بخش شهید آوینی حرف دل موبایل شعر و سبک اوقات شرعی کتابخانه گالری عکس صوتی فیلم و کلیپ لینکستان استخاره دانلود نرم افزار بازی آنلاین
خرابی لینک
 
next page

fehrest page

back page

تعقيب نماز

مسأله 1108 ـ مستحب است انسان بعد از نماز مقدارى مشغول تعقيب ـ يعنى: خواندن ذكر و دعا و قرآن ـ شود، و بهتر است پيش از آنكه از جاى خود حركت كند و وضو و غسل و تيمم او باطل شود، رو به قبله تعقيب را بخواند. و لازم نيست تعقيب به عربى باشد، ولى بهتر است چيزهائى را كه در كتابهاى دعا دستور داده‏اند بخواند. و از تعقيبهائى كه خيلى به آن سفارش شده است، تسبيح حضرت زهرا سلام اللّه‏ عليها است كه بايد به اين ترتيب گفته شود: 34 مرتبه «اللّه‏ اكبر»، بعد از آن 33 مرتبه «الحمد للّه‏»، بعد از آن 33 مرتبه «سبحان اللّه‏»، و مى‏شود سبحان اللّه‏ را پيش از الحمد للّه‏ گفت، ولى بهتر است بعد از الحمد للّه‏ گفته شود.

مسأله 1109 ـ مستحب است بعد از نماز، سجده شكر نمايد و همين قدر كه پيشانى را بقصد شكر بر زمين بگذارد كافى است، ولى بهتر است صد مرتبه، يا سه مرتبه، يا يك مرتبه «شكراً للّه‏» يا «شكراً» يا «عفواً» بگويد. و نيز مستحب است هر وقت نعمتى به انسان مى‏رسد، يا بلائى از او دور مى‏شود سجده شكر بجا آورد.

 

صلوات بر پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم

مسأله 1110 ـ هر وقت انسان اسم مبارك حضرت رسول صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم را مانند محمد و احمد، يا لقب و كنيه آن جناب را مثل مصطفى، و ابو القاسم بگويد يا بشنود، اگر چه در نماز باشد، مستحب است صلوات بفرستد.

مسأله 1111 ـ موقع نوشتن اسم مبارك حضرت رسول اللّه‏ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم مستحب است صلوات را هم بنويسند. و نيز بهتر است هر وقت آن حضرت را ياد مى‏كنند صلوات بفرستند.

 

مبطلات نماز

مسأله 1112 ـ دوازده چيز نماز را باطل مى‏كند، و آنها را «مبطلات» مى‏گويند:

اول: آنكه در بين نماز يكى از شرطهاى آن از بين برود، مثلاً در بين نماز بفهمد لباسش نجس است.

دوم: آنكه در بين نماز عمداً يا سهواً، يا از روى ناچارى، چيزى كه وضو يا غسل را باطل مى‏كند پيش آيد، مثلاً بول از او بيرون آيد، هرچند ـ بنابر احتياط واجب ـ پيش آمدن آن پس از تمام شدن سجده آخر نماز، از روى سهو يا ناچارى باشد. ولى كسى كه نمى‏تواند از بيرون آمدن بول و غائط خوددارى كند، اگر در بين نماز بول يا غائط از او خارج شود، چنانچه به دستورى كه در احكام وضو گفته شد رفتار نمايد، نمازش باطل نمى‏شود. ونيز اگر در بين نماز از زن مستحاضه خون خارج شود، در صورتى كه به دستور استحاضه رفتار كرده باشد، نمازش صحيح است.

مسأله 1113 ـ كسى كه بى اختيار خوابش برده، اگر نداند كه در بين نماز خوابش برده يا بعد از آن، لازم نيست نمازش را دوباره بخواند، بشرط آنكه بداند آنچه از نماز بجا آورده باندازه‏اى كه عرفاً آن را نماز بگويند بوده است.

مسأله 1114 ـ اگر بداند به اختيار خودش خوابيده، و شك كند كه بعد از نماز بوده يا در بين نماز يادش رفته كه مشغول نماز است و خوابيده، نمازش با شرطى كه در مسأله پيش گفته شد، صحيح است.

مسأله 1115 ـ اگر در حال سجده از خواب بيدار شود، و شك كند كه در سجده آخر نماز است يا در سجده شكر، چه بداند به اختيار خوابيده يا بى اختيار خوابش برده است، حكم به صحت آن مى‏شود واعاده لازم نيست.

سوم: از مبطلات نماز آن است كه دستها را به قصد خضوع و ادب روى هم بگذارد، ولى باطل شدن نماز به اين كار بنابر احتياط است هر چند در حرام بودنش اگر بقصد مشروعيت آورده شود، شكى نيست.

مسأله 1116 ـ هرگاه از روى فراموشى يا ناچارى يا تقيّه، يا براى كار ديگر مثل خاراندن دست و مانند آن، دستها را روى هم بگذارد، اشكال ندارد.

چهارم: از مبطلات نماز آن است كه بعد از خواندن حمد، «آمين» بگويد، و باطل شدن نماز به گفتن «آمين» در غير مأموم بنابر احتياط است هر چند در حرام بودنش چنانچه بقصد مشروعيت آورده شود، شكى نيست، و در هر حال اگر «آمين» را اشتباهاً، يا از روى تقيّه بگويد، نمازش اشكال ندارد.

پنجم: از مبطلات نماز برگشتن از قبله بدون عذر است، و اما اگر با عذر باشد مثل فراموشى، يا به سبب امر قهرى ـ مانند باد شديدى كه او را از قبله برگرداند ـ چنانچه به طرف راست يا چپ نرسد، نماز او صحيح است، ولى لازم است كه بعد از برطرف شدن عذر فوراً به طرف قبله برگردد. و اما اگر به طرف راست و يا چپ برسد يا پشت به قبله شود، اگر فراموش كرده باشد، يا غافل باشد، يا در تشخيص قبله اشتباه كرده باشد، و وقتى متذكر يا متوجه شود كه اگر نماز را قطع كند مى‏تواند دوباره آن را رو به قبله بخواند ـ هر چند يك ركعت از آن در وقت واقع شود ـ بايد نماز را از سر بگيرد و گرنه به همان نماز اكتفا مى‏كند، و قضا بر او لازم نيست. و همچنين است اگر برگشت او از قبله بواسطه امر قهرى باشد، پس چنانچه بتواند كه بدون برگشتن از قبله نماز را دوباره در وقت بخواند ـ هر چند يك ركعت از آن در وقت واقع شود ـ بايد نماز را از سر بگيرد، و گرنه بايد همان نماز را تمام كند و اعاده و قضا بر او لازم نيست.

مسأله 1117 ـ اگر صورت خود را فقط از قبله برگرداند، ولى بدنش به طرف قبله باشد، چنانچه بحدى گردن را كج كند كه بتواند مقدارى از پشت سرش را ببيند، حكم او همان حكم برگشتن از قبله است كه قبلاً ذكر شده، و اگر انحراف او به اين حد نباشد ولى عرفاً زياد باشد ـ بنابر احتياط واجب ـ بايد اعاده كند. و اما اگر مقدار كمى گردنش را كج كند، نمازش باطل نمى‏شود، هر چند اين كار مكروه است.

ششم: از مبطلات نماز آن است كه عمداً تكلّم كند، هر چند به كلمه‏اى كه بيش از يك حرف نداشته باشد اگر آن حرف در معناى خودش باشد مثل «ق» كه در زبان عربى به معناى اين است كه «نگهدارى كن»، يا به معناى ديگرى باشد مثل «ب» در جواب كسى كه از حرف دوم الفبا سؤال كند، و چنانچه هيچ معنائى نباشد اگر مركب از دو حرف يا بيشتر باشد، باز هم ـ بنابر احتياط ـ مبطل نماز است.

مسأله 1118 ـ اگر سهواً كلمه‏اى بگويد كه يك حرف يا بيشتر دارد، اگر چه آن كلمه معنى داشته باشد، نمازش باطل نمى‏شود. ولى ـ بنابر احتياط، ـ لازم است بعد از نماز سجده سهو بجا آورد چنانكه خواهد آمد.

مسأله 1119 ـ سرفه كردن و آروغ زدن در نماز اشكال ندارد، و احتياط لازم آن است كه در نماز اختياراً (آه) نكشد و ناله نكند. و اما گفتن (آخ) و (آه) و مانند اينها، اگر عمدى باشد، نماز را باطل مى‏كند.

مسأله 1120 ـ اگر كلمه‏اى را به قصد ذكر بگويد، مثلاً به قصد ذكر بگويد «اللّه‏ اكبر» و در موقع گفتن آن، صدا را بلند كند كه چيزى را به ديگرى بفهماند، اشكال ندارد. وهمچنين اگر كلمه‏اى را به قصد ذكر بگويد هر چند بداند كه اين كار سبب مى‏شود كه كسى متوجه مطلبى شود، اشكال ندارد. ولى اگر اصلاً قصد ذكر نكند، يا قصد هر دو امر را بكند به نحوى كه لفظ را هر دو معنى به كار برده باشد، نمازش باطل مى‏شود. واما اگر قصد ذكر كند و انگيزه‏اش در گفتن ذكر متوجه كردن غير باشد، نمازش صحيح است.

مسأله 1121 ـ خواندن قرآن در نماز غير از چهار آيه‏اى كه سجده واجب دارد، و دعا كردن در نماز اشكال ندارد. ولى احتياط مستحب آن است كه به غير عربى دعا نكند. (و حكم چهار آيه‏اى كه سجده واجب دارد در احكام قرائت مسأله (970) گفته شد).

مسأله 1122 ـ اگر چيزى از حمد و سوره و ذكرهاى نماز را عمداً، يا احتياطاً چند مرتبه بگويد، اشكال ندارد.

مسأله 1123 ـ در حال نماز، انسان نبايد به ديگرى سلام كند، و اگر ديگرى به او سلام كند، بايد جواب دهد، ولى جواب بايد مثل سلام باشد، يعنى نبايد بر اصل سلام اضافه داشته باشد، مثلاً نبايد در جواب بگويد: «سلام عليكم و رحمة اللّه‏ و بركاته»، بلكه ـ بنابر احتياط لازم ـ نبايد لفظ «عليكم» يا «عليك» بر لفظ سلام در جواب مقدم بدارد، اگر آن كسى كه سلام كرده اينچنين نكرده باشد، بلكه احتياط مستحب آن است كه جواب كاملاً همانطور كه او سلام كرده باشد، مثلاً اگر گفته «سلام عليكم» در جواب بگويد: «سلام عليكم»، و اگر گفته «السلام عليكم» بگويد: «السلام عليكم» ؛ و اگر گفته «سلام عليك» بگويد: «سلام عليك». ولى در جواب «عليكم السلام» مى‏تواند «عليكم السلام» يا «السلام عليكم» يا «سلام عليكم» بگويد.

مسأله 1124 ـ انسان بايد جواب سلام را چه در نماز يا در غير نماز فوراً بگويد، و اگر عمداً يا از روى فراموشى جواب سلام را بقدرى طول دهد كه اگر جواب بگويد، جواب آن سلام حساب نشود، چنانچه در نماز باشد، نبايد جواب بدهد، و اگر در نماز نباشد، جواب دادن واجب نيست.

مسأله 1125 ـ بايد جواب سلام را طورى بگويد كه سلام كننده بشنود، ولى اگر سلام كننده كر باشد، يا سلام داده و تند رد شود، چنانچه ممكن باشد كه جواب سلام را با اشاره يا مانند آن به او بفهماند جواب دادن لازم است، و در غير اين صورت جواب دادن در غير نماز لازم نيست، و در نماز نيز جايز نيست.

مسأله 1126 ـ واجب است نمازگزار جواب سلام را به قصد تحيت بگويد، و مانعى ندارد كه قصد دعا هم بكند، يعنى از خداوند عالم براى كسى كه سلام كرده سلامتى بخواهد.

مسأله 1127 ـ اگر زن يا مرد نامحرم، يا بچه مميّز ـ يعنى: بچه‏اى كه خوب و بد را مى‏فهمد ـ به نمازگزار سلام كند، نمازگزار بايد جواب او را بدهد، و اگر زن به لفظ «سلام عليك» سلام كند مى‏تواند در جواب بگويد «سلام عليكِ» يعنى كاف را زير دهد.

مسأله 1128 ـ اگر نمازگزار جواب سلام را ندهد، اگر چه معصيت كرده ولى نمازش صحيح است.

مسأله 1129 ـ اگر كسى به نمازگزار غلط سلام كند، ـ بنابر احتياط واجب ـ بايد صحيح جواب بگويد.

مسأله 1130 ـ جواب سلام كسى كه از روى مسخره يا شوخى سلام مى‏كند، و جواب سلام مرد و زن غير مسلمان در صورتى كه ذمّى نباشند، واجب نيست، و اگر ذمّى باشند ـ بنابر احتياط واجب ـ به كلمه «عليك» اكتفا شود.

مسأله 1131 ـ اگر كسى به عدّه‏اى سلام كند، جواب سلام او بر همه آنان واجب است، ولى اگر يكى از آنان جواب دهد كافى است.

مسأله 1132 ـ اگر كسى به عدّه‏اى سلام كند، و كسى كه سلام كننده قصد سلام دادن به او را نداشته باشد جواب دهد، باز هم جواب سلام او بر آن عدّه واجب است.

مسأله 1133 ـ اگر به عدّه‏اى سلام كند و كسى كه بين آنها مشغول نماز است شك كند كه سلام كننده قصد سلام كردن به او را هم داشته يا نه، نبايد جواب بدهد، و همچنين است ـ بنابر احتياط واجب ـ اگر بداند قصد او را هم داشته ولى ديگرى جواب سلام را بدهد، امّا اگر بداند قصد او را هم داشته و ديگرى جواب ندهد، يا شك كند كه جوابش را داده‏اند يا نه، بايد جواب او را بگويد.

مسأله 1134 ـ سلام كردن مستحب است. و در روايت است كه سواره به پياده، و ايستاده به نشسته، و كوچكتر به بزرگتر، سلام كند.

مسأله 1135 ـ اگر دو نفر با هم به يكديگر سلام كنند، ـ بنابر احتياط واجب ـ بايد هر يك جواب سلام ديگرى را بدهد.

مسأله 1136 ـ در غير نماز، مستحب است جواب سلام را بهتر از سلام بگويد، مثلاً اگر كسى گفت «سلام عليكم» در جواب بگويد «سلام عليكم و رحمة اللّه‏».

هفتم: از مبطلات نماز، خنده با صدا و عمدى است، هر چند بدون اختيار باشد اگر مقدماتش اختيارى باشد، بلكه ـ بنابر احتياط واجب ـ هر چند هم مقدماتش اختيارى نباشد در صورتى كه وقت براى اعاده باشد بايد آن را اعاده كند، ولى اگر عمداً بى صدا، يا سهواً با صدا بخندد، نمازش اشكال ندارد.

مسأله 1137 ـ اگر براى جلوگيرى از صداى خنده حالش تغيير كند، مثلاً رنگش سرخ شود، ـ احتياط واجب ـ آن است كه نمازش را دوباره بخواند.

هشتم: از مبطلات نماز ـ بنابر احتياط واجب ـ آن است كه براى كار دنيا عمداً با صدا يا بى صدا گريه كند، ولى اگر از ترس خدا يا از روى شوق به سوى او يا براى آخرت گريه كند، آهسته باشد يا بلند، اشكال ندارد بلكه از بهترين اعمال است. بلكه اگر براى خواستن حاجت دنيوى از خدا از روى تذلل در پيشگاه او گريه كند، اشكال ندارد.

نهم: از مبطلات نماز، كارى است كه صورت نماز را بهم بزند، مثل به هوا پريدن و مانند آن، عمداً باشد يا از روى فراموشى ؛ ولى كارى كه صورت نماز را بهم نزند، مثل اشاره كردن با دست اشكال ندارد.

مسأله 1138 ـ اگر در بين نماز بقدرى ساكت بماند كه نگويند نماز مى‏خواند، نمازش باطل مى‏شود.

مسأله 1139 ـ اگر در بين نماز كارى انجام دهد، يا مدّتى ساكت شود و شك كند كه نماز بهم خورده يا نه، بايد نماز را اعاده نمايد، ولى بهتر اين است كه آن را تمام كرده وسپس اعاده نمايد.

دهم: از مبطلات نماز، خوردن و آشاميدن است، كه اگر در نماز طورى بخورد يا بياشامد كه نگويند نماز مى‏خواند ـ عمداً باشد يا از روى فراموشى ـ نمازش باطل مى‏شود. ولى كسى كه مى‏خواهد روزه بگيرد، اگر پيش از اذان صبح، نماز مستحبّى بخواند و تشنه باشد، چنانچه بترسد كه اگر نماز را تمام كند صبح شود، در صورتى كه آب روبروى او در دو سه قدمى باشد مى‏تواند در بين نماز آب بياشامد، امّا بايد كارى كه نماز را باطل مى‏كند، مثل رو گرداندن از قبله انجام ندهد.

مسأله 1140 ـ اگر خوردن يا آشاميدن عمدى صورت نماز را گر چه بهم نزند ـ بنابر احتياط واجب ـ نماز را دوباره بخواند، خواه موالات نماز بهم بخورد ـ يعنى: طورى شود كه نگويند نماز را پشت سر هم مى‏خواند ـ يا نه.

مسأله 1141 ـ اگر در بين نماز، غذائى را كه در دهان يا لاى دندانها مانده فرو ببرد، نمازش باطل نمى‏شود، و نيز اگر كمى قند يا شكر و مانند اينها در دهان مانده باشد و در حال نماز كم كم آب شود و فرو رود، اشكال ندارد.

يازدهم: از مبطلات نماز شك در ركعتهاى نماز دو ركعتى، يا سه ركعتى، يا در دو ركعت اول نمازهاى چهار ركعتى است، در صورتى كه نمازگزار در حال شك باقى باشد.

دوازدهم: از مبطلات نماز آن است كه ركن نماز را عمداً يا سهواً كم كند، يا چيزى را كه ركن نيست عمداً كم كند، يا چيزى از اجزاء نماز را عمداً زياد كند، و همچنين اگر ركنى را مثل ركوع، يا دو سجده از يك ركعت سهواً زياد كند، نمازش ـ بنابر احتياط واجب ـ باطل مى‏شود. و امّا زياد كردن تكبيرة الاحرام سهواً، مبطل نماز نيست.

مسأله 1142 ـ اگر بعد از نماز شك كند كه در بين نماز كارى كه نماز را باطل مى‏كند انجام داده يا نه، نمازش صحيح است.

 

چيزهائى كه در نماز مكروه است

مسأله 1143 ـ مكروه است در نماز صورت را كمى به طرف راست يا چپ بگرداند بطورى كه نتواند مقدارى از پشت سرش را ببيند، و اگر بتواند ببيند، نمازش باطل است چنانكه گذشت. و نيز مكروه است در نماز چشمها را بر هم بگذارد، يا به طرف راست و چپ بگرداند، و با ريش و دست خود بازى كند، و انگشتها را داخل هم نمايد، و آب دهن بيندازد، و به خط قرآن يا كتاب يا خط انگشترى نگاه كند. و نيز مكروه است موقع خواندن حمد و سوره و گفتن ذكر، براى شنيدن حرف كسى ساكت شود، بلكه هر كارى كه خضوع و خشوع را از بين ببرد، مكروه مى‏باشد.

مسأله 1144 ـ موقعى كه انسان خوابش مى‏آيد، و نيز موقع خوددارى كردن از بول وغائط، مكروه است نماز بخواند، و همچنين پوشيدن جوراب تنگ كه پا رافشار دهد در نماز مكروه مى‏باشد. و غير از اينها مكروهات ديگرى هم در كتابهاى مفصّل گفته شده است.

مواردى كه مى‏شود نماز واجب را شكست

مسأله 1145 ـ شكستن نماز واجب از روى اختيار ـ بنابر احتياط واجب ـ جايز نيست. ولى براى حفظ مال، و جلوگيرى از ضرر مالى يا بدنى مانعى ندارد، بلكه براى هر غرضى دينى يا دنيوى كه مورد اهتمام نمازگزار است، مانعى ندارد.

مسأله 1146 ـ اگر حفظ جان خود انسان يا كسى كه حفظ جان او واجب است، يا حفظ مالى كه نگهدارى آن واجب مى‏باشد، بدون شكستن نماز ممكن نباشد، بايد نماز را بشكند.

مسأله 1147 ـ اگر در وسعت وقت مشغول نماز باشد و طلبكار طلب خود را از او مطالبه كند، چنانچه بتواند در بين نماز طلب او را بدهد، بايد در همان حال بپردازد، و اگر بدون شكستن نماز، دادن طلب او ممكن نيست، بايد نماز را بشكند و طلب او را بدهد، وبعد نماز را بخواند.

مسأله 1148 ـ اگر در بين نماز بفهمد كه مسجد نجس است، چنانچه وقت تنگ باشد بايد نماز را تمام كند، و اگر وقت وسعت دارد و تطهير مسجد نماز را بهم نمى‏زند، بايد در بين نماز تطهير كند، بعد بقيه نماز را بخواند. و اگر نماز را بهم مى‏زند، در صورتى كه بعد از نماز تطهير مسجد ممكن باشد، شكستن نماز براى تطهير جايز است، و اگر بعد از نماز تطهير مسجد ممكن نباشد، بايد نماز را بشكند و مسجد را تطهير نمايد، و بعد نماز را بخواند.

مسأله 1149 ـ كسى كه بايد نماز را بشكند، اگر نماز را تمام كند، اگر چه معصيت كرده ولى نمازش صحيح است، اگرچه احتياط مستحب آن است كه دوباره بخواند.

مسأله 1150 ـ اگر پيش از قرائت يا پيش از آنكه به اندازه ركوع خم شود، يادش بيايد كه اذان و اقامه، يا تنها اقامه را فراموش كرده، چنانچه وقت نماز وسعت دارد، مستحب است براى گفتن آنها نماز را بشكند، بلكه اگر پيش از تمام شدن نماز يادش بيايد كه آنها را فراموش كرده، مستحب است براى گفتن آنها نماز را بشكند.

 

شكّيّات

شكّيّات نماز «23» قسم است: هشت قسم آن شكهائى است كه نماز را باطل مى‏كند، وبه شش قسم آن نبايد اعتنا كرد، و نُه قسم ديگر آن صحيح است.

 

شكهاى باطل كننده

مسأله 1151 ـ شكهائى كه نماز را باطل مى‏كند از اين قرار است:

اول: شك در شماره ركعتهاى نماز دو ركعتى واجب مثل نماز صبح، و نماز مسافر، ولى شك در شماره ركعتهاى نماز مستحب، و نماز احتياط، نماز را باطل نمى‏كند.

دوم: شك در شماره ركعتهاى نماز سه ركعتى.

سوم: آنكه در نماز چهار ركعتى شك كند كه يك ركعت خوانده يا بيشتر.

چهارم: آنكه در نماز چهار ركعتى پيش از داخل شدن در سجده دوم، شك كند كه دو ركعت خوانده يا بيشتر.

پنجم: شك بين دو و پنج، يا دو و بيشتر از پنج.

ششم: شك بين سه و شش، يا سه و بيشتر از شش.

هفتم: شك در ركعتهاى نماز كه نداند چند ركعت خوانده است.

هشتم: شك بين چهار و شش، يا چهار و بيشتر از شش، به تفصيلى كه خواهد آمد.

مسأله 1152 ـ اگر يكى از شكهاى باطل كننده براى انسان پيش آيد، بهتر آن است بهمين اندازه كه شك او پابرجا شد، نماز را بهم نزند، بلكه بقدرى فكر كند كه صورت نماز بهم بخورد، يا از پيدا شدن يقين يا گمان نا اميد شود.

 

شكهائى كه نبايد به آنها اعتنا كرد

مسأله 1153 ـ شكهائى كه نبايد به آنها اعتنا كرد از اين قرار است:

اول: شك در چيزى كه محل بجا آوردن آن گذشته است، مثل آنكه در ركوع شك كند كه حمد را خوانده يا نه.

دوم: شك بعد از سلام نماز.

سوم: شك بعد از گذشتن وقت نماز.

چهارم: شك كثير الشك، يعنى: كسى كه زياد شك مى‏كند.

پنجم: شك امام در شماره ركعتهاى نماز در صورتى كه مأموم شماره آنها را بداند، وهمچنين شك مأموم در صورتى كه امام شماره ركعتهاى نماز را بداند.

ششم: شك در نمازهاى مستحبّى، و نماز احتياط.

 

1 ـ شك در چيزى كه محل آن گذشته است

مسأله 1154 ـ اگر در بين نماز شك كند كه يكى از كارهاى واجب آن را انجام داده يا نه، مثلاً شك كند كه حمد خوانده يا نه، چنانچه مشغول كارى باشد كه شرعاً نبايد در صورتى كه آن كار قبلى را عمداً ترك كرده است مشغول اين كار شود، مثلاً در حال خواندن سوره شك كند حمد خوانده يا نه، نبايد به شك خود اعتنا كند، و در غير اين صورت بايد آنچه را كه در انجام آن شك كرده، بجا آورد.

مسأله 1155 ـ اگر در بين خواندن آيه شك كند كه آيه پيش را خوانده يا نه، يا وقتى كه آخر آيه را مى‏خواند شك كند كه اول آن را خوانده يا نه، بايد به شك خود اعتنا نكند.

مسأله 1156 ـ اگر بعد از ركوع يا سجود شك كند كه كارهاى واجب آن مانند ذكر وآرام بودن بدن را انجام داده يا نه، بايد به شك خود اعتنا نكند.

مسأله 1157 ـ اگر در حالى كه به سجده مى‏رود شك كند كه ركوع كرده يا نه، يا شك كند كه بعد از ركوع ايستاده يا نه، بايد به شك خود اعتنا نكند.

مسأله 1158 ـ اگر در حال برخاستن شك كند كه سجده يا تشهّد را بجا آورده يا نه، بايد به شك خود اعتنا نكند.

مسأله 1159 ـ كسى كه نشسته يا خوابيده نماز مى‏خواند، اگر موقعى كه حمد يا تسبيحات مى‏خواند شك كند كه سجده يا تشهّد را بجا آورده يا نه، بايد به شك خود اعتنا نكند، و اگر پيش از آنكه مشغول حمد يا تسبيحات شود شك كند كه سجده، يا تشهّد را بجا آورده يا نه، بايد بجا آورد.

مسأله 1160 ـ اگر شك كند كه يكى از ركنهاى نماز را بجا آورده يا نه، چنانچه مشغول كارى كه بعد از آن است نشده، بايد آن را بجا آورد، مثلاً اگر پيش از خواندن تشهّد شك كند كه دو سجده را بجا آورده يا نه بايد بجا آورد، و چنانچه بعد يادش بيايد كه آن ركن را بجا آورده، چون ركن زياد شده نمازش ـ بنابر احتياط لازم ـ باطل است.

مسأله 1161 ـ اگر شك كند عملى را كه ركن نيست بجا آورده يا نه، چنانچه مشغول كارى كه بعد از آن است نشده، بايد آن رابجا آورد، مثلاً اگر پيش از خواندن سوره شك كند كه حمد را خوانده يا نه، بايد حمد رابخواند، و اگر بعد از انجام آن يادش بيايد كه آن را بجا آورده بود، چون ركن زياد نشده، نمازش صحيح است.

مسأله 1162 ـ اگر شك كند كه ركنى را بجا آورده يا نه، مثلاً مشغول تشهّد است اگر شك كند كه دو سجده را بجا آورده يا نه، و به شك خود اعتنا نكند، و بعداً يادش بيايد كه آن ركن را بجا نياورده، در صورتى كه مشغول ركن بعد نشده بايد آن را بجا آورد، واگر مشغول ركن بعد شده نمازش بنابر ـ احتياط لازم ـ باطل است، مثلاً اگر پيش از ركوع ركعت بعد يادش بيايد كه دو سجده را بجا نياورده، بايد بجا آورد، و اگر در ركوع يا بعد از آن يادش بيايد، نمازش چنانكه گفته شد باطل است.

مسأله 1163 ـ اگر شك كند عملى را كه ركن نيست بجا آورده يا نه، چنانچه مشغول كارى كه بعد از آن است شده، بايد به شك خود اعتنا نكند، مثلاً موقعى كه مشغول خواندن سوره است، اگر شك كند كه حمد را خوانده يا نه، بايد به شك خود اعتنا نكند، واگر بعد يادش بيايد كه آن را بجا نياورده، در صورتى كه مشغول ركن بعد نشده، بايد آن را و آن چه بعد از آن است بجا آورد، و اگر مشغول ركن بعد شده نمازش صحيح است، بنابراين اگر مثلاً در قنوت يادش بيايد كه حمد را نخوانده، بايد حمد وسوره را بخواند، و اگر در ركوع يادش بيايد، نمازش صحيح است.

مسأله 1164 ـ اگر شك كند كه سلام نماز را گفته يا نه، چنانچه مشغول به تعقيب نماز يا مشغول نماز ديگر شده، يا چيزى كه منافى نماز است انجام داده است، بايد به شك خود اعتنا نكند، و اگر پيش از اينها شك كند، بايد سلام را بگويد. و اگر شك كند كه سلام را درست گفته يا نه، به شك خود اعتنا نكند، در هر جائى كه باشد.

 

2 ـ شك بعد از سلام

مسأله 1165 ـ اگر بعد از سلام نماز شك كند كه نمازش صحيح بوده يا نه، مثلاً شك كند ركوع كرده يا نه، يا بعد از سلام نماز چهار ركعتى شك كند كه چهار ركعت خوانده يا پنج ركعت، به شك خود اعتنا نكند، ولى اگر هر دو طرف شك او باطل باشد، مثلاً بعد از سلام نماز چهار ركعتى شك كند كه سه ركعت خوانده ياپنج ركعت، نمازش باطل است.

 

3 ـ شك بعد از وقت

مسأله 1166 ـ اگر بعد از گذشتن وقت نماز، شك كند كه نماز خوانده يا نه، يا گمان كند كه نخوانده، خواندن آن لازم نيست. ولى اگر پيش از گذشتن وقت شك كند كه نماز خوانده يا نه، اگر چه گمان كند كه خوانده است، بايد آن نماز را بخواند.

مسأله 1167 ـ اگر بعد از گذشتن وقت شك كند كه نماز را درست خوانده يا نه، به شك خود اعتنا نكند.

مسأله 1168 ـ اگر بعد از گذشتن وقت نماز ظهر و عصر بداند چهار ركعت نماز خوانده، ولى نداند به نيّت ظهر خوانده يا به نيّت عصر، بايد چهار ركعت نماز قضاء به نيّت نمازى كه بر او واجب است بخواند.

مسأله 1169 ـ اگر بعد از گذشتن وقت نماز مغرب و عشا، بداند يك نماز خوانده ولى نداند سه ركعتى خوانده يا چهار ركعتى، بايد قضاى نماز مغرب و عشا را بخواند.

 

4 ـ كثير الشك (كسى كه زياد شك مى‏كند)

مسأله 1170 ـ كثير الشك كسى است كه زياد شك مى‏كند، به اين معنى كه بيش از معمول شك مى‏كند با مقايسه حال او با حال كسانى كه مانند او هستند از جهت بودن يا نبودن اسباب اغتشاش حواس، واختصاص ندارد كثير الشك به كسى كه زياد شك كردن عادت او باشد، بلكه كافى است كه در معرض عادت به كثرت شك باشد.

مسأله 1171 ـ كثير الشك اگر در بجا آوردن چيزى از اجزاء نماز شك كند، بايد بنا بگذارد كه آن را بجا آورده، مثلاً اگر شك كند كه ركوع كرده يا نه، بايد بنا بگذارد كه ركوع كرده است، و اگر در بجا آوردن چيزى شك كند كه نماز را باطل مى‏كند، مثل اينكه شك كند كه نماز صبح را دو ركعت خوانده يا سه ركعت، بنا را بر صحّت مى‏گذارد.

مسأله 1172 ـ كسى كه در يك چيز نماز زياد شك مى‏كند، بطورى كه زيادىِ شك از مختصات آن چيز حساب شود، چنانچه در چيزهاى ديگر نماز شك كند بايد به دستور آن عمل نمايد، مثلاً كسى كه زيادىِ شك او در اين است كه سجده كرده يا نه، اگر در بجا آوردن ركوع شك كند، بايد به دستور آن رفتار نمايد، يعنى اگر به سجده نرفته ركوع را بجا آورد، و اگر به سجده رفته اعتنا نكند.

مسأله 1173 ـ كسى كه هميشه در نماز مخصوصى مثلاً در نماز ظهر زياد شك مى‏كند، به طورى كه كثرت شك از مختصات آن شمرده مى‏شود، اگر در نماز ديگر مثلاً در نماز عصر شك كند بايد به دستور شك رفتار نمايد.

مسأله 1174 ـ كسى كه فقط وقتى كه در جاى مخصوصى نماز مى‏خواند زياد شك مى‏كند به همان نحو كه در مسأله قبل آمد، اگر در غير آن جا نماز بخوند و شكى براى او پيش آيد، بايد به دستور شك عمل نمايد.

مسأله 1175 ـ اگر انسان شك كند كه كثير الشك شده يا نه، بايد به دستور شك عمل نمايد. و كثير الشك تا وقتى يقين نكند كه به حال معمولى مردم برگشته اگر منشأ شك او شك در تغيير حال خودش باشد نه شك در معناى كثير الشك، بايد به شك خود اعتنا نكند.

مسأله 1176 ـ كسى كه زياد شك مى‏كند، اگر شك كند، ركنى را بجا آورده يا نه، واعتنا نكند بعد يادش بيايد كه آن را بجا نياورده، چنانچه مشغول ركن بعد نشده بايد آن ركن را و آن چه بعد از آن است بجا آورد، و اگر مشغول ركن بعد شده نمازش ـ بنابر احتياط باطل ـ است، مثلاً اگر شك كند ركوع كرده يا نه و اعتنا نكند، چنانچه پيش از سجده دوم يادش بيايد كه ركوع نكرده است بايد برگردد و ركوع كند، و اگر در سجده دوم يادش بيايد، نمازش ـ بنابر احتياط ـ باطل است.

مسأله 1177 ـ كسى كه زياد شك مى‏كند، اگر شك كند چيزى را كه ركن نيست بجا آورده يا نه، و اعتنا نكند، و بعد يادش بيايد كه آن را بجا نياورده، چنانچه از محل بجا آوردن آن نگذشته بايد آن را و آن چه بعد از آن است بجا آورد، و اگر از محل آن گذشته نمازش صحيح است، مثلاً اگر شك كند كه حمد خوانده يا نه و اعتنا نكند، چنانچه در قنوت يادش بيايد كه حمد نخوانده، بايد حمد و سوره را بخواند، و اگر در ركوع يادش بيايد، نمازش صحيح است.

 

5 ـ شك امام و مأموم:

مسأله 1178 ـ اگر امام جماعت در شماره ركعتهاى نماز شك كند، مثلاً شك كند كه سه ركعت خواند يا چهار ركعت، چنانچه مأموم يقين يا گمان داشته باشد كه چهار ركعت خوانده و به امام بفهماند كه چهار ركعت خوانده است، امام بايد نماز را تمام كند، وخواندن نماز احتياط لازم نيست. و نيز اگر امام يقين يا گمان داشته باشد كه چند ركعت خوانده است، و مأموم در شماره ركعتهاى نماز شك كند، بايد به شك خود اعتنا ننمايد. وهمچنين است شك هر يك از آن دو در افعال نماز، مانند شك در عدد سجده.

 

6 ـ شك در نماز مستحبّى:

مسأله 1179 ـ اگر در شماره ركعتهاى نماز مستحبّى شك كند، چنانچه طرف بيشتر شك نماز را باطل مى‏كند، بنا را بر كمتر بگذارد، مثلا اگر در نافله صبح شك كند كه دو ركعت خوانده يا سه ركعت، بنا بگذارد كه دو ركعت خوانده است، و اگر طرف بيشتر شك نماز را باطل نمى‏كند، مثلاً شك كند كه دو ركعت خوانده يا يك ركعت، به هر طرف شك عمل كند، نمازش صحيح است.

مسأله 1180 ـ كم شدن ركن نافله را باطل مى‏كند، ولى زياد شدن ركن، آن را باطل نمى‏كند. پس اگر يكى از كارهاى نافله را فراموش كند و موقعى يادش بيايد كه مشغول ركن بعد از آن شده، بايد آن كار را انجام دهد و دوباره آن ركن رابجا آورد، مثلاً اگر در بين ركوع يادش بيايد كه سوره حمد را نخوانده، بايد برگردد و حمد را بخواند و دوباره به ركوع رود.

مسأله 1181 ـ اگر در يكى از كارهاى نافله شك كند، خواه ركن باشد يا غير ركن، چنانچه محل آن نگذشته بايد بجا آورد، و اگر محل آن گذشته به شك خود اعتنا نكند.

مسأله 1182 ـ اگر در نماز مستحبّى دو ركعتى گمانش به سه ركعت يا بيشتر برود، اعتنا نكند، و نمازش صحيح است و اگر گمانش به دو ركعت يا كمتر برود، بايد ـ بنابر احتياط واجب ـ به همان گمان عمل كند، مثلاً اگر گمانش به يك ركعت مى‏رود بايد احتياطاً يك ركعت ديگر بخواند.

مسأله 1183 ـ اگر در نماز نافله كارى كند كه براى آن در نماز واجب سجده سهو واجب مى‏شود، يا يك سجده را فراموش نمايد، لازم نيست بعد از نماز سجده سهو يا قضاى سجده را بجا آورد.

مسأله 1184 ـ اگر شك كند كه نماز مستحبّى را خوانده يا نه، چنانچه آن نماز مثل نماز جعفر طيّار وقت معيّن نداشته باشد، بنا بگذارد كه نخوانده است. و همچنين است اگر مثل نافله يوميّه وقت معيّن داشته باشد، و پيش از گذشتن وقت شك كند كه آن را بجا آورده يا نه ولى اگر بعد از گذشتن وقت شك كند كه خوانده است يا نه، به شك خود اعتنا نكند.

 
 Copyright © 2003-2013 - AVINY.COM - All Rights Reserved