين است: برکت از عمر او و همچنين از مال او برداشته مي شود و آثار صالحان از قيافه و سيماي او محو مي گردد، به اعمال نيک ديگر او نيز اجر کامل داده نمي شود، دعاهاي او مستجاب نمي شود و از دعاهاي صالحان بهره اي به او نمي رسد.و آن سه تا که با هنگام مرگ او ارتباط دارد اين است: با ذلت و گرسنگي و تشنگي مورد قبض روح واقع مي شود.

و آن سه تا که در قبر او است اين است: خداوند فرشته اي را مي گمارد که در قبر او را عذاب کند و به تنگي و تاريکي قبر نيز محکوم مي گردد.و آن سه تا که در قيامت است اين است: که هنگام خروج قبر فرشته اي او را به رو، در روي زمين مي کشد و به اين ترتيب محشور مي شود و با شدت به حساب او رسيدگي مي شود و خداوند هرگز نظر لطف بر او نمي افکند و سر انجام به عذاب جهنم گرفتار مي گردد. 

 

عادت دادن کودکان به نماز

براي اينکه کودکان،درموقع بلوغ که نمازبرآنها مانند ساير وظايف اسلامي، واجب ميشود آن را مرتب بخوانند، مستحب است پدر و مادر فرزندان خود را در دوران قبل از بلوغ به خواندن نماز وادار نمايند.که از حضرت پيغمبر(صلي الله عليه و آله) و حضرت صادق(عليه السلام) نقل شده است که فرموده اند: « فرزندان خود را در سن هقت سالگي، به نماز خواندن وادار نماييد.» د ر انجام اين تمرين علاوه بر اينکه پدر و مادر گوشه ازز مسئوليت خود را در رابطه با تربيت فرزند خودعملي مي نمايند، بر پايه روايات اسلامي، ثواب و پاداش بسياري نيز به دست مي آورند، زيرا باعث مي شوند که فرزندانشان به خواندن نماز عادت کند تا پس از بلوغ آمادگي کاملي براي خواندن نماز بطور مرتب داشته باشند.بعلاوه در تمرين نماز لازم است مقدمه مسائل وضو و کيفيت وضو گرفتن را نيز به او ياد داده باشند. 

 

موانع قبول نماز

بر اساس احاديثي که از اهل بيت عصمت(سلام الله عليهم) رسيده است اخلاق پست و بعضي از اعمال زشت انسان مانع قبول شدن نماز در درگاه حق تعالي مي گردد.کساني که داراي خوي حسد، تکبر، عجب، غرور و امثال اينها باشند يا مرتکب اعمال زشتي مانند، غيبت کردن، خوردن حرام، آشاميدن مسکرات، دادن خمس و زکات باشد، نمازشان قبول درگاه خداوند نيست.

مسلمانان بايد از اينها نيز اجتناب کنند تا اين عبادت مهم مورد قبول قرار بگيرد و همچنين کارهاي ثواب نماز را کم مي کند بجا نياورد، مثلاً در حال خواب آلودگي و خودداري از بول به نماز نايستد و در موقع نماز به آسمان نگاه نکند و نيز کارهايي که ثواب نماز را زياد مي کند بجا آورد، مثلاً انگشتر عقيقي به دست کند و لباسي پاکيزه بپوشد و شانه و مسواک کند و خود را خوشبو نمايد.

 

نماز هاي واجب 

نمازهاي واجب شش است:

اول: نماز يوميه

دوم: نماز آيات

سوم: نماز ميت

چهارم: نماز طواف واجب خانه کعبه

پنجم: نماز قضاي پدر، و مادر که بر پسر بزرگتر واجب است.

ششم: نمازي که به واسطه اجاره و نذر و قسم و عهد واجب مي شود.

 

نمازهاي واجب يوميه

نمازهاي واجب يوميه پنج است: ظهر و عصر هر کدام چهار رکعت، مغرب سه رکعت، عشاء چهار رکعت، صبح دو رکعت.

 

وقت نماز ظهر و عصر 

(مساله 730) اگر چوب يا چيزي مانند آن را، راست در زمين هموار فرو برند صبح که خورشيد بيرون مي آيد، سايه آن به طرف مغرب مي افتد و هر چه آفتاب بالا مي آيد اين سايه کم مي شود و در شهر هاي ما در اول ظهر شرعي به آخرين درجه کمي مي رسد و ظهر که گذشت، سايه آن به طرف مشرق بر مي گردد و هر چه خورشيد رو به مغرب مي رود، سايه زيادتر مي شود، بنابراين وقتي سايه به آخرين درجه کمي رسيد و دو مرتبه رو به زياد شدن گذاشت معلوم مي شود ظهر شرعي شده است، ولي در بعضي شهر ها مثل مکه که گاهي موقع ظهر سايه به کلي از بين مي رود، بعد از آنکه سايه دوباره پيدا شد، معلوم مي شود ظهر شده است.

(مساله 731) چوب يا چيز ديگري را که براي معين کردن ظهر به زمين فرو مي برند، شاخص گويند.

(مساله 732) نماز ظهر و عصر هر کدام وقت مخصوص و مشترکي دارند، وقت مخصوص نماز ظهر، از اول ظهر است تا وقتي که از ظهر به اندازه خواندن نماز ظهر بگذرد. و وقت مخصوص نماز عصر موقعي است که به اندازه خواندن نماز عصر، وقت به مغرب مانده باشد، که اگر کسي تا اين موقع نماز ظهر را عمداً نخواند، نماز ظهر او قضا شده و بايد نماز عصر بخواند. ولي اگر سهواً نماز عصر را جلوتر بخواند، نماز ظهر را در وقت اختصاصي عصر،به نيت ادا بخواند وما بين وقت مخصوص نماز ظهرو وقت مخصوص نماز عصر، وقت مشترک نماز ظهر و نماز عصر است. و اگر کسي در اين وقت اشتباهاً نماز ظهر يا عصر را در وقت مخصوص ديگري بخواند، نمازش صحيح است.

(مساله 733) اگر پيش از خواندن نماز ظهر سهواً مشغول نماز عصر شود، و در بين نماز بفهمد اشتباه کرده است، چنانچه در وقت مشترک باشد، بايد نيت را به نماز ظهر بر گرداند، يعني نيت کند که آنچه تا حال خوانده ام و آنچه را مشغولم و آنچه بعد مي خوانم، همه نماز ظهر باشد و بعد از آنکه نماز را تمام کرد، نماز عصر را بخواند و اگر در وقت مخصوص به ظهر باشد، و اگر تمام نماز عصر را در وقت اختصاصي ظهر بخواند و از وقت مشترک چيزي درک نکند، نماز باطل است و از آن صرف نظر کند و نماز ظهر و عصر را به ترتيب بجا بيآورد.

(مساله 734) در روز جمعه انسان مي تواند بجاي نماز ظهر دو رکعت نماز جمعه بخواند، ولي بهتر آن است که نماز جمعه بخواند و احتياط مستحب آن است که اگر نماز جمعه خواند نماز ظهر را هم بخواند. و اين احتياط خيلي مطلوب است.

(مساله 735) احتياط واجب آن است که نما زجمعه را از موقعي که عرفاً اول ظهر مي گويند تاخير نيندازد و اگر از اوائل ظهر تاخير ا فتاد، بجاي نماز جمعه نماز ظهر بخواند.

 

وقت نماز مغرب و عشاء

(مساله 736) مغرب موقعي است که سرخي مشرق که بعد از غروب آفتاب پيدا مي شود، از بين برود.

(مساله 737) نماز مغرب وعشاءهرکدام وقت مخصوص ومشترکي دارند، وقت مخصوص نمازمغرب از اول مغرب است، تا وقتي که از مغرب به اندازه خواندن سه رکعت نماز بگذرد که اگر کسي مثلاً مسافر باشد و تمام نماز عشاء را سهواً در اين وقت بخواند صحيح است احتياط مستحب آن است که بعد از نماز مغرب و عشا را دوباره بخواند، و وقت مخصوص نماز عشا موقعي است که به اندازه خواندن نماز عشا به نصف شب مانده باشد که اگر کسي تا اين موقع نماز مغرب را عمداً نخواند، بايد اول نماز عشا و بعد از آن نماز مغرب را بخواند، ولي اگر نماز عشا را در صورتي که مسافر نيست در وقت مخصوص نماز مغرب سهواً بخواند و تا آخر نماز متوجه نشود تاعدول به نماز مغرب کند، نماز عشا صحيح است و بايد نماز مغرب را بعد از آن بخواند. و بين وقت مخصوص نماز مغرب و وقت مخصوص نماز عشا وقت مشترک نماز مغرب و عشا است، که اگر کسي در اين وقت اشتباهاً نماز عشا را پيش از نماز مغرب بخواند و بعد از نماز ملتفت شود، نمازش صحيح است و بايد نماز مغرب را بعد از آن بجا آورد.

(مساله 738) وقت مخصوص و مشترک که معني آن در مساله پيش گفته شد، براي اشخاص فرق مي کند، مثلاً اگر به اندازه خواندن دو رکعت نماز از اول ظهر بگذرد، وقت مخصوص نماز ظهر کسي که مسافر است تمام شده و داخل وقت مشترک مي شود، و براي کسي که مسافر نيست، بايد به اندازه خواندن چهار رکعت نماز بگذرد.

(مساله 739) اگر پيش از خواندن نماز مغرب، سهواً مشغول نماز و عشا شود و در بين نمازبفهمدکه اشتباه کرده،چنانچه تمام آنچه راخوانده يا مقداري از آن را، در وقت مشترک خوانده و به رکوع رکعت چهارم نرفته است، بايد نيت را به نماز مغرب بر گرداند و نماز را تمام کند و بعد نماز عشا را بخواند و اگر به رکوع رکعت چهارم رفته نماز عشا او صحيح است و بايد نماز مغرب را بعد از آن بخواند.

(مساله 740) آخر وقت نماز عشا نصف شب است. و شب را بايد از اول غروب تا اذان صبح حساب کرد نه تا اول آفتاب.

(مساله 741) اگر از روي معصيت، يا به واسطه عذري نماز مغرب يا نماز عشا را تا نصف شب نخواند، بنابر احتياط واجب بايد تا قبل از اذان صبح، بدون اينکه نيت ادا و قضا کند، بجا آورد.

 

وقت نماز صبح

(مساله 742) نزديک اذان صبح از طرف مشرق، سفيده اي رو به بالا حرکت مي کند که آن رافجر اول گويند، موقعي که آن سفيده پهن شد، فجر دوم و اول و قت نماز صبح است و آخر وقت نماز صبح موقعي است که آفتاب بيرون مي آيد.

 

احکام وقت نماز

(مساله 743) موقعي انسان ميتواند مشغول نماز شود، که يقين کند وقت داخل شده است، يا دو مرد عادلبه داخل شدن وقت خبر دهند، و اقوي اين است که اخبار يک مرد عادل نيز کفايت مي کند.

(مساله 744) نابينا وکسي که در زندان است و مانند اينها بنابر احتياط واجب بايد تا يقين به د اخل شدن وقت نکنند، مشغول نماز نشوند، ولي اگر انسان به واسطه ابر يا غبار و مانند اينها که براي همه مانع از يقين کردن است، نتواند در اول وقت نماز، به داخل شدن وقت يقين کند، چنانچه گمان داشته باشد که وقت داخل شده، مي تواند مشغول نمازشود.

(مساله 745) اگر دو يا يک مرد عادل به داخل شدن وقت خبر دهند، يا انسان يقين کند که وقت نماز شده و مشغول نماز شود و در بين نماز بفهمد که هنوز وقت داخل نشده، نماز او باطل است. و همچنين است اگر بعد از نماز بفهمد که تمام نماز را پيش از وقت خوانده، ولي اگر در بين نماز بفهمد وقت داخل شده، يا بعد از نماز بفهمد که در بين نماز وقت داخل شده، نماز او صحيح است.

(مساله 746) اگر انسان ملتفت نباشد که بايد با يقين به داخل شدن وقت مشغول نماز شود، چنانچه بعد از نماز بفهمد که تمام نماز را در وقت خوانده، نماز او صحيح است و اگر بفهمد تمام نماز را پيش از وقت خوانده يا بفهمد که در بين نماز وقت داخل شده است، نمازش باطل است.

(مساله 747) اگر يقين کند وقت داخل شده و مشغول نماز شود و در بين نماز شک کند که وقت داخل شده يا نه، نماز باطل است ولي اگر در بين نماز يقين داشته باشد که وقت شد ه، و شک کند که آنچه از نماز خوانده در وقت بوده يا نه، نمازش صحيح است ولي اگر بداند جزئي از نماز در خارج وقت بوده، نماز او باطل است.

(مساله 748) اگر وقت نماز بقدري تنگ است که به واسطه بجا آوردن بعضي از کارهاي مستحب نماز مقداري از آن بعد از وقت خوانده مي شود، بايد آن مستحب را بجا نياورد، مثلاً اگر به واسطه خواندن قنوت مقداري از نماز بعد از وقت خوانده مي شود، بايد قنوت نخواند و اگر بخواند معصيت کرده، ولي نماز او صحيح است.

(مساله 749) کسي که به اندازه خواندن يک رکعت نماز وقت دارد، بايد نماز را به نيت اداء بخواند، ولي نبايد عمداً نماز را تا اين وقت تاخير بيندازد.

(مساله 750) کسي که مسافر نيست، اگر تا مغرب به اندازه خواندن پنج رکعت نماز وقت دارد، بايد نماز ظهر و عصر هر دو را بخواند و اگر کمتر وقت دارد بايد فقط نماز عصر را بخواند و بعداً نماز ظهر را قضا کند و اگر تا نصف شب به اندازه خواندن چهار رکعت نماز وقت دارد، بايد نماز مغرب و عشا را بخواند و اگر کمتر وقت دارد، بايد فقط عشا را بخواند و بعداً بايد نماز مغرب را بخواند و به احتياط واجب نيت ادا و قضا ننمايد.

(مساله 751) کسي که مسافر است اگر تا مغرب به اندازه خواندن سه رکعت نماز وقت دارد، بايد نماز ظهر و عصر را بخواند واگر کمتر وقت دارد، بايد فقط عصر را بخواند و بعداً نماز ظهر را قضا کند. وارگ تا نصف شب به ادازهخواندن چهار رکعت نماز وقت دارد، بايد نماز مغرب و عشا را بخواند و اگر کمتر وقت دارد بايد فقط عشا را بخواند و بعداً مغرب را بدون نيت ادا و قضا بجا آورد و چنانچه بعد از خواندن عش، معلوم شود که به مقدار يک رکعت يا بيشتر وقت به نصف شب مانده است بايد فوراً نماز مغرب را به نيت ادا بجا آورد.

(مساله 752) مستحب است انسان نماز را د ر اول وقت آن بخواند و راجع به آن خيلي سفارش شده است و هر چه به اول وقت نزديکتر باشد بهتر است، مگر آنکه تاخير آن از جهتي بهتر باشد، مثلاً صبر کند که نماز را به جماعت بخواند.

(مساله 753) هر گاه انسان عذري دارد که اگر بخواهند در اول وقت نماز بخواند، ناچار است با تيمم نماز بخواند، چنانچه بداند که عذر او تا آخر وقت باقي است مي تواند در اول وقت، نماز بخواند، ولي اگر مثلاً لباسش نجس باشد يا عذر ديگري داشته باشد و احتمال دهد که عذر او از بين مي رود بنابر احتياط واجب بايد صبر کند تا عذرش برطرف شود و چنانچه عذر او برطرف نشد، در آخر وقت نماز بخواند، و لازم نيست به قدري صبر کند که فقط بتواند کارهاي واجب نماز را انجام دهد بلکه اگر براي مستحبات نماز مانند اذان و اقامه و قنوت هم وقت دارد مي تواند با لباس نجس مثلاً نماز را با آن مستحبات بجا آورد.

(مساله 754) کسي که مسائل نماز و شکيات و سهويات را نمي داند اگر مطمئن است که در نماز پيش مي آيد، واجب است آنها را ياد بگيرد، ولي اگر اطمينان دارد که نماز را به طور صحيح تمام ميکند،مي تواند دراول وقت مشغول نماز شود، پس اگر در نماز مساله اي که حکم آن را نمي داند پيش نيايد، نماز او صحيح است و اگر مساله اي که حکم آن را نمي داند پيش آيد، مي تواند به يکي از دو طرفي که احتمال مي دهد، عمل نمايد و نماز را تمام کند ولي بعد از نماز بايد مساله را بپرسد که اگر نمازش باطل بوده، دوباره بخواند.

(مساله 755) اگر وقت نماز وسعت دارد و طلبکار هم طلب خود را مطالبه مي کند در صورتي که ممکن است، بايد اول قرض خود را بدهد، بعد نماز بخواند، و همچنين است اگر کار واجب ديگري که بايد فوراً آن را بجا آورد پيش آمد کند، مثلاً ببيند مسجد نجس است که بايد اول مسجد را تطهير کند، بعد نماز بخواند و در هر دو صورت اگر اول نماز بخواند، معصيت کرده، ولي نماز او صحيح است. 

 

نمازهائي که بايد به ترتيب خوانده شود

(مساله 756) انسان بايد نماز عصر رابعد از نماز ظهر و نماز عشا را بعد از نماز بخواند و اگر عمداً نماز را پيش از نماز ظهر و نماز عشا را پيش از نماز عشا راپيش از نماز مغرب بخواند، باطل است.

(مساله 757) اگر به نيت نماز ظهر مشغول نماز شود و در بين نماز يادش بيايد که نماز ظهر را خوانده است، نمي تواند نيت را به نماز عصر برگرداند بلکه بايد نماز رابشکند و نماز عصر را بخواند و همينطور است در نماز مغرب و عشا و اين مطلب بر اين اساس است که عدول از سابق بلا حق جائز نيست، ولي عکس آن جائز است.

(مساله 758) اگر در بين نماز عصر يقين کند که نماز ظهر را نخوانده است و نيت را به نماز ظهر برگرداند وداخل رکن شود و بعد يادش بيايد که نماز ظهر را خوانده بوده نمازش باطل است و بايد نماز عصر را بخواند ولي اگر پيش از داخل شدن در رکن يادش بيايد بايد نيت را به نماز عصر برگرداند و آلانچه به نيت ظهر خوانده دوباره به نيت عصر بخواند و نمازش صحيح است.

(مساله 759) اگر در بين نماز عصر شک کند که نماز ظهر را خوانده يا نه، بايد نيت را به نماز ظهر برگرداند ولي اگر وقت به قدري کم است که بعد از تمام شدن نماز، مغرب مي شود بايد به نيت نماز عصر، نماز را تمام کند و نماز ظهرش قضا ندارد.

(مساله 760) اگردر نماز عش، پيش از رکوع رکعت چهارم شک کند که نماز مغرب را خواند يانه، چنانچه وقت به قدري کم است که بعد از تمام شدن نماز، نصف شب مي شود، بايد به نيت عشا نماز را تمام کند و بنا بگذرد که نماز مغرب را خوانده است و اگر بيشتر وقت دارد، بايد نيت را به نماز مغرب بر گرداند و نماز را سه رکعتي تمام کند بعد نماز عشا را بخواند.

(مساله 761) اگردرنماز عشا بعد از رسيدن به رکوع رکعت چهارم شک کند که نماز مغرب را خوانده يا نه، بايد نماز را تمام کند، بعد نماز مغرب را بخواند، ولي اگر اين شک در وقت مخصوص به نماز عشا باشد، خواندن نماز مغرب لازم نيست.

(مساله 762) اگرانسان نمازي را که خوانده احتياطاً دوباره بخواند و در بين نماز يادش بيايد نمازي را که بايد پيش از آن بخواند نخوانده است، نمي تواند نيت را به آن نماز برگرداند، مثلاً موقعي که نماز عصر را احتياطاً مي خواند اگر يادش بيايد نمکاز ظهر را نخوانده است، نمي تواند نيت را به نماز ظهر برگرداند.

(مساله 763) بر گرداندن نيت از نماز قضا به نماز ادا و از نماز مستحب به نماز واجب جايز نيست.

(مساله 764) اگر وقت نماز ادا وسعت داشته باشد، انسان مي تواند در بين نماز نيت را به نماز قضا برگرداند، ولي بايد بگرداندن نيت، به نماز قضا ممکن باشد، مثلاً اگر مشغول نماز ظهر است، در صورتي مي تواند نيت را به قضاي صبح برگرداند که داخل رکعت سوم نشده باشد.

 

نمازهاي مستحب

(مساله 765) نمکاز هاي مستحبي زياد است و آنها را نافله گويند و بين نماز هاي مستحبي، به خواندن نافله هاي شبانه روز بيشتر سفارش شده و آنها در غير روز جمعه سي و چهار رکعتند، که هشت رکعت آن نافله ظهر و هشت رکعت نافله عصر و چهار رکعت نافله مغرب و دو رکعت نافله عشا و يازده رکعت نافله شب و دو رکعت نافله صبح مي باشد. و چون دو رکعت نافله عشا را بنابر احتياط واجب بايد نشسته خواند، يبک رکعت حساب مي شود. ولي در روز جمعه بر شانزده رکعت نافله ظهر و عصر، چهار رکعت اضافه مي شود.

(مساله 766) از يازده رکعت نافله شب، هشت رکعت آن بايد به نيت نافله شب و دو رکعت آن به نيت نماز شفع و يک رکعت آن، به نيت نماز وتر خوانده شود. و دستور کامل نافله شب در صفحه 165 خواهد آمد.

(مساله 767) نمازهاي نافله را مي شود نشسته خواند، ولي بهتر است دو رکعت نماز نافله نشسته را يک رکعت حساب کند، مثلاً کسي که مي خواهد نافله ظهر را که هشت رکعت است نشسته بخواند، بهتر است شانزده رکعت بخواند و اگر مي خواهد نماز وتر را نشسته بخواند، دو نماز يک رکعتي نشسته، بخواند.

(مساله 768) نافله ظهر و عصر را در سفر نبايد خواند، ئلي ولي نافله عشا را که نماز وُتيره ناميده مي شود به نيت اينکه شايد مطلوب خداوند باشد، مي تواند بجا آورد.

next page

fehrest page

back page

 
 
https://old.aviny.com/Ahkam/Resalehnoori/resale04.aspx?&mode=print
Copyright © 2003-2013 - AVINY.COM - All Rights Reserved