next page

fehrest page

back page

 

نفاس

(مسأله 437) از وقتى كه اولين جزء بچه از شكم مادر بيرون مى آيد، هر خونى كه زن مى بيند، اگر پيش از ده روز يا سر ده روز قطع شود، خون نفاس است. و زن را در حال نفاس، نفساء مى گويند.

 

(مسأله 438) خونى كه زن پيش از بيرون آمدن اولين جزء بچه مى بيند نفاس نيست.

 

(مسأله 439) لازم نيست كه خلقت بچه تمام باشد، بلكه اگر خون بسته اى هم از رحم زن خارج شود و خود زن بداند، يا دو نفر قابله بگويند كه اگر در رحم مى ماند انسان مى شد، خونى كه تا ده روز ببيند خون نفاس است.

 

(مسأله 440) ممكن است خون نفاس يك آن بيشتر نيايد، ولى بيشتر از ده روز نمى شود.

 

(مسأله 441) هرگاه شك كند كه چيزى سقط شده يا نه، يا چيزى كه سقط شده اگر مى ماند انسان مى شد يا نه، اگر وارسى آسان باشد، وارسى كند.

 

(مسأله 442) توقف در مسجد و دست زدن و مانند آن به خط قرآن و كارهاى ديگرى كه بر حائض حرام است، بر نفساء هم حرام است و آنچه بر حائض واجب و مستحب و مكروه است، بر نفساء هم واجب و مستحب و مكروه مى باشد.

 

(مسأله 443) طلاق دادن زنى كه در حال نفاس مى باشد باطل است و نزديكى كردن با او حرام مى باشد. و اگر شوهرش با او نزديكى كند، احتياط واجب آن است كه به شيوه اى كه در احكام حيض گفته شد كفاره بدهد.

 

(مسأله 444) وقتى زن از خون نفاس پاك شد، بايد غسل كند و عبادت هاى خود را بجا آورد. و اگر دوباره خون ببيند، چنانچه روزهايى كه خون ديده با روزهايى كه در وسط پاك بوده، روى هم ده روز يا كمتر از ده روز باشد، تمام آن نفاس است و اگر روزهايى كه پاك بوده روزه گرفته باشد بايد قضا نمايد.

 

(مسأله 445) اگر زن از خون نفاس پاك شود و احتمال دهد كه در باطن خون هست، بايد مقدارى پنبه داخل فرج نمايد و كمى صبر كند كه اگر پاك است، براى عبادت هاى خود غسل كند.

 

(مسأله 446) اگر خون نفاس زن از ده روز بگذرد. چنانچه در حيض، عادت دارد به اندازه روزهاى عادت او، نفاس و بقيه استحاضه است. و اگر عادت ندارد تا ده روز نفاس و بقيه استحاضه مى باشد و احتياط مستحب آن است كسى كه عادت دارد از روز بعد از عادت و كسى كه عادت ندارد بعد از روز دهم تا روز هيجدهم زايمان، كارهاى استحاضه را بجا آورد و كارهايى را كه بر نفساء حرام است ترك كند.

 

(مسأله 447) زنى كه عادت حيضش كمتر از ده روز است، اگر بيشتر از روزهاى عادتش خون نفاس ببيند، بايد به اندازه روزهاى عادت خود نفاس قرار دهد و بعد از آن تا روز دهم عبادت را ترك نمايد. پس اگر از ده روز بگذرد، به اندازه روزهاى عادتش، نفاس و بقيه استحاضه است و اگر عبادت را ترك كرده بايد قضا كند.

 

(مسأله 448) اگر پس از وضع حمل، يك ماه يا بيشتر، خون ببيند، اگر در حيض عادت دارد، به مقدار روزهاى عادتش نفاس قرار دهد، پس از آن تا ده روز حكم استحاضه را دارد و اگر پس از گذشتن ده روز، ايام عادت او فرا رسد، مطابق احكام حائض عمل كند خواه نشانه هاى حيض داشته باشد يا نه و اگر همزمان با ايام عادت نباشد حكم استحاضه را دارد، مگر اين كه نشانه هاى حيض در آن باشد.

 

(مسأله 449) زنى كه در حيض عادت ندارد، اگر بعد از زايمان تا يك ماه يا بيشتر از يك ماه خون ببيند، ده روز اول آن نفاس و ده روز دوم آن استحاضه است. و خونى كه بعد از آن مى بيند، اگر نشانه حيض را داشته باشد حيض وگرنه آن هم استحاضه مى باشد.

 

غسل مسّ ميّت

(مسأله 450) اگر كسى بدن انسان مرده اى را كه سرد شده و غسلش نداده اند مسّ كند يعنى جايى از بدن خود را به آن برساند بايد غسل مسّ ميّت نمايد، چه در خواب مس كند چه در بيدارى، با اختيار مس كند يا بى اختيار، حتّى اگر ناخن و استخوان او به ناخن و استخوان ميّت برسد بايد غسل كند، ولى اگر حيوان مرده اى را مس كند غسل بر او واجب نيست.

 

(مسأله 451) اگر موى خود را به بدن ميّت برساند يا بدن خود را به موى ميّت يا موى خود را به موى ميّت برساند، اگر مو به قدرى باشد كه تابع بدن محسوب شود، احتياط واجب آن است كه غسل كند.

 

(مسأله 452) براى مس بچه مرده، حتى بچه سقط شده اى كه چهار ماه او تمام شده غسل مسّ ميّت واجب است. و براى مس بچه سقط شده اى كه از چهار ماه كمتر دارد، غسل مستحب است. بنابراين اگر بچه چهارماهه اى مرده به دنيا بيايد مادر او بنابر احتياط واجب بايد غسل مس ميت كند; بلكه اگر از چهار ماه كمتر هم داشته باشد بهتر است مادر او غسل نمايد.

 

(مسأله 453) اگر انسان، ميّتى را كه سه غسل او كاملا تمام شده مس نمايد، غسل بر او واجب نمى شود ولى اگر پيش از آن كه غسل سوم تمام شود جايى از بدن او را مس كند اگرچه غسل سوم آنجا تمام شده باشد، بايد غسل مس ميّت نمايد.

 

(مسأله 454) اگر ديوانه يا بچه نابالغى ميّت را مس كند، بعد از آن كه آن ديوانه عاقل شد يا بچه بالغ شد بايد غسل مس ميت نمايد.

 

(مسأله 455) اگر از بدن زنده يا مرده اى كه غسلش نداده اند، قسمتى كه داراى استخوان است جدا شود و پيش از آن كه قسمت جداشده را غسل دهند، انسان آن را مس نمايد، بايد غسل مس ميت كند، ولى اگر قسمتى كه جدا شده، استخوان نداشته باشد احتياط واجب آن است كه براى مس آن غسل كند.

 

(مسأله 456) براى مس استخوان و دندانى كه از مرده جدا شده باشد و آن را غسل نداده اند، بايد غسل كرد. ولى براى مس استخوان و دندانى كه از زنده جدا شده و گوشت ندارد، غسل واجب نيست.

 

(مسأله 457) غسل مس ميت را بايدمثل غسل جنابت انجام دهند ولى كسى كه غسل مسّ ميت كرده، اگر بخواهد نماز بخواند، بايد وضو هم بگيرد.

 

(مسأله 458) اگر چند ميّت را مس كند يا يك ميت را چند بار مس نمايد، يك غسل كافى است.

 

(مسأله 459) براى كسى كه بعد از مس ميّت غسل نكرده است، توقف در مسجد و جماع و خواندن سوره هايى كه سجده واجب دارد مانعى ندارد، ولى براى نماز و مانند آن بايد غسل كند و بنابر احتياط واجب وضو بگيرد.

 

احكام محتضر

(مسأله 460) مسلمانى را كه محتضر است يعنى در حال جان دادن مى باشد مرد باشد يا زن، بزرگ باشد يا كوچك، بايد به پشت بخوابانند به طورى كه كف پاهايش به طرف قبله باشد و اگر خواباندن او كاملا به اين طور ممكن نيست بنابر احتياط تا اندازه اى كه ممكن است بايد به اين شيوه عمل كنند و چنانچه خواباندن او به هيچ قسم ممكن نباشد به قصد احتياط او را رو به قبله بنشانند و اگر آن هم نشود، باز به قصد احتياط او را به پهلوى راست يا به پهلوى چپ، رو به قبله بخوابانند.

 

(مسأله 461) احتياط واجب آن است كه تا وقتى، او را غسل نداده اند رو به قبله باشد و بعد از حركت دادن اين احتياط، واجب نيست.

 

(مسأله 462) رو به قبله كردن محتضر بر هر مسلمان واجب است و اجازه گرفتن از ولىّ او لازم نيست.

 

(مسأله 463) مستحب است شهادتين و اقرار به دوازده امام (عليهم السلام) و ساير عقائد حقّه را; به كسى كه در حال جان دادن است، طورى تلقين كنند كه بفهمد و نيز مستحب است چيزهايى را كه گفته شد تا وقت مرگ تكرار كنند.

 

(مسأله 464) مستحب است اين دعاها را طورى به محتضر تلقين كنند كه بفهمد:

«اَلّلهُمَّ اغْفِرْلِىَ الكَثيرَ مِنْ مَعاصيكَ واقْبَلْ مِنّى اليَسيرَ مِنْ طاعَتِكَ يا مَنْ يَقْبَلُ اليَسيرَ و يَعْفُو عَنِ الكَثيرِ إقْبَلْ مِنِّى اليَسيرَ و اعْفُ عَنِّى الكَثيرَ إنَّكَ أنْتَ العَفُوٌّ الغَفُورُ اَلّلهُمَّ ارْحَمْنى فَإنَّكَ رَحيمٌ».

(مسأله 465) مستحب است كسى را كه سخت جان مى دهد، اگر ناراحت نمى شود به جايى كه نماز مى خوانده ببرند.

 

(مسأله 466) مستحب است براى راحت شدن محتضر بر بالين او سوره مباركه يس و الصافات و احزاب و آية الكرسى و آيه پنجاه و چهارم از سوره اعراف (إنَّ ربَّكُمُ اللهُ الّذى خَلَقَ السموات و الارض) تا آخر، و سه آيه آخر سوره بقره بلكه هرچه از قرآن ممكن است بخوانند.

 

(مسأله 467) تنها گذاشتن محتضر و گذاشتن چيز سنگين روى شكم او و بودن جنب و حائض نزد او و همچنين حرف زدن زياد و گريه كردن و تنها گذاشتن زن ها نزد او مكروه است.

 

احكام پس از مرگ

(مسأله 468) بعد از مرگ مستحب است، چشم ها و چانه ميّت را ببندند و دست و پاى او را دراز كنند و پارچه اى روى او بيندازند و اگر شب مرده است، در جايى كه مرده چراغ روشن كنند و براى تشييع جنازه او مؤمنين را خبر كنند و در دفن او عجله نمايند، ولى اگر يقين به مردن او ندارند; بايد صبر كنند تا معلوم شود. و نيز اگر ميّت حامله باشد و بچه در شكم او زنده باشد، بايد به قدرى دفن را عقب بيندازند، كه پهلوى چپ او را بشكافند و طفل را بيرون آورند و پهلو را بدوزند.

 

احكام غسل و كفن و نماز و دفن ميّت

(مسأله 469) غسل و كفن و نماز و دفن مسلمان بر هر مكلّفى واجب است و اگر بعضى انجام دهند، از ديگران ساقط مى شود و چنانچه هيچ كس انجام ندهد همه معصيت كرده اند.

 

(مسأله 470) اگر كسى مشغول كارهاى ميّت شود بر ديگران واجب نيست اقدام نمايند ولى اگر او عمل را نيمه كاره بگذارد، بايد ديگران تمام كنند.

 

(مسأله 471) اگر كسى بداند غسل يا كفن يا نماز يا دفن ميّت را باطل انجام داده اند; بايد دوباره انجام دهد ولى اگر گمان دارد كه باطل بوده، يا شك دارد كه درست بوده يا نه، لازم نيست اقدام نمايد.

 

(مسأله 472) براى غسل و كفن و نماز و دفن ميّت، بايد از ولى او كه در ارث بردن مقدم بر ديگران است اجازه بگيرند.

 

(مسأله 473) ولى زن كه در غسل و كفن و دفن او دخالت مى كند شوهر اوست، سپس كسانى كه از آن زن ارث مى برند با حفظ تقدم مرد بر زن.

 

(مسأله 474) اگر كسى بگويد من وصى يا ولى ميّتم، يا ولى ميّت به من اجازه داده كه غسل و كفن و دفن ميّت را انجام دهم، چنانچه ديگرى نمى گويد من ولى يا وصى ميّتم يا ولى ميّت به من اجازه داده است، انجام كارهاى ميّت با اوست و در صورت اختلاف، هرگاه دو عادل بر گفته يكى شهادت داد، قول او پذيرفته مى شود.

 

(مسأله 475) اگر ميّت براى غسل و كفن و دفن و نماز خود غير از ولى، كس ديگرى را معين كند، تعيين ميّت نافذ است.

 

احكام غسل ميّت

(مسأله 476) واجب است ميّت را سه غسل بدهند، اول به آبى كه با سدر مخلوط باشد. دوم به آبى كه با كافور مخلوط باشد و سوم با آب خالص.

 

(مسأله 477) سدر و كافور بايد به اندازه اى زياد نباشد كه آب را مضاف كند و به اندازه اى هم كم نباشد كه نگويند سدر و كافور با آب مخلوط شده است.

 

(مسأله 478) اگر سدر و كافور به اندازه اى كه لازم است پيدا نشود، بنابر احتياط واجب بايد مقدارى كه به آن دسترسى دارند در آب بريزند.

 

(مسأله 479) كسى كه براى حج، احرام بسته است اگر پيش از تمام كردن سعى بين صفا و مروه بميرد، نبايد او را با آب كافور غسل دهند و بجاى آن بايد با آب خالص غسلش بدهند و همچنين اگر در احرام عمره پيش از كوتاه كردن مو بميرد.

 

(مسأله 480) اگر سدر و كافور يا يكى از اينها پيدا نشود، يا استعمال آن جايز نباشد مثل آن كه غصبى باشد، بايد به جاى هر كدام كه ممكن نيست، ميّت را با آب خالص غسل بدهند.

 

(مسأله 481) كسى كه ميّت را غسل مى دهد، بايد مسلمان و بالغ و عاقل باشد و مسايل غسل را هم بداند.

 

(مسأله 482) كسى كه ميّت را غسل مى دهد، بايد قصد قربت داشته باشد يعنى غسل را براى انجام فرمان خداوند عالم بجا آورد و اگر به همين نيّت تا آخر غسل سوم باقى باشد كافى است و تجديد نيت لازم نيست.

 

(مسأله 483) غسل بچه مسلمان اگرچه زنازاده باشد، واجب است. و كسى كه از بچگى ديوانه بوده و به حال ديوانگى بالغ شده، چنانچه پدر و مادر او يا يكى از آنان مسلمان باشند، بايد او را غسل داد.

 

(مسأله 484) بچه سقط شده را اگر چهار ماه يا بيشتر دارد، بايد غسل بدهند و اگر چهار ماه ندارد، بايد در پارچه اى بپيچند و بدون غسل دفن كنند.

 

(مسأله 485) اگر مرد، زن را و زن، مرد را غسل بدهد باطل است ولى زن مى تواند شوهر خود را غسل دهد و شوهر هم مى تواند زن خود را غسل دهد; اگرچه احتياط مستحب آن است كه زن، شوهر خود و شوهر، زن خود را غسل ندهد، مگر اين كه وصيتى در ميان باشد.

 

(مسأله 486) مرد مى تواند دختر بچه اى را كه سن او از سه سال بيشتر نيست; غسل دهد. زن هم مى تواند پسر بچه اى را كه سه سال بيشتر ندارد، غسل دهد.

 

(مسأله 487) اگر جايى از بدن ميّت، نجس باشد بايد پيش از آن كه آنجا را غسل بدهند، آب بكشند و احتياط مستحب آن است كه تمام بدن ميّت، پيش از شروع به غسل پاك باشد.

 

(مسأله 488) غسل ميّت مثل غسل جنابت است و احتياط واجب آن است كه تا غسل ترتيبى ممكن است، ميّت را غسل ارتماسى ندهند و احتياط مستحب آن است كه در غسل ترتيبى، هر يك از سه قسمت بدن را در آب فرو نبرند، بلكه آب را روى آن بريزند.

 

(مسأله 489) كسى را كه در حال حيض يا در حال جنابت مرده، لازم نيست غسل حيض يا غسل جنابت بدهند، بلكه همان غسل ميّت براى او كافى است.

 

(مسأله 490) براى غسل دادن ميّت، نبايد مزد بگيرند ولى مزد گرفتن براى كارهاى مقدماتى غسل، حرام نيست.

 

(مسأله 491) اگر آب پيدا نشود، يا استعمال آن مانعى داشته باشد بايد عوض هر غسل، ميّت را يك تيمّم بدهند.

 

(مسأله 492) كسى كه ميّت را تيمّم مى دهد روبه روى ميّت قرار مى گيرد و دست خود را بر زمين مى زند و به صورت و پشت دست هاى ميّت مى كشد و بهتر است علاوه بر اين دست ميّت را به زمين بزند و به صورت و پشت دست هايش بكشد.

 

احكام كفن كردن ميّت

(مسأله 493) ميّت مسلمان را بايد با سه پارچه كه آنها را لنگ و پيراهن و سرتاسرى مى گويند كفن نمايند.

 

(مسأله 494) لنگ بايد از ناف تا زانو; اطراف بدن را بپوشاند. و بهتر آن است كه از سينه تا روى پا برسد. و بنابر احتياط واجب، پيراهن بايد از سر شانه تا نصف ساق پا، تمام بدن را بپوشاند و درازى سرتاسرى بايد به قدرى باشد كه بستن دو سر آن ممكن باشد و پهناى آن بايد به اندازه اى باشد كه يك طرف آن روى طرف ديگر بيايد.

 

(مسأله 495) قيمت كفن متعارف و يا مطابق شأن ميّت را مى توان از اصل مال برداشت; هرچند صغير داشته باشد و زايد بر نياز به اجازه ورثه دارد.

 

(مسأله 496) كفن زن، بر شوهر است. اگرچه زن از خود مال داشته باشد و همچنين اگر زن را به شرحى كه در كتاب طلاق گفته مى شود، طلاق رجعى بدهند و پيش از تمام شدن عدّه بميرد، شوهرش بايد كفن او را بدهد و چنانچه شوهر بالغ نباشد يا ديوانه باشد ولى شوهر بايد از مال او كفن زن را بدهد.

 

(مسأله 497) هرگاه ميت چيزى نداشته باشد احتياط واجب آن است كه كسانى كه مخارج او در حال زندگى بر آنان واجب بود هزينه كفن او را نيز بدهند.

 

(مسأله 498) كفن كردن با چيز غصبى، اگر چيز ديگرى هم پيدا نشود، جايز نيست. و چنانچه كفن ميّت، غصبى باشد و صاحب آن راضى نباشد، بايد از تنش بيرون آورند، اگرچه او را دفن كرده باشند.

 

(مسأله 499) كفن كردن ميّت با چيز نجس و با پارچه ابريشمى خالص، جايز نيست. ولى در حال ناچارى اشكال ندارد و احتياط واجب آن است كه با پارچه طلاباف هم ميّت را كفن نكنند مگر در حال ناچارى.

 

(مسأله 500) اگر كفن ميّت به نجاست خود او، يا به نجاست ديگرى نجس شود، بايد مقدار نجس را بشويند يا ببرند و يا عوض كنند.

 

(مسأله 501) كسى كه براى حج يا عمره، احرام بسته اگر بميرد، بايد مثل ديگران كفن شود و پوشاندن سر و صورتش اشكال ندارد.

 

احكام حنوط

(مسأله 502) بعد از غسل، واجب است ميّت را حنوط كنند. يعنى به پيشانى و كف دست ها و سر زانوها و سر دو انگشت بزرگ پاهاى او كافور بگذارند. و مستحب است به سر بينى ميّت هم كافور بمالند و بايد كافور، ساييده و تازه باشد و اگر به واسطه كهنه بودن، عطر او از بين رفته باشد كافى نيست.

 

(مسأله 503) احتياط مستحب آن است كه اول كافور را به پيشانى ميّت بمالند و در جاهاى ديگر هم ترتيب لازم نيست.

 

(مسأله 504) كسى كه براى حج، احرام بسته است، اگر پيش از تمام كردن سعى صفا و مروه بميرد، حنوط كردن او جايز نيست و نيز اگر در احرام عمره پيش از آن كه موى خود را كوتاه كند بميرد نبايد او را حنوط كنند.

 

(مسأله 505) زنى كه شوهر او مرده و هنوز عده اش تمام نشده، اگرچه حرام است خود را خوشبو كند ولى چنانچه بميرد حنوط او واجب است.

 

(مسأله 506) مكروه است ميّت را با مشك و عنبر و عود و عطرهاى ديگر خوشبو كنند يا براى حنوط اينها را با كافور مخلوط نمايند.

 

(مسأله 507) مستحب است، قدرى تربت حضرت سيّد الشّهدا(عليه السلام) را با كافور مخلوط كنند ولى بايد از آن كافور به جاهايى كه بى احترامى مى شود نرسانند و نيز بايد تربت به قدرى زياد نباشد، كه وقتى با كافور مخلوط شد، آن را كافور نگويند.

 

(مسأله 508) اگر كافور به اندازه غسل و حنوط نباشد بنابر احتياط واجب غسل را مقدم دارند و اگر براى هفت عضو نرسد پيشانى را مقدم دارند.

 

(مسأله 509) مستحب است دو چوب تر و تازه در قبر، همراه ميّت بگذارند.

 

احكام نماز ميّت

(مسأله 510) نمازخواندن بر ميّت مسلمان، اگرچه بچه باشد واجب است، ولى بايد پدر و مادر آن بچه يا يكى از آنان مسلمان باشند و شش سال بچه تمام شده باشد.

 

(مسأله 511) نماز ميّت بايد بعد از غسل و حنوط و كفن كردن او خوانده شود و اگر پيش از اينها، يا در بين اينها بخوانند، اگرچه از روى فراموشى يا نداسنتن مسأله باشد، كافى نيست.

 

(مسأله 512) كسى كه مى خواهد نمار ميّت بخواند، لازم نيست با وضو يا غسل يا تيمّم باشد و بدن و لباسش پاك باشد و اگر لباس او غصبى هم باشد اشكال ندارد; اگرچه احتياط لازم آن است كه از سخن گفتن و يا خنديدن و پشت به قبله كردن در نماز خوددارى كند.

 

(مسأله 513) كسى كه نماز ميّت مى خواند، بايد رو به قبله باشد و نيز واجب است ميّت را مقابل او به پشت بخوابانند، به طورى كه سر او به طرف راست نمازگزار و پاى او به طرف چپ نمازگزار باشد.

 

(مسأله 514) مكان نمازگزار بايد از جاى ميّت پست تر يا بلندتر نباشد ولى پستى و بلندى مختصر اشكال ندارد.

 

(مسأله 515) نمازگزار بايد از ميّت دور نباشد ولى كسى كه نماز ميّت را به جماعت مى خواند، اگر از ميّت دور باشد، چنانچه صف ها به يكديگر متّصل باشند اشكال ندارد.

 

(مسأله 516) نمازگزار بايد مقابل ميّت بايستد، ولى اگر نماز به جماعت خوانده شود و صف جماعت از دو طرف ميّت بگذرد، نماز كسانى كه مقابل ميّت نيستند اشكال ندارد.

 

(مسأله 517) بين ميّت و نمازگزار، بايد پرده و ديوار يا چيزى مانند اينها نباشد ولى اگر ميّت در تابوت و مانند آن باشد اشكال ندارد.

 

(مسأله 518) نمار ميّت را بايد ايستاده و با قصد قربت بخواند. و در موقع نيّت، ميّت را معيّن كند، مثلا نيّت كند: نماز مى خوانم بر اين ميّت، قربةً الى الله.

 

(مسأله 519) اگر كسى نباشد كه بتواند نماز ميّت را ايستاده بخواند، مى شود نشسته بر او نماز خواند.

 

(مسأله 520) اگر ميّت وصيّت كرده باشد كه شخص معينى بر او نماز بخواند، احتياط مستحب آن است كه آن شخص از ولى ميّت اجازه بگيرد و بر ولى هم واجب است كه اجازه بدهد.

 

(مسأله 521) چند مرتبه نمازخواندن بر ميّت، مكروه است ولى اگر ميّت، اهل علم و تقوى باشد، مكروه نيست.

 

(مسأله 522) اگر ميّت را عمداً يا از روى فراموشى يا به جهت عذرى، بدون نماز دفن كنند، يا بعد از دفن معلوم شود، نمازى كه بر او خوانده شده باطل بوده است تا وقتى جسد او از هم نپاشيده واجب است با همان ترتيب به قبرش نماز بخوانند.

 

كيفيّت نماز ميّت

(مسأله 523) نماز ميّت پنج تكبير دارد و اگر نمازگزار پنج تكبير به اين ترتيب بگويد كافى است: بعد از نيّت و گفتن تكبير اول بگويد: أشْهَدُ أنْ لا إلهَ إلاّ اللهُ و أنَّ مُحَمَّداً رَسولُ اللهِ و بعد از تكبير دوم بگويد: اللّهُمَّ صَلِّ على مُحَمَّد و آلِ مُحَمَّد و بعد از تكبير سوم بگويد: اللّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنينَ و المُؤْمِناتِ و بعد از تكبير چهارم، اگر ميّت مرد است بگويد: اللّهُمَّ اغْفِرْ لِهذَا المَيِّتِ و اگر زن است بگويد: اللّهُمَّ اغْفِرْ لِهذِهِ المَيِّتِ و بعد تكبير پنجم را بگويد و بهتر است بعد از تكبير اول بگويد: أشْهَدُ أنْ لا إلهَ إلاّ اللهُ وَحْدَهُ لا شَريكَ لَهْ و أشْهَدُ أنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ و رَسولُهُ أرْسَلَهُ بِالحَقِّ بَشيراً و نَذيراً بَيْنَ يَدَىِ السّاعَةِ و بعد از تكبير دوم بگويد: اللّهُمَّ صَلِّ على مُحَمَّد و آلِ مُحَمَّد و بارِكْ على مُحَمَّد و آلِ مُحَمَّد و ارْحَمْ مُحَمَّداً و آلِ مُحَمَّد كَاَفْضَلِ ما صَلَّيْتَ و بارَكْتَ و تَرَحَّمْتَ عَلى إبْراهيمَ و آلِ إبْراهيمَ إنَّكَ حَميدٌ مجيدٌ و صَلِّ على جَميعِ الأنْبياءِ و المُرْسَلينَ و الشُّهَداءِ و الصِّدِّيقينَ و جَميعِ عِبادِ اللهِ الصّالِحينَ و بعد از تكبير سوم بگويد: اللّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنينَ و المُؤْمِناتِ و المُسْلِمينَ و المُسْلِماتِ اَلأحياءِ مِنْهُم و الأمْواتِ تابِعْ بَيْنَنا و بَيْنَهُمْ بِالخَيْراتِ إنَّكَ مُجيبُ الدَّعَواتِ إنَّكَ على كُلِّ شَىء قَدِيرٌ و بعد از تكبير چهارم اگر ميّت مرد است بگويد: اللّهُمَّ إنَّ هذا عَبْدُكَ و ابْنُ عَبْدِكَ و ابْنُ اَمَتِكَ نَزَلَ بِكَ و أنْتَ خَيْرُ مَنْزول بِهِ اللّهُمَّ إنّا لا نَعْلَمُ مِنْهُ إلاّ خَيْراً و أنْتَ أعْلَمُ بِهِ مِنّا اللّهُمَّ إنْ كانَ مُحْسِناً فَزِدْ فِى إحْسانِهِ و إنْ كانَ مُسيئاً فَتَجاوَزْ عَنْهُ و اغْفِرْ لَهُ اللّهُمَّ اجْعَلْهُ عِنْدَكَ فِى أعْلى عِلِّيِّينَ و اخْلُفْ على أهْلِهِ فِى الغابِرِينَ و ارْحَمْهُ بِرَحْمَتِكَ يا أرْحَمَ الرّاحِمينَ و بعد تكبير پنجم را بگويد ولى اگر ميّت، زن است بعد از تكبير چهارم بگويد: اللّهُمَّ إنَّ هذِهِ أمتُكَ وابْنَةُ أمَتِكَ و ابْنَةُ عَبْدِكَ نَزَلْتَ بِكَ و أنْتَ خَيْرُ مَنْزول بِهِ اللّهُمَّ إنّا لا نَعْلَمُ مِنْها إلاّ خَيْراً و أنْتَ أعْلَمُ بِها مِنّا اللّهُمَّ إنْ كانت مُحْسِنةً فَزِدْ فِى إحْسانِها و إنْ كانَت مُسيئةً فَتَجاوَزْ عَنْها و اغْفِرْ لَها اللّهُمَّ اجْعَلْها عِنْدَكَ فِى أعْلى عِلِّيِّينَ و اخْلُفْ على أهْلِها فِى الغابِرِينَ و ارْحَمْها بِرَحْمَتِكَ يا أرْحَمَ الرّاحِمينَ.

 

(مسأله 524) بايد تكبيرها و دعاها را طورى پشت سرهم بخواند، كه نماز از صورت خود خارج نشود. و شايسته است نمازگزار قصد معنى كند و به حكايت الفاظ اكتفا ننمايد.

 

(مسأله 525) كسى كه نماز ميّت را به جماعت مى خواند بايد تكبيرها و دعاهاى آن را هم بخواند.

 

مستحبّات نماز ميّت

(مسأله 526) چند چيز در نماز ميّت مستحب است اول كسى كه نماز ميّت مى خواند با وضو يا غسل يا تيمّم باشد. احتياط مستحب آن است، در صورتى تيمّم كند كه وضو و غسل ممكن نباشد، يا بترسد كه اگر وضو بگيرد يا غسل كند به نماز ميّت نرسد. دوم اگر ميّت، مرد است، امام جماعت يا كسى كه فرادى بر او نماز مى خواند مقابل وسط قامت او بايستد و اگر ميّت، زن است مقابل سينه اش بايستد. سوم با كفش نماز نخواند چهارم در هر تكبير دست ها را بلند كند پنجم فاصله او با ميّت به قدرى كم باشد كه اگر باد لباسش را حركت دهد به جنازه برسد. ششم نماز ميّت را به جماعت بخواند. هفتم امام جماعت تكبيرو دعاها را بلند بخواند و كسانى كه با او نماز مى خوانند، آهسته بخوانند. هشتم در جماعت اگرچه مأموم يك نفر باشد، پشت سر امام بايستد. نهم نمازگزار به ميّت و مؤمنين زياد دعا كند. دهم پيش از نماز سه مرتبه بگويد: الصّلاة. يازدهم نماز را در جايى بخوانند كه مردم براى نماز ميّت بيشتر به آنجا مى روند. دوازدهم زن حائض اگر نماز ميّت را به جماعت مى خواند، در صفى تنها بايستد.

 

(مسأله 527) خواندن نماز ميّت در مساجد مكروه است ولى در مسجدالحرام مكروه نيست.

 

احكام دفن

(مسأله 528) واجب است ميّت را طورى در زمين دفن كنند، كه بوى او بيرون نيايد و درندگان هم نتوانند بدنش را بيرون آورند و اگر ترس آن باشد كه جانور، بدن او را بيرون آورد بايد قبر را با آجر و مانند آن محكم كنند.

 

(مسأله 529) ميّت را بايد در قبر به پهلوى راست طورى بخوابانند كه جلوى بدن او رو به قبله باشد.

 

(مسأله 530) اگر زن كافره بميرد و بچه در شكم او مرده باشد، چنانچه پدر بچه، مسلمان باشد، بايد زن را در قبر به پهلوى چپ، پشت به قبله بخوابانند كه روى بچه به طرف قبله باشد بلكه اگر هنوز روح هم به بدن او داخل نشده باشد، بنابر احتياط واجب بايد به همين دستور عمل كنند.

 

(مسأله 531) دفن مسلمان، در قبرستان كفّار و دفن كافر در قبرستان مسلمانان جايز نيست.

 

(مسأله 532) دفن مسلمان در جايى كه بى احترامى به او باشد، مانند جايى كه خاكروبه و كثافت مى ريزند، جايز نيست.

 

(مسأله 533) ميّت را نبايد در جاى غصبى دفن كنند و همچنين دفن كردن در جايى كه براى غير دفن كردن وقف شده است ـ مانند مساجد و مدارس ـ مگر اين كه قبلاً جايى براى اين كار استثناء شود.

 

(مسأله 534) دفن ميّت در قبر مرده ديگر جايز نيست مگر اين كه جسد مرده از بين رفته باشد.

 

(مسأله 535) چيزى كه از ميّت جدا مى شود، اگرچه مو و ناخن و دندانش باشد بايد با او دفن شود و اگر موجب نبش شود احتياط آن است كه جدا دفن شود. و دفن ناخن و دندانى كه در حال زندگى از انسان جدا مى شود، مستحب است.

 

(مسأله 536) اگر بچه در رحم مادر بميرد و ماندنش در رحم براى مادر خطر داشته باشد بايد به آسان ترين راه او را بيرون آورند و چنانچه ناچار شوند كه او را قطعه قطعه كنند اشكال ندارد، ولى بايد اين كار به وسيله شوهرش اگر اهل فن است يا زنى كه اهل فن باشد انجام گيرد و اگر ممكن نيست، مرد محرمى كه اهل فن باشد و اگر آن هم ممكن نشود مرد نامحرمى كه اهل فن باشد بچه را بيرون بياورد و در صورتى كه آن هم پيدا نشود كسى كه اهل فن نباشد مى تواند بچه را بيرون آورد.

 

(مسأله 537) هرگاه مادر بميرد و بچه در شكمش زنده باشد بايد به وسيله كسانى كه در مسأله پيش گفته شد از هر طرفى كه بچه سالم بيرون مى آيد بچه را بيرون آورند و دوباره بدوزند ولى اگر بين پهلوى چپ و راست در سالم بودن بچه فرقى نباشد احتياط واجب آن است كه از پهلوى چپ بيرون آورند.

 

مستحبات دفن

(مسأله 538) پس از رفتن كسانى كه تشييع جنازه كرده اند، مستحب است ولىّ ميّت يا كسى كه از طرف ولى اجازه دارد، دعاهايى را كه دستور داده شده، به ميّت تلقين كند.

 

(مسأله 539) بعد از دفن، مستحب است صاحبان عزا را سرسلامتى دهند ولى اگر مدتى گذشته است كه به واسطه سرسلامتى دادن، مصيبت يادشان مى آيد، ترك آن بهتر است و نيز مستحب است تا سه روز براى اهل خانه ميّت غذا بفرستند و غذاخوردن نزد آنان و در منزلشان مكروه است.

 

(مسأله 540) مستحب است انسان در مرگ خويشان، مخصوصاً در مرگ فرزند، صبر كند و هر وقت ميّت را ياد مى كند إنّا للّهِ و إنّا إلَيْهِ راجِعونَ بگويد و براى ميّت قرآن بخواند و سر قبر پدر و مادر از خداوند حاجت بخواهد و قبر را محكم بسازد كه زود خراب نشود.

 

(مسأله 541) جايز نيست، انسان در مرگ كسى صورت و بدن را بخراشد و به خود لطمه بزند.

 

(مسأله 542) پاره كردن يقه در مرگ غير پدر و برادر جايز نيست.

 

(مسأله 543) اگر مرد در مرگ زن يا فرزند يقه يا لباس خود را پاره كند يا اگر زن در عزاى ميّت صورت خود را بخراشد به طورى كه خون بيايد يا موى خود را بكند، بايد يك بنده آزاد كند، يا ده فقير را طعام دهد و يا آنها را بپوشاند و اگر نتواند بايد سه روز روزه بگيرد بلكه اگر خون هم نيايد بنابر احتياط واجب، به اين دستور عمل نمايد.

 

(مسأله 544) احتياط واجب آن است كه در گريه بر ميّت صدا را خيلى بلند نكنند.

 

نماز ليلة الدفن

(مسأله 545) مستحب است در شب اول قبر، دو ركعت نماز ليلة الدفن براى ميّت بخوانند و دستور آن اين است كه در ركعت اول بعد از حمد يك مرتبه آية الكرسى و در ركعت دوم بعد از حمد ده مرتبه سوره قدر (انّا أنزلناه) بخوانند و بعد از سلام نماز بگويند: اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد و آلِ مُحَمَّد و ابْعَثْ ثَوابَها إلى قَبْرِ فلان و به جاى فلان، اسم ميّت را بگويند.

 

(مسأله 546) اين نماز را در هر موقع از شبِ اول قبر مى شود خواند; ولى بهتر است در اول شب، بعد از نماز عشاء خوانده شود.

 

(مسأله 547) اگر بخواهند ميّت را به شهر دورى ببرند، يا به جهت ديگرى دفن او را به تأخير اندازند، بايد نماز ليلة الدفن را تا شب اول قبر او تأخير بيندازند.

 

نبش قبر

(مسأله 548) نبش قبر مسلمان، يعنى شكافتن قبر او اگرچه طفل يا ديوانه باشد حرام است. ولى اگر بدنش از بين رفته و خاك شده باشد اشكال ندارد.

 

(مسأله 549) نبش قبر امامزاده ها و شهدا و علما و صلحا اگرچه سال ها بر آن گذشته باشد حرام است.

 

(مسأله 550) شكافتن قبر در چند مورد حرام نيست:

اول آن كه ميّت در زمين غصبى دفن شده باشد و مالك زمين راضى نشود كه در آن جا بماند.

دوم آن كه كفن يا چيز ديگرى كه با ميّت دفن شده غصبى باشد و صاحب آن راضى نشود كه در قبر بماند و همچنين است اگر چيزى از مال خود ميّت كه به ورثه او رسيده با او دفن شده باشد و ورثه راضى نشوند كه آن چيز در قبر بماند.

سوم آن كه ميّت بى غسل يا بى كفن دفن شده باشد، يا بفهمند غسلش باطل بوده، يا به غير قانون شرع كفن شده، يا در قبر، او را رو به قبله نگذاشته اند.

چهارم آن كه براى ثابت شدن حقى بخواهند بدن ميّت را ببينند.

پنجم آن كه ميّت را در جايى كه بى احترامى به اوست مثل قبرستان كفّار يا جايى كه كثافت و خاكروبه مى ريزند دفن كرده باشند.

ششم آن كه براى يك مطلب شرعى كه اهمّيّت آن از شكافتن قبر بيشتر است، قبر را بشكافند مثلا بخواهند بچه زنده را از شكم زن حامله اى كه دفنش كرده اند بيرون آورند و در اين صورت، نبش واجب است.

هفتم آن كه بترسند درنده اى بدن ميّت را پاره كند، يا سيل او را ببرد، يا دشمن بيرون آورد. هشتم آن كه قسمتى از بدن ميّت را كه با او دفن نشده بخواهند دفن كنند، ولى احتياط واجب آن است كه آن قسمت از بدن را طورى در قبر بگذارند كه بدن ميّت ديده نشود.

next page

fehrest page

back page

 
 
https://old.aviny.com/Ahkam/ResalehSobhani/resale05.aspx?&mode=print
Copyright © 2003-2013 - AVINY.COM - All Rights Reserved