next page

fehrest page

back page

نماز مسافر

مسافر بايد نماز ظهر و عصر و عشا را با هشت شرط، شكسته بجا آورد، يعنى دو ركعت بخواند:

شرط اول: آنكه سفر او كمتر از هشت فرسخ شرعى (44 كيلومتر تقريباً) نباشد.

مسأله 1258 ـ كسى كه رفتن و برگشتن او مجموعاً هشت فرسخ است، خواه رفتن يا برگشتنش كمتر از چهار فرسخ باشد يا نباشد، بايد نماز را شكسته بخواند، بنابراين اگر رفتن سه فرسخ، و برگشتن پنج فرسخ، يا به عكس باشد، بايد نماز را شكسته ـ يعنى دو ركعتى ـ بخواند.

مسأله 1259 ـ اگر رفتن و برگشتن هشت فرسخ باشد، اگر چه روزى كه مى‏رود همان روز يا شب آن برنگردد، بايد نماز را شكسته بخواند، ولى بهتر آن است كه در اين صورت احتياط كرده تمام نيز بخواند.

مسأله 1260 ـ اگر سفر، مختصرى از هشت فرسخ كمتر باشد، يا انسان نداند كه سفر او هشت فرسخ است يا نه، نبايد نماز را شكسته بخواند، و چنانچه شك كند كه سفر او هشت فرسخ است يا نه، تحقيق كردن لازم نيست، و بايد نمازش را تمام بخواند.

مسأله 1261 ـ اگر يك عادل، يا شخص موثّقى، خبر دهد كه سفر انسان هشت فرسخ است، و انسان به گفته او اطمينان پيدا كند، بايد نماز را شكسته بخواند.

مسأله 1262 ـ كسى كه يقين دارد سفر او هشت فرسخ است، اگر نماز را شكسته بخواند و بعد بفهمد كه هشت فرسخ نبوده، بايد آن را چهار ركعتى بجا آورد، و اگر وقت گذشته، قضا نمايد.

مسأله 1263 ـ كسى كه يقين دارد سفرى كه مى‏خواهد برود هشت فرسخ نيست، يا شك دارد كه هشت فرسخ هست يا نه، چنانچه در بين راه بفهمد كه سفر او هشت فرسخ بوده، اگر چه كمى از راه باقى باشد، بايد نماز را شكسته بخواند، و اگر تمام خوانده دوباره شكسته بجا آورد. ولى اگر وقت گذشته لازم نيست قضا نمايد.

مسأله 1264 ـ اگر بين دو محلّى كه فاصله آنها كمتر از چهار فرسخ است، چند مرتبه رفت و آمد كند، اگر چه روى هم رفته هشت فرسخ شود، بايد نماز را تمام بخواند.

مسأله 1265 ـ اگر محلّى دو راه داشته باشد، يك راه آن كمتر از هشت فرسخ، و راه ديگر آن هشت فرسخ يا بيشتر باشد، چنانچه انسان از راهى كه هشت فرسخ است به آنجا برود، بايد نماز را شكسته بخواند، و اگر از راهى كه هشت فرسخ نيست برود، تمام بخواند.

مسأله 1266 ـ ابتداى هشت فرسخ را بايد از جائى حساب كند كه شخص پس از گذشت از آنجا مسافر محسوب مى‏شود، و آنجا غالباً آخر شهر است. ولى در بعضى از شهرهاى بسيار بزرگ ممكن است آخر محله باشد و انتهاى آن آخرين مقصد باشد.

شرط دوم: آنكه از اول مسافرت قصد هشت فرسخ را داشته باشد، يعنى بداند كه هشت فرسخ راه را مى‏پيمايد، پس اگر به جائى كه كمتر از هشت فرسخ است مسافرت كند، و بعد از رسيدن به آنجا قصد كند جائى برود كه با مقدارى كه آمده هشت فرسخ شود، چون از اول قصد هشت فرسخ را نداشته بايد نماز را تمام بخواند. ولى اگر بخواهد از آنجا هشت فرسخ برود، يا مثلاً مسافتى برود كه با برگشتن هشت فرسخ مى‏شود، بايد نماز را شكسته بخواند.

مسأله 1267 ـ كسى كه نمى‏داند سفرش چند فرسخ است، مثلاً براى پيدا كردن گمشده‏اى مسافرت مى‏كند، و نمى‏داند كه چه مقدار بايد برود تا آن را پيدا كند، بايد نماز را تمام بخواند. ولى در برگشتن چنانچه تا وطنش يا جائى كه مى‏خواهد ده روز در آنجا بماند، هشت فرسخ يا بيشتر باشد، بايد نماز را شكسته بخواند، و نيز اگر در بين رفتن قصد كند كه مسافتى برود كه با برگشتن هشت فرسخ مى‏شود، بايد نماز را شكسته بخواند.

مسأله 1268 ـ مسافر در صورتى بايد نماز را شكسته بخواند كه تصميم داشته باشد هشت فرسخ برود، پس كسى كه از شهر بيرون مى‏رود، و مثلاً قصدش اين است كه اگر رفيق پيدا كند، سفر هشت فرسخى برود، چنانچه اطمينان دارد كه رفيق پيدا مى‏كند، بايد نماز را شكسته بخواند، و اگر اطمينان ندارد، بايد تمام بخواند.

مسأله 1269 ـ كسى كه قصد هشت فرسخ دارد، اگر چه در هر روز مقدار كمى راه برود، وقتى به حدّ ترخّص (كه معنايش در مسأله (1305) خواهد آمد) برسد بايد نماز را شكسته بخواند. ولى اگر در هر روز مقدار خيلى كمى راه برود، احتياط لازم آن است كه نمازش را هم تمام، و هم شكسته بخواند.

مسأله 1270 ـ كسى كه در سفر در اختيار ديگرى است، مانند زن و فرزند و نوكر و زندانى، چنانچه بداند سفر او هشت فرسخ است بايد نماز را شكسته بخواند، واگر نداند، نماز را تمام بجا آورد، و پرسيدن لازم نيست گر چه بهتر است.

مسأله 1271 ـ كسى كه در سفر در اختيار ديگرى است، اگر بداند يا گمان داشته باشد كه پيش از رسيدن به چهار فرسخ از او جدا مى‏شود و سفر نمى‏كند، بايد نماز را تمام بخواند.

مسأله 1272 ـ كسى كه در سفر در اختيار ديگرى است، اگر اطمينان ندارد كه پيش از رسيدن به چهار فرسخ از او جدا شده و سفر نمى‏كند، بايد نماز را تمام بخواند. ولى اگر اطمينان دارد، بايد نماز را شكسته بخواند.

شرط سوم: آنكه در بين راه از قصد خود برنگردد، پس اگر پيش از رسيدن به چهار فرسخ از قصد خود برگردد، يا مردّد شود، و مسافتى كه رفته با برگشت از هشت فرسخ كمتر است، بايد نماز را تمام بخواند.

مسأله 1273 ـ اگر بعد از پيمودن مقدارى از راه كه با برگشتن هشت فرسخ مى‏شود، از مسافرت منصرف شود، چنانچه تصميم داشته باشد كه همانجا بماند، يا بعد از ده روز برگردد، يا در برگشتن و ماندن مردّد باشد، بايد نماز را تمام بخواند.

مسأله 1274 ـ اگر بعد از پيمودن مقدارى از راه كه با برگشتن هشت فرسخ مى‏شود، از مسافرت منصرف شود و تصميم داشته باشد كه برگردد، بايد نماز را شكسته بخواند، اگر چه بخواهد كمتر از دَه روز در آنجا بماند.

مسأله 1275 ـ اگر براى سفر هشت فرسخى به طرف محلى حركت كند، و بعد از رفتن مقدارى از راه بخواهد جاى ديگرى برود، چنانچه از محل اولى كه حركت كرده تا جائى كه مى‏خواهد برود، هشت فرسخ باشد، بايد نماز را شكسته بخواند.

مسأله 1276 ـ اگر پيش از آنكه هشت فرسخ را طى كند مردّد شود كه بقيه راه را برود يا نه، و در موقعى كه مردّد است راه نرود و بعد تصميم بگيرد كه بقيه راه را برود، بايد تا آخر مسافرت نماز را شكسته بخواند.

مسأله 1277 ـ اگر پيش از آنكه به هشت فرسخ برسد، مردّد شود كه بقيه راه را برود يا نه، و در موقعى كه مردّد است مقدارى راه برود و بعد تصميم بگيرد كه هشت فرسخ ديگر برود، و يا تا جائى برود كه رفت و برگشتش هشت فرسخ شود، بايد تا آخر مسافرت نماز را شكسته بخواند.

مسأله 1278 ـ اگر پيش از آنكه به هشت فرسخ برسد، مردّد شود كه بقيه راه را برود يا نه، و در موقعى كه مردّد است مقدارى راه برود و بعد تصميم بگيرد كه بقيه راه را برود. چنانچه مجموع مسافت رفت وبرگشت منهاى مسافتى كه با ترديد پيموده است كمتر از هشت فرسخ باشد، بايد نماز را تمام بخواند، واگر كمتر نيست نمازش شكسته است.

شرط چهارم: آنكه نخواهد پيش از رسيدن به هشت فرسخ از وطن خود بگذرد و در آنجا توقف كند، يا ده روز يا بيشتر در جائى بماند، پس كسى كه مى‏خواهد پيش از رسيدن به هشت فرسخ از وطنش بگذرد و در آن توقف كند، يا ده روز در محلى بماند، بايد نماز را تمام بخواند، واگر مى‏خواهد از وطن بدون توقف بگذرد بايد احتياطاً هم شكسته بخواند وهم تمام.

مسأله 1279 ـ كسى كه نمى‏داند پيش از رسيدن به هشت فرسخ از وطنش مى‏گذرد يا نه، يا ده روز در محلى قصد اقامت مى‏نمايد يا نه، بايد نماز را تمام بخواند.

مسأله 1280 ـ كسى كه مى‏خواهد پيش از رسيدن به هشت فرسخ از وطنش بگذرد و در آن توقف كند، يا ده روز در محلى بماند، و نيز كسى كه مردّد است كه از وطنش بگذرد، يا ده روز در محلى بماند، اگر از ماندن ده روز يا گذشتن از وطن منصرف شود، باز هم بايد نماز را تمام بخواند، ولى اگر باقيمانده راه هر چند با برگشتن هشت فرسخ باشد، بايد نماز را شكسته بخواند.

شرط پنجم: آنكه براى كار حرام سفر نكند، و اگر براى كار حرامى مانند دزدى سفر كند، بايد نماز را تمام بخواند. و همچنين است اگر خود سفر حرام باشد، مثل آنكه براى او ضررى ـ كه موجب مرگ يا نقص عضو است ـ داشته باشد، يا زن بدون اجازه شوهر سفرى برود كه بر او واجب نباشد، ولى اگر مثل سفر حج واجب باشد، بايد نماز را شكسته بخواند.

مسأله 1281 ـ سفرى كه واجب نيست اگر سبب اذيت ـ ناشى از شفقت ـ پدر و مادر باشد حرام است، و انسان بايد در آن سفر نماز را تمام بخواند و روزه هم بگيرد.

مسأله 1282 ـ كسى كه سفر او حرام نيست، و براى كار حرام هم سفر نمى‏كند، اگر چه در سفر معصيتى انجام دهد، مثلاً غيبت كند يا شراب بخورد، بايد نماز را شكسته بخواند.

مسأله 1283 ـ اگر براى آنكه كار واجبى را ترك كند مسافرت نمايد، چه غرض ديگرى در سفر داشته يا نه، نمازش تمام است، پس كسى كه بدهكار است، اگر بتواند بدهى خود را بدهد و طلبكار هم مطالبه كند، چنانچه در سفر نتواند بدهى خود را بدهد وبراى فرار از دادن قرض مسافرت نمايد، بايد نماز را تمام بخواند. ولى اگر سفرش براى كار ديگرى است اگر چه در سفر ترك واجب نيز بنمايد، بايد نماز را شكسته بخواند.

مسأله 1284 ـ اگر در سفر حيوان سوارى او، يا مركب ديگرى كه سوار است غصبى باشد و براى فرار از مالك مسافرت كرده باشد، يا در زمين غصبى مسافرت كند، بايد نماز را تمام بخواند.

مسأله 1285 ـ كسى كه به تبع ظالم مسافرت مى‏كند اگر ناچار نباشد و مسافرت او كمك به ظالم در ظلمش باشد، بايد نماز را تمام بخواند، و اگر ناچار باشد، يا مثلاً براى نجات دادن مظلومى با او مسافرت كند، نمازش شكسته است.

مسأله 1286 ـ اگر به قصد تفريح و گردش مسافرت كند، سفر او حرام نيست، و بايد نماز را شكسته بخواند.

مسأله 1287 ـ اگر براى لهو و خوش گذرانى به شكار رود گر چه حرام نيست، ولى نمازش در حال رفتن تمام است و در برگشتن قصر است در صورتى كه به حد مسافت باشد. و اگر رفتن براى شكار نباشد، و چنانچه براى تهيه معاش به شكار رود، نمازش شكسته است، و همچنين است اگر براى كسب و زياد كردن مال برود اگر چه در اين صورت احتياط مستحب آن است كه نماز را هم شكسته و هم تمام بخواند.

مسأله 1288 ـ كسى كه براى معصيت سفر كرده، موقعى كه از سفر برمى‏گردد اگر برگشتن به تنهائى هشت فرسخ است، بايد نماز را شكسته بخواند، و احتياط مستحب آن است كه در صورتى كه توبه نكرده، هم شكسته و هم تمام بخواند.

مسأله 1289 ـ كسى كه سفر او سفر معصيت است، اگر در بين راه از قصد معصيت برگردد، خواه باقيمانده راه به تنهائى يا مجموع رفت و برگشت از آنجا هشت فرسخ باشد يا نه، بايد نماز را شكسته بخواند.

مسأله 1290 ـ كسى كه براى معصيت سفر نكرده، اگر در بين راه قصد كند كه بقيه راه را براى معصيت برود، بايد نماز را تمام بخواند، ولى نمازهائى را كه شكسته خوانده صحيح است.

شرط ششم: آنكه از كسانى نباشد كه خانه‏شان همراه خودشان است، مانند صحرانشينهائى كه در بيابانها گردش مى‏كنند، و هر جا آب و خوراك براى خود و حشمشان پيدا كنند مى‏مانند، و بعد از چندى به جاى ديگرى مى‏روند، پس اينگونه افراد در اين مسافرتها بايد نماز را تمام بخوانند.

مسأله 1291 ـ اگر صحرانشين مثلاً براى پيدا كردن منزل و چراگاه حيواناتش سفر كند، چنانچه با بنه و دستگاه باشد كه صدق كند خانه‏اش همراهش مى‏باشد، نماز را تمام بخواند، و الاّ چنانچه سفر او هشت فرسخ باشد، نماز را شكسته بخواند.

مسأله 1292 ـ اگر صحرانشين مثلاً براى زيارت يا حج، يا تجارت و مانند اينها مسافرت كند، اگر صدق عنوان خانه به دوش بر آن در اين سفر نكند بايد نماز را شكسته بخواند، و اگر صدق كند، نمازش تمام است.

شرط هفتم: آنكه «كثير السفر» نباشد، و اما كسى كه كارش متوقف بر سفر است مانند راننده و كشتيبان، و پستچى و چوپان، يا كسى كه زياد سفر مى‏كند هر چند كار او متوقف بر آن نباشد، مانند كسى كه سه روز در هفته در مسافرت باشد هر چند براى تفريح يا سياحت باشد، اين گونه افراد بايد نماز را تمام بخوانند.

مسأله 1293 ـ كسى كه شغلش در مسافرت است، اگر براى كار ديگرى مثلاً براى زيارت يا حج مسافرت كند، بايد نماز را شكسته بخواند، مگر آنكه عرفاً او را «كثير السفر» بگويند، مانند كسى كه دائماً سه روز در هفته مسافر است. ولى اگـر مثلاً راننده اتومبيل خود را براى زيارت كرايه بدهد، و در ضمن خودش هم زيارت كند، در هر حال بايد نماز را تمام بخواند.

مسأله 1294 ـ حمله‏دار ـ يعنى كسى كه براى رساندن حاجيها به مكه مسافرت مى‏كند ـ چنانچه شغلش مسافرت باشد بايد نماز را تمام بخواند، و اگر شغلش مسافرت نباشد و فقط در ايام حج براى حمله‏دارى سفر مى‏كند، چنانچه مدت سفر او كم باشد مثلاً دو سه هفته، نماز او شكسته است، و اگر زياد باشد مانند سه ماه، نماز او تمام است، و اگر شك داشته باشد كه كثير السفر بر او صدق مى‏كند، يا نه، احتياطاً جمع كند بين قصر و تمام.

مسأله 1295 ـ در صدق عنوان راننده و مانند آن، معتبر است كه تصميم بر ادامه رانندگى داشته باشد، و زمان استراحتش بيش از مقدار معمول رانندگان طولانى نباشد، پس كسى كه مثلاً در هفته يك روز سفر مى‏رود، راننده بر او صدق نمى‏كند، و اما عنوان «كثير السفر» بر كسى صدق مى‏كند كه حداقل ده بار در ماه، و در ده روز آن سفر برود، يا ده روز در حال سفر باشد هر چند در ضمن دو يا سه سفر، با اين شرط كه تصميم بر ادامه داشته باشد به مدت شش ماه در يك سال، و يا سه ماه در چند سال را داشته باشد، و در اين صورت نماز او در همه مسافرتها هر چند غير سفرهاى متكرر او باشد تمام است. البته در دو هفته اول بين نماز شكسته و تمام احتياطاً جمع نمايد. و اگر عدد و يا روزهاى مسافرت او در ماه هشت يا نه باشد ـ بنابر احتياط واجب ـ در همه سفرها بايد هم شكسته بخواند و هم تمام، و اگر كمتر از اين باشد نماز شكسته است.

مسأله 1296 ـ كسى كه در مقدارى از سال شغلش مسافرت است، مثل راننده‏اى كه فقط در تابستان، يا زمستان اتومبيل خود را كرايه مى‏دهد، بايد در آن سفر نماز را تمام بخواند، و احتياط مستحب آن است كه هم شكسته و هم تمام بخواند.

مسأله 1297 ـ راننده و دوره گردى كه در دو سه فرسخى شهر رفت و آمد مى‏كند، چنانچه اتفاقاً سفر هشت فرسخى برود، بايد نماز را شكسته بخواند.

مسأله 1298 ـ كسى كه شغلش مسافرت است، چه ده روز يا بيشتر در وطن خود بماند و از اول قصد ماندن ده روز را داشته باشد، يا بدون قصد بماند، بايد در همان سفر اولى كه بعد از ده روز مى‏رود، نماز را تمام بخواند، و همچنين است اگر در غير وطن خود ده روز با قصد، يا بدون قصد بماند. ولى در خصوص چاروادار، يا راننده‏اى كه اتومبيلش را كرايه مى‏دهد، اگر چنين باشد احتياط مستحب آن است كه در سفر اولى كه بعد از ده روز مى‏رود، هم شكسته بخواند و هم تمام.

مسأله 1299 ـ كسى كه شغلش مسافرت است شرط نيست كه سه بار مسافرت كند تا نمازش تمام باشد، بلكه همين كه عنوان راننده و مانند آن بر او منطبق شود هر چند در اولين سفر باشد، نمازش تمام است.

مسأله 1300 ـ كسانى چون چاروادار، و راننده كه شغل آنها مسافرت است، در صورتى كه مسافرت بيش از مقدار معمول بر آنها موجب مشقت و خستگى شود، بايد نماز را شكسته بجا آورد.

مسأله 1301 ـ كسى كه در شهرها سياحت مى‏كند و براى خود وطنى اختيار نكرده، نماز را تمام بخواند.

مسأله 1302 ـ كسى كه شغلش مسافرت نيست، اگر مثلاً در شهرى يا در دهى جنسى دارد كه براى حمل آن مسافرتهاى پى در پى مى‏كند، بايد نماز را شكسته بخواند مگر آنكه كثير السفر باشد كه در مسأله (1296) معيار آن گذشت.

مسأله 1303 ـ كسى كه از وطنش صرف نظر كرده و مى‏خواهد وطن ديگرى براى خود اختيار كند، اگر عنوانى كه موجب تمام شدن نماز است، مانند كثير السفر، يا خانه به دوش، بر او صدق نكند بايد در مسافرت خود نماز را شكسته بخواند.

شرط هشتم: آنكه اگر از وطن حركت مى‏كند به حدّ ترخّص برسد، و امّا در غير وطن، حدّ ترخّص اثرى ندارد، و همين كه از محل اقامت خارج شود، نمازش قصر است.

مسأله 1304 ـ حدّ ترخّص جائى است كه اهل شهر حتى آنها كه در خارج شهر وتوابع آن هستند مسافر را نتوانند ببيند، و نشانه آن اين است كه او اهل شهر را نتواند ببيند.

مسأله 1305 ـ مسافرى كه به وطنش برمى‏گردد، تا وقتى كه داخل وطنش نشده بايد نماز را قصر بخواند، و همچنين مسافرى كه مى‏خواهد دَه روز در محلى بماند ما دامى كه به آن محل نرسيده، نمازش قصر است.

مسأله 1306 ـ هرگاه شهر در بلندى باشد كه از دور اهل آن ديده شود، يا بقدرى گود باشد كه اگر انسان كمى دور شود اهل آن را نبيند، كسى كه از اهالى آن شهر مسافرت مى‏كند، وقتى به اندازه‏اى دور شود كه اگر آن شهر در زمين هموار بود، اهلش از آنجا ديده نمى‏شد، بايد نماز خود را شكسته بخواند و نيز اگر پستى و بلندى راه بيشتر از معمول باشد، بايد ملاحظه معمول را بنمايد.

مسأله 1307 ـ كسى كه در كشتى يا قطار نشسته، و قبل از رسيدن به حدّ ترخّص به نيّت نماز تمام مشغول نماز شود، ولى قبل از ركوع ركعت سوم به حدّ ترخّص برسد، بايد نمازش را شكسته بجا آورد.

مسأله 1308 ـ اگر در فرضى كه در مسأله پيش گذشت بعد از ركوع ركعت سوم به حدّ ترخّص برسد، بايد نماز ديگرى را شكسته بجا آورد، وتمام كردن نماز اول لازم نيست.

مسأله 1309 ـ اگر كسى يقين پيدا كند كه به حدّ ترخّص رسيده و نماز را شكسته بجا آورد، و سپس معلوم شود كه در وقت نماز به حدّ ترخّص نرسيده بود، بايد نماز را دوباره انجام دهد، پس چنانچه در اين حال هنور به حدّ ترخّص نرسيده باشد بايد نماز را تمام بخواند، ودر صورتى كه از حدّ ترخّص گذشته باشد نماز را شكسته بجا آورد، و اگر وقت گذشته نماز را مطابق وظيفه‏اش در هنگام فوت آن، بجا آورد.

مسأله 1310 ـ اگر چشم او غير معمولى باشد، در محلى بايد نماز را شكسته بخواند كه چشم متوسط اهل شهر را نبيند.

مسأله 1311 ـ اگر موقعى كه سفر مى‏رود شك كند كه به حدّ ترخّص رسيده يا نه، بايد نماز را تمام بخواند.

مسأله 1312 ـ مسافرى كه در سفر از وطن خود عبور مى‏كند، اگر در آن توقف كند بايد نماز را تمام بخواند، و گرنه احتياط لازم آن است كه بين قصر و تمام جمع نمايد.

مسأله 1313 ـ مسافرى كه در بين مسافرت به وطنش مى‏رسد و در آنجا توقف مى‏كند، تا وقتى در آنجا هست بايد نماز را تمام بخواند، ولى اگر بخواهد از آنجا هشت فرسخ برود، يا مثلاً چهار فرسخ برود و چهار فرسخ برگردد، وقتى كه به حدّ ترخّص برسد، بايد نماز را شكسته بخواند.

مسأله 1314 ـ محلى را كه انسان براى اقامت دائمى و زندگى خود اختيار كرده، وطن اوست، چه در آنجا به دنيا آمده و وطن پدر و مادرش باشد، يا خودش آنجا را براى زندگى اختيار كرده باشد.

مسأله 1315 ـ اگر قصد دارد در محلى كه وطن اصليش نيست مدّت زمانى كوتاه بماند و بعد به جاى ديگر رود، آنجا وطن او حساب نمى‏شود.

مسأله 1316 ـ جائى را كه انسان محل زندگى خود قرار داده، هر چند قصد نداشته باشد كه هميشه در آنجا بماند، اگر طورى باشد كه عرف او را در آنجا مسافر نمى‏گويند، بطورى كه اگر موقتاً ده روز يا بيشتر جاى ديگرى را محل زندگى خود قرار دهد، باز هم محل زندگيش را جاى اول مى‏گويند، آنجا براى او حكم وطن را دارد.

مسأله 1317 ـ كسى كه در دو محل زندگى مى‏كند، مثلاً شش ماه در شهرى، و شش ماه در شهر ديگر مى‏ماند، هر دو محل، وطن اوست. و نيز اگر بيشتر از دو محل را براى زندگى خود اختيار كرده باشد، همه آنها وطن او حساب مى‏شود.

مسأله 1318 ـ بعضى از فقهاء گفته‏اند: كسى كه در محلى مالك منزل مسكونى است اگر شش ماه متصل با قصد اقامت در آنجا بماند، تا وقتى كه آن منزل مال اوست، آن محل حكم وطن او را دارد، پس هر وقت در مسافرت به آنجا برسد بايد نماز را تمام بخواند، ولى اين حكم ثابت نيست.

مسأله 1319 ـ اگر به جائى برسد كه وطن او بوده و از آنجا صرف نظر كرده، نبايد نماز را تمام بخواند، اگر چه وطن ديگرى هم براى خود اختيار نكرده باشد.

مسأله 1320 ـ مسافرى كه قصد دارد ده روز پشت سرهم در محلى بماند، يا مى‏داند كه بدون اختيار ده روز در محلى مى‏ماند، در آن محل بايد نماز را تمام بخواند.

مسأله 1321 ـ مسافرى كه مى‏خواهد ده روز در محلى بماند، لازم نيست قصد ماندن شب اول يا شب يازدهم را داشته باشد، و همين كه قصد كند كه از طلوع فجر روز اول تا غروب روز دهم بماند، بايد نماز را تمام بخواند. و همچنين است اگر مثلاً قصدش اين باشد كه از ظهر روز اول تا ظهر روز يازدهم بماند.

مسأله 1322 ـ مسافرى كه مى‏خواهد ده روز در محلى بماند، در صورتى بايد نماز را تمام بخواند كه بخواهد ده روز را در يك جا بماند، پس اگر بخواهد مثلاً ده روز در نجف وكوفه، يا در تهران و كرج بماند، بايد نماز را شكسته بخواند.

مسأله 1323 ـ مسافرى كه مى‏خواهد ده روز در محلى بماند، اگر از اول، قصد داشته باشد كه در بين ده روز به اطراف آنجا كه عرفاً جاى ديگر به حساب مى‏آيد و فاصله آن از چهار فرسخ كمتر است برود، اگر مدّت رفتن و آمدنش به اندازه‏اى باشد كه در نظر عرف با اقامت ده روز منافات ندارد، نماز را تمام بخواند، و چنانچه منافات داشته باشد، نماز را شكسته بجا آورد، مثلاً اگر از اول قصد داشته باشد كه تمام يك روز، يا تمام يك شب از آنجا خارج شود، با قصد اقامت منافات دارد و بايد نماز را شكسته بجا آورد، ولى چنانچه قصدش اين باشد كه مثلاً در نصف روز خارج شده و سپس برگردد هرچند برگشتنش بعد از رسيدن شب باشد، بايد نماز را تمام بجا آورد مگر در صورتى كه اينطور خارج شدن او بمقدارى تكرار شود كه عرفاً بگويند در دو جا، يا بيشتر اقامت دارد.

مسأله 1324 ـ مسافرى كه تصميم ندارد ده روز در محلى بماند، مثلاً قصدش اين است كه اگر رفيقش بيايد يا منزل خوبى پيدا كند، ده روز بماند، بايد نماز را شكسته بخواند.

مسأله 1325 ـ كسى كه تصميم دارد ده روز در محلى بماند، اگر احتمال بدهد كه براى ماندن او مانعى برسد و آن احتمال از نظر عقلا قابل توجه باشد، بايد نماز را شكسته بخواند.

مسأله 1326 ـ اگر مسافر بداند كه مثلاً ده روز يا بيشتر به آخر ماه مانده و قصد كند كه تا آخر ماه در جائى بماند، بايد نماز را تمام بخواند، ولى اگر نداند تا آخر ماه چقدر مانده و قصد كند كه تا آخر ماه بماند، بايد نماز را شكسته بخواند، اگر چه از موقعى كه قصد كرده تا روز آخر ماه ده روز يا بيشتر باشد.

مسأله 1327 ـ اگر مسافر قصد كند ده روز در محلى بماند، چنانچه پيش از خواندن يك نماز چهار ركعتى از ماندن منصرف شود، يا مردّد شود كه در آنجا بماند يا به جاى ديگر برود، بايد نماز را شكسته بخواند، ولى اگر بعد از خواندن يك نماز چهار ركعتى، از ماندن منصرف شود يا مردّد شود، تا وقتى كه در آنجا هست بايد نماز را تمام بخواند.

مسأله 1328 ـ مسافرى كه قصد كرده ده روز در محلى بماند، اگر روزه بگيرد و بعد از ظهر از ماندن در آنجا منصرف شود، چنانچه يك نماز چهار ركعتى خوانده باشد، تا وقتى كه در آنجا هست روزه‏هايش صحيح است، و بايد نمازهاى خود را تمام بخواند، واگر نماز چهار ركعتى نخوانده باشد، بايد احتياطاً روزه آن روزش را تمام و آن را نيز قضا نمايد، و بايد نمازهاى خود را شكسته بخواند، و روزهاى بعد هم نمى‏تواند روزه بگيرد.

مسأله 1329 ـ مسافرى كه قصد كرده ده روز در محلى بماند، اگر از ماندن منصرف شود و شك كند كه برگشتن او از قصد ماندن پس از يك نماز چهار ركعتى بوده يا قبل از آن، بايد نمازهاى خود را شكسته بخواند.

مسأله 1330 ـ اگر مسافر به نيّت اينكه نماز را شكسته بخواند، مشغول نماز شود و در بين نماز تصميم بگيرد كه ده روز يا بيشتر بماند، بايد نماز را چهار ركعتى تمام نمايد.

مسأله 1331 ـ مسافرى كه قصد كرده ده روز در محلى بماند، اگر در بين نماز اول چهار ركعتى از قصد خود برگردد، چنانچه مشغول ركعت سوم نشده بايد نماز را دو ركعتى تمام نمايد، و بقيه نمازهاى خود را شكسته بخواند. و همچنين است اگر مشغول ركعت سوم شده و به ركوع نرفته باشد كه بايد بنشيند و نماز را شكسته به آخر برساند، واگر به ركوع رفته باشد مى‏تواند نمازش را بهم بزند يا تمام كند، و بايد آن را شكسته اعاده نمايد.

مسأله 1332 ـ مسافرى كه قصد كرده ده روز در محلى بماند، اگر بيشتر از ده روز در آنجا بماند، تا وقتى كه مسافرت نكرده بايد نمازش را تمام بخواند، و لازم نيست دوباره قصد ماندن ده روز كند.

مسأله 1333 ـ مسافرى كه قصد كرده ده روز در محلى بماند، بايد روزه واجب را بگيرد، و مى‏تواند روزه مستحبى را هم بجا آورد، و نافله ظهر و عصر و عشا را هم بخواند.

مسأله 1334 ـ مسافرى كه قصد كرده ده روز در محلى بماند، اگر بعد از خواندن يك نماز چهار ركعت ادائى، يا بعد از ماندن ده روز ـ اگر چه يك نماز تمام هم نخوانده باشد ـ بخواهد به جائى كه كمتر از چهار فرسخ است برود و برگردد و دوباره در جاى اول خود ده روز يا كمتر بماند، از وقتى كه مى‏رود تا وقتى كه برمى‏گردد و بعد از برگشتن، بايد نماز را تمام بخواند، ولى اگر برگشتن به محل اقامتش فقط از اين جهت باشد كه در طريق سفرش واقع شده است، و سفر او مسافت شرعيّه باشد، لازم است در رفتن و برگشتن و در محل اقامت نماز را شكسته بخواند.

مسأله 1335 ـ مسافرى كه قصد كرده ده روز در محلى بماند، اگر بعد از خواندن يك نماز چهار ركعت ادائى بخواهد به جاى ديگرى كه كمتر از هشت فرسخ است برود و ده روز در آنجا بماند، در رفتن و در محلّى كه قصد ماندن ده روز دارد بايد نمازهاى خود را تمام بخواند، ولى اگر محلى كه مى‏خواهد برود هشت فرسخ يا بيشتر باشد، بايد موقع رفتن نمازهاى خود را شكسته بخواند ؛ و چنانچه نخواهد ده روز در آنجا بماند، بايد مدتى كه در آنجا مى‏ماند نيز نمازهاى خود را شكسته بخواند.

مسأله 1336 ـ مسافرى كه قصد كرده ده روز در محلى بماند، اگر بعد از خواندن يك نماز چهار ركعت ادائى بخواهد به جائى كه كمتر از چهار فرسخ است برود چنانچه مردّد باشد كه به محل اولش برگردد يا نه، يا بكلّى از برگشتن به آنجا غافل باشد، يا بخواهد برگردد ولى مردّد باشد كه ده روز آنجا بماند يا نه، يا آنكه از ده روز ماندن در آنجا ومسافرت از آنجا غافل باشد، بايد از وقتى كه مى‏رود تا وقتى كه برمى‏گردد و بعد از برگشتن، نمازهاى خود را تمام بخواند.

مسأله 1337 ـ اگر به خيال اينكه رفقايش مى‏خواهند ده روز در محلى بمانند، قصد كند كه ده روز در آنجا بماند، و بعد از خواندن يك نماز چهار ركعت ادائى بفهمد كه آنها قصد نكرده‏اند، اگر چه خودش هم از ماندن منصرف شود، تا مدّتى كه در آنجا هست بايد نماز را تمام بخواند.

مسأله 1338 ـ اگر مسافر اتفاقاً سى روز در محلى بماند، مثلاً در تمام سى روز در رفتن وماندن مردّد باشد، بعد از گذشتن سى روز اگر چه مقدار كمى در آنجا بماند، بايد نماز را تمام بخواند.

مسأله 1339 ـ مسافرى كه مى‏خواهد نُه روز يا كمتر در محلى بماند، اگر بعد از آنكه نُه روز يا كمتر در آنجا ماند، بخواهد دوباره نُه روز ديگر يا كمتر بماند و همينطور تا سى روز، روز سى و يكم بايد نماز را تمام بخواند.

مسأله 1340 ـ مسافر بعد از سى روز، در صورتى بايد نماز را تمام بخواند كه سى روز را در يك جا بماند، پس اگر مقدارى از آن را در جائى، و مقدارى را در جاى ديگر بماند، بعد از سى روز هم بايد نماز را شكسته بخواند.

 

مسائل متفرقه

مسأله 1341 ـ مسافر مى‏تواند در تمام شهر مكه و مدينه و كوفه و در حرم حضرت سيدالشهداء عليه‏السلام تا مقدار 5/11 متر تقريباً از اطراف قبر مقدس، نمازش را تمام بخواند.

مسأله 1342 ـ كسى كه مى‏داند مسافر است و بايد نماز را شكسته بخواند، اگر در غير چهار جائى كه در مسأله پيش گفته شد عمداً تمام بخواند، نمازش باطل است. و همچنين است اگر فراموش كند كه نماز مسافر شكسته است و تمام بخواند، ولى در صورت فراموشى اگر بعد از وقت يادش بيايد قضا لازم نيست.

مسأله 1343 ـ كسى كه مى‏داند مسافر است و بايد نماز را شكسته بخواند، اگر سهواً تمام بخواند، چنانچه در اثناء وقت ملتفت شود بايد نماز را اعاده كند، و اگر پس از گذشت وقت ملتفت شود، بايد ـ بنابر احتياط ـ قضا نمايد.

مسأله 1344 ـ مسافرى كه نمى‏داند بايد نماز را شكسته بخواند، اگر تمام بخواند نمازش صحيح است.

مسأله 1345 ـ مسافرى كه مى‏داند بايد نماز را شكسته بخواند، اگر بعضى از خصوصيات آن را نداند، مثلاً نداند كه در سفر هشت فرسخى بايد شكسته بخواند، چنانچه تمام بخواند و در وقت بفهمد، ـ بنابر احتياط لازم ـ بايد اعاده نمايد، و چنانچه اعاده نكرد قضا نمايد، ولى اگر در خارج وقت بفهمد قضا ندارد.

مسأله 1346 ـ مسافرى كه مى‏داند بايد نماز را شكسته بخواند اگر به گمان اينكه سفر او كمتر از هشت فرسخ است تمام بخواند، وقتى كه بفهمد سفرش هشت فرسخ بوده، نمازى را كه تمام خوانده بايد دوباره شكسته بخواند، و اگر بعد از اينكه وقت گذشته بفهمد، قضا لازم نيست.

مسأله 1347 ـ اگر فراموش كند كه مسافر است و نماز را تمام بخواند، چنانچه در وقت يادش بيايد، بايد شكسته بجا آورد، و اگر بعد از وقت يادش بيايد، قضاى آن نماز بر او واجب نيست.

مسأله 1348 ـ كسى كه بايد نماز را تمام بخواند، اگر شكسته بجا آورد در هر صورت نمازش باطل است، و اين حكم در مورد مسافرى كه قصد ماندن ده روز در جائى داشته و به جهت ندانستن حكم مسأله نماز را شكسته خوانده، بر اساس احتياط وجوبى است.

مسأله 1349 ـ اگر مشغول نماز چهار ركعتى شود و در بين نماز يادش بيايد كه مسافر است، يا ملتفت شود كه سفر او هشت فرسخ است، چنانچه به ركوع ركعت سوم نرفته، بايد نماز را دو ركعتى تمام كند، و اگر ركعت سوم را تمام كرده نمازش باطل است، و اگر به ركوع ركعت سوم رفته، نمازش نيز ـ بنابر احتياط ـ باطل است. و در صورتى كه به مقدار خواندن يك ركعت هم وقت داشته باشد، بايد نماز را دوباره شكسته بخواند، و اگر وقت نيست نماز را شكسته قضا كند.

مسأله 1350 ـ اگر مسافر بعضى از خصوصيّات نماز مسافر را نداند، مثلاً نداند كه اگر چهار فرسخ برود و چهار فرسخ برگردد بايد شكسته بخواند، چنانچه به نيّت نماز چهار ركعتى مشغول نماز شود و پيش از ركوع ركعت سوم مسأله را بفهمد، بايد نماز را دو ركعتى تمام كند، و اگر در ركوع ملتفت شود، نمازش ـ بنابر احتياط ـ باطل است، و در صورتى كه به مقدار يك ركعت هم از وقت مانده باشد بايد نماز را شكسته بخواند.

مسأله 1351 ـ مسافرى كه بايد نماز را تمام بخواند، اگر بواسطه ندانستن مسأله به نيّت نماز دو ركعتى مشغول نماز شود و در بين نماز مسأله را بفهمد، بايد نماز را چهار ركعتى تمام كند، و احتياط مستحب آن است كه بعد از تمام شدن نماز دوباره آن نماز را چهار ركعتى بخواند.

مسأله 1352 ـ مسافرى كه نماز نخوانده، اگر پيش از تمام شدن وقت به وطنش برسد، يا به جائى برسد كه مى‏خواهد ده روز در آنجا بماند، بايد نماز را تمام بخواند و كسى كه مسافر نيست، اگر در اول وقت نماز نخواند و مسافرت كند، در سفر بايد نماز را شكسته بخواند.

مسأله 1353 ـ اگر مسافرى كه بايد نماز را شكسته بخواند نماز ظهر، يا عصر، يا عشاى او قضا شود، بايد آن را دو ركعتى قضا نمايد، اگر چه در غير سفر بخواهد قضاى آن را بجا آورد. و اگر از كسى كه مسافر نيست يكى از اين سه نماز قضا شود، بايد چهار ركعتى قضا نمايد، اگر چه در سفر بخواهد آن را قضا نمايد.

مسأله 1354 ـ مستحب است مسافر بعد از هر نماز شكسته، سى مرتبه بگويد: «سُبْحانَ اللّه‏ِ وَالْحَمْدُ للّه‏ِ وَلا اِلهَ اِلاَّ اللّه‏ُ وَاللّه‏ُ اَكْبَرُ» و اين ذكر گر چه در تعقيب هر نماز واجب مستحب است ولى در اين مورد بيشتر سفارش شده است، بلكه بهتر است اين مورد شصت مرتبه بگويد.

next page

fehrest page

back page

 
 
https://old.aviny.com/Ahkam/ResalehSistani/resale15.aspx?&mode=print
Copyright © 2003-2013 - AVINY.COM - All Rights Reserved