next page

fehrest page

back page

 

حيض

حيض خونى است که غالبا در هر ماه چند روزى از رحم زنها خارج مى‏شود، و زن را در موقع ديدن خون حيض، حائض مى‏گويند.

٤٣٤ خون حيض در بيشتر اوقات، غليظ و گرم و رنگ آن سرخ مايل به سياهى يا سرخ است و با فشار و کمى سوزش بيرون مى‏آيد.

٤٣٥ زنهاى سيده بعد از تمام شدن شصت‏ سال يائسه مى‏شوند، يعنى خون حيض نمى‏بينند. و زنهايى که سيده نيستند، بعد از تمام شدن پنجاه سال يائسه مى‏شوند.

٤٣٦ خونى که دختر پيش از تمام شدن نه سال و زن بعد از يائسه شدن مى‏بيند،حيض نيست.

٤٣٧ زن حامله و زنى که بچه شير مى‏دهد، ممکن است‏حيض ببيند.

٤٣٨ دخترى که نمى‏داند نه سالش تمام شده يا نه، اگر خونى ببيند که نشانه‏هاى حيض را نداشته باشد، حيض نيست. و اگر نشانه‏هاى حيض را داشته باشد و اطمينان به حيض بودنش پيدا کند، حيض است و معلوم مى‏شود نه سال او تمام شده است.

٤٣٩ زنى که شک دارد يائسه شده يا نه، اگر خونى ببيند و نداند حيض است‏يا نه، بايد بنا بگذارد که يائسه نشده است.

٤٤٠ مدت حيض کمتر از سه روز و بيشتر از ده روز نمى‏شود. و اگر مختصرى هم ازسه روز کمتر باشد، حيض نيست.

٤٤١ بايد سه روز اول حيض، پشت‏سر هم باشد. پس اگر مثلا دو روز خون ببيند و يک روز پاک شود و دوباره يک روز خون ببيند حيض نيست.

٤٤٢ لازم نيست در تمام سه روز خون بيرون بيايد، بلکه اگر در فرج خون باشد، کافى است. و چنانچه در بين سه روز مختصرى پاک شود و مدت پاک شدن به قدرى کم باشد که بگويند در تمام سه روز در فرج خون بوده، باز هم حيض است.

٤٤٣ لازم نيست‏شب اول و شب چهارم را خون ببيند، ولى بايد در شب دوم و سوم خون قطع نشود. پس اگر از اذان صبح روز اول تا غروب روز سوم پشت‏سر هم خون بيايد، يا در وسطهاى روز اول شروع شود و در همان موقع از روز چهارم قطع شود ودر شب دوم و سوم هم هيچ خون قطع نشود، حيض است.

٤٤٤ اگر سه روز پشت‏سر هم خون ببيند و پاک شود، چنانچه دوباره خون ببيند و روزهايى که خون ديده و در وسط پاک بوده، روى هم از ده روز بيشتر نشود، روزهايى هم که در وسط پاک، بوده حيض است.

٤٤٥ اگر خونى ببيند که از سه روز بيشتر و از ده روز کمتر باشد، و نداند خون دمل است‏يا خون حيض، چنانچه نداند دمل در طرف چپ است‏يا طرف راست در صورتى که ممکن باشد، مقدارى پنبه داخل کند و بيرون آورد، پس اگر خون از طرف چپ بيرون آيد، خون حيض است و اگر از طرف راست بيرون آيد خون دمل است. و اگر ممکن نباشد که وارسى کند، در صورتى که مى‏داند خون سابق حيض بوده، حيض قرار دهد. و اگر دمل بوده، خون دمل قرار دهد. و اگر نمى‏داند خون حيض بوده يا دمل، بايد همه چيزهايى را که بر حائض حرام است، ترک کند، و همه عبادتهايى را که زن غير حايض انجام مى‏دهد، بجا آورد.

٤٤٦ اگر خونى ببيند که از سه روز بيشتر و از ده روز کمتر باشد و نداند خون حيض است‏يا زخم، اگر قبلا حيض بوده حيض، و اگر پاک بوده پاک قرار دهد. و چنانچه نمى‏داند پاک بوده يا حيض، همه چيزهايى را که بر حائض حرام است ترک کند و همه عبادتهايى که زن غير حائض انجام مى‏دهد بجا آورد.

٤٤٧ اگر خونى ببيند و شک کند که خون حيض است‏يا نفاس، چنانچه شرايط حيض را داشته باشد، بايد حيض قرار دهد.

٤٤٨ اگر خونى ببيند که نداند خون حيض است‏يا بکارت، بايد خود را وارسى کند، يعنى مقدارى پنبه داخل فرج نمايد و کمى صبر کند بعد بيرون آورد، پس اگر اطراف آن آلوده باشد، خون بکارت است. و اگر به همه آن رسيده، حيض مى‏باشد.

٤٤٩ اگر کمتر از سه روز خون ببيند و پاک شود و بعد از سه روز خون ببيند خون دوم حيض است، و خون اول اگر چه در روزهاى عادتش باشد حيض نيست.

احکام حائض

٤٥٠ چند چيز بر حائض حرام است: اول: عبادتهايى که مانند نماز بايد با وضو يا غسل يا تيمم بجا آورده شود، ولى بجا آوردن عبادتهايى که وضو و غسل و تيمم براى‏آنها لازم نيست، مانند نماز ميت، مانعى ندارد. دوم: تمام چيزهايى که بر جنب حرام است و در احکام جنابت گفته شد. سوم: جماع کردن در فرج، که هم براى مرد حرام است و هم براى زن، اگر چه به مقدار ختنه‏گاه داخل شود و منى هم بيرون نيايد، بلکه احتياط واجب آن است که مقدار کمتر از ختنه‏گاه را هم داخل نکند. و در دبر زن حائض وطى کردن، کراهت‏شديده دارد.

٤٥١ جماع کردن در روزهايى هم که حيض زن قطعى نيست ولى شرعا بايد براى خود حيض قرار دهد، حرام است. پس زنى که بيشتر از ده روز خون مى‏بيند و بايد به دستورى که بعدا گفته مى‏شود روزهاى عادت خويشان خود را حيض قرار دهد، شوهرش نمى‏تواند در آن روزها با او نزديکى کند.

٤٥٢ اگر شماره روزهاى حيض زن به سه قسمت تقسيم شود و مرد در قسمت اول آن، با زن خود در قبل جماع کند، بنابر احتياط واجب بايد هيجده نخود طلا کفاره به فقير بدهد و اگر در قسمت دوم جماع کند، نه نخود و اگر در قسمت‏سوم جماع کند بايد چهار نخود و نيم بدهد. مثلا زنى که شش روز خون حيض مى‏بيند اگر شوهرش در شب يا روز اول و دوم با او جماع کند بايد هيجده نخود طلا بدهد و در شب يا روز سوم و چهارم نه نخود و در شب يا روز پنجم و ششم بايد چهار نخود و نيم بدهد.

٤٥٣ وطى در دبر زن حائض، کفاره ندارد.

٤٥٤ لازم نيست طلاى کفاره را از طلاى سکه‏دار بدهد، ولى اگر بخواهد قيمت آن را بدهد، بايد قيمت‏سکه‏دار بدهد.

٤٥٥ اگر قيمت طلا در وقتى که جماع کرده با وقتى که مى‏خواهد به فقير بدهد فرق کرده باشد، بايد قيمت وقتى را که مى‏خواهد به فقير بدهد حساب کند.

٤٥٦ اگر کسى هم در قسمت اول و هم در قسمت دوم و هم در قسمت‏سوم حيض، بازن خود جماع کند، بايد هر سه کفاره را که روى هم سى و يک نخود و نيم مى‏شود بدهد.

٤٥٧ اگر انسان بعد از آنکه در حال حيض جماع کرده و کفاره آن را داده دوباره جماع کند واجب است باز هم کفاره بدهد.

٤٥٨ اگر با زن حائض چند مرتبه جماع کند و در بين آن کفاره ندهد، احتياط واجب آن است که براى هر جماع يک کفاره بدهد.

٤٥٩ اگر مرد در حال جماع بفهمد زن حائض شده، بايد فورا از او جدا شود. واگر جدا نشود، بنابر احتياط واجب بايد کفاره بدهد.

٤٦٠ اگر مرد با زن حائض زنا کند يا با زن حائض نامحرمى به گمان اينکه عيال خود او است جماع نمايد، احتياط واجب آن است که کفاره بدهد.

٤٦١ کسى که نمى‏تواند کفاره بدهد، بهتر آن است که صدقه‏اى به فقير بدهد. و اگر نمى‏تواند، بنابر احتياط واجب بايد استغفار کند، و هر وقت توانست بايد کفاره بدهد.

٤٦٢ طلاق دادن زن در حال حيض، به طورى که در کتاب طلاق گفته مى‏شود، باطل است.

٤٦٣ اگر زن بگويد حائضم يا از حيض پاک شده‏ام، بايد حرف او را قبول کرد.

٤٦٤ اگر زن در بين نماز حائض شود، نماز او باطل است.

٤٦٥ اگر زن در بين نماز شک کند که حائض شده يا نه، نماز او صحيح است. ولى اگر بعد از نماز بفهمد که در بين نماز حائض شده، نمازى که خوانده باطل است.

٤٦٦ بعد از آنکه زن از خون حيض پاک شد، واجب است براى نماز و عبادتهاى ديگرى که بايد با وضو يا غسل يا تيمم بجا آورده شود، غسل کند. و دستور آن مثل غسل جنابت است. ولى براى نماز بايد پيش از غسل يا بعد از آن وضو هم بگيرد،و اگر پيش از غسل وضو بگيرد بهتر است.

٤٦٧ بعد از آن که زن از خون حيض، پاک شد، اگر چه غسل نکرده باشد، طلاق او صحيح است، و شوهرش هم مى‏تواند با او جماع کند. ولى احتياط مستحب آن است‏که پيش از غسل از جماع با او خوددارى کند. اما کارهاى ديگرى که در وقت‏حيض بر او حرام بوده مانند توقف در مسجد و مس خط قرآن، تا غسل نکند بر او حلال نمى‏شود.

٤٦٨ اگر آب براى وضو و غسل کافى نباشد و به اندازه‏اى باشد که بتواند يا غسل کند يا وضو بگيرد، بنابر احتياط واجب بايد غسل کند و بدل از وضو تيمم نمايد. و اگر فقط براى وضو کافى باشد و به اندازه غسل نباشد، بايد وضو بگيرد و عوض غسل تيمم نمايد. و اگر براى هيچ يک از آنها آب ندارد، بايد دو تيمم کند،يکى بدل از غسل و ديگرى بدل از وضو.

٤٦٩ نمازهاى يوميه‏اى که زن در حال حيض نخوانده، قضا ندارد، ولى روزه‏هاى واجب را بايد قضا نمايد.

٤٧٠ هرگاه وقت نماز داخل شود و بداند که اگر نماز را تاخير بيندازد حائض مى‏شود، بايد فورا نماز بخواند.

٤٧١ اگر زن نماز را تاخير بيندازد و از اول وقت به اندازه انجام واجبات يک نماز بگذرد و حائض شود، قضاى آن نماز بر او واجب است. ولى در تند خواندن و کند خواندن و چيزهاى ديگر بايد ملاحظه حال خود را بکند، مثلا زنى که مسافر نيست اگر در اول ظهر نماز نخواند، قضاى آن در صورتى واجب مى‏شود که به مقدار خواندن چهار رکعت نماز به دستورى که گفته شد از اول ظهر بگذرد و حائض شود، و براى کسى که مسافر است گذشتن وقت به مقدار خواندن دو رکعت کافى است. و نيز بايد ملاحظه تهيه شرايط‏ى را که دارا نيست بنمايد، پس اگر به مقدار فراهم آوردن آن مقدمات و خواندن يک نماز بگذرد و حائض شود قضا واجب است، و گرنه واجب نيست.

٤٧٢ اگر زن در آخر وقت نماز از خون پاک شود و به اندازه غسل و وضو و مقدمات ديگر نماز مانند تهيه کردن لباس يا آب کشيدن آن و خواندن يک رکعت نماز يا بيشتر از يک رکعت وقت داشته باشد، بايد نماز را بخواند و اگر نخواند بايد قضاى آن را بجا آورد.

٤٧٣ اگر زن حائض به اندازه غسل و وضو وقت ندارد، ولى مى‏تواند با تيمم نماز را در وقت بخواند آن نماز بر او واجب نيست. اما اگر گذشته از تنگى وقت تکليفش تيمم است، مثل آنکه آب برايش ضرر دارد، بايد تيمم کند و آن نماز را بخواند.

٤٧٤ اگر زن حائض بعداز پاک شدن شک کند که براى نماز وقت دارد يا نه، بايد نمازش را بخواند.

٤٧٥ اگر به خيال اين که به اندازه تهيه مقدمات نماز و خواندن يک رکعت وقت ندارد نماز نخواند، و بعد بفهمد وقت داشته، بايد قضاى آن نماز را بجا آورد.

٤٧٦ مستحب است زن حائض در وقت نماز خود را از خون پاک نمايد و پنبه و دستمال را عوض کند و وضو بگيرد، و اگر نمى‏تواند وضو بگيرد تيمم نمايد و در جاى نماز رو به قبله بنشيند و مشغول ذکر و دعا و صلوات شود.

٤٧٧ خواندن و همراه داشتن قرآن و رساندن جايى از بدن به حاشيه و ما بين خطهاى قرآن و نيز خضاب کردن به حنا و مانند آن براى حائض مکروه است.

اقسام زنهاى حائض

٤٧٨ زنهاى حائض بر شش قسمند: اول: صاحب عادت وقتيه و عدديه، و آن زنى است که دو ماه پشت‏سر هم در وقت معين خون حيض ببيند و شماره روزهاى حيض اوهم در هر دو ماه يک اندازه باشد، مثل آنکه دو ماه پشت‏سر هم از اول ماه تا هفتم خون ببيند. دوم: صاحب عادت وقتيه، و آن زنى است که دو ماه پشت‏سر هم در وقت معين، خون حيض ببيند ولى شماره روزهاى حيض او در هر دو ماه يک اندازه نباشد، مثلا دو ماه پشت‏سر هم از روز اول ماه خون ببيند ولى ماه اول روز هفتم، و ماه دوم روز هشتم از خون پاک شود. سوم: صاحب عادت عدديه، و آن زنى است که شماره روزهاى حيض او در دو ماه پشت‏سر هم به يک اندازه باشد، ولى وقت ديدن آن دو خون يکى نباشد، مثل آنکه ماه اول از پنجم تا دهم و ماه دوم از دوازدهم تا هفدهم خون ببيند. چهارم: مضطربه، و آن زنى است که چند ماه خون ديده، ولى عادت معينى پيدا نکرده يا عادتش به هم خورده و عادت تازه‏اى پيدا نکرده است. پنجم: مبتدئه، و آن زنى است که دفعه اول خون ديدن او است. ششم: ناسيه، و آن زنى است که عادت خود را فراموش کرده است. و هر کدام اينها احکامى دارند که در مسايل آينده گفته مى‏شود.

١- صاحب عادت وقتيه و عدديه

٤٧٩ زنهايى که عادت وقتيه و عدديه دارند سه دسته‏اند: اول: زنى که دو ماه پشت‏سر هم در وقت معين، خون حيض ببيند و در وقت معين هم پاک شود، مثلا دو ماه پشت‏سر هم از روز اول ماه، خون ببيند و روز هفتم پاک شود، که عادت حيض اين زن از اول ماه تا هفتم است. دوم: زنى که از خون پاک نمى‏شود ولى دو ماه پشت‏سر هم چند روز معين مثلا از اول ماه تا هشتم خونى که مى‏بيند نشانه‏هاى حيض را دارد، يعنى غليظ و سياه و گرم است و با فشار و سوزش بيرون مى‏آيد. و بقيه خونهاى او نشانه‏هاى استحاضه را دارد، که عادت او از اول ماه تا هشتم مى‏شود. سوم: زنى که دو ماه پشت‏سر هم در وقت معين، خون حيض ببيند و بعداز آنکه سه روز يا بيشتر خون ديد يک روز يا بيشتر پاک شود و دوباره خون ببيند و تمام روزهايى که خون ديده با روزهايى که در وسط پاک بوده از ده روز بيشتر نشود و در هر دو ماه همه روزهايى که خون ديده و در وسط پاک بوده روى هم يک اندازه باشد که عادت او به اندازه تمام روزهايى است که خون ديده و در وسط پاک بوده‏است، و لازم نيست روزهايى که در وسط پاک بوده در هر دو ماه به يک اندازه باشد، مثلا اگر در ماه اول از روز اول ماه تا سوم خون ببيند و سه روز پاک شود و دوباره سه روز خون ببيند و در ماه دوم بعد از آن که سه روز خون ديد، سه روز يا کمتر يا بيشتر پاک شود و دوباره خون ببيند و روى هم از نه روز بيشتر نشود،همه حيض است، و عادت اين زن نه روز مى‏شود.

٤٨٠ زنى که عادت وقتيه و عدديه دارد اگر در وقت عادت يا دو سه روز جلوتر يا دو سه روز عقب‏تر خون ببيند، به طورى که بگويند حيض را جلو يا عقب انداخته اگر چه آن خون، نشانه‏هاى حيض را نداشته باشد، بايد به احکامى که براى زن حائض گفته شد عمل کند. و چنانچه بعد بفهمد حيض نبوده مثل اينکه پيش از سه روز پاک شود، بايد عبادتهايى را که بجا نياورده قضا نمايد.

٤٨١ زنى که عادت وقتيه و عدديه دارد، اگر چند روز پيش از عادت و همه روزهاى عادت و چند روز بعد از عادت خون ببيند و روى هم از ده روز بيشتر نشود،همه حيض است. و اگر از ده روز بيشتر شود، فقط خونى را که در روزهاى عادت خود ديده، حيض است، و خونى که پيش از آن و بعد از آن ديده استحاضه مى‏باشد، و بايد عبادتهايى را که در روزهاى پيش از عادت و بعد از عادت بجا نياورده قضا نمايد.و اگر همه روزهاى عادت را با چند روز پيش از عادت خون ببيند و روى هم از ده روز بيشتر نشود، همه حيض است. و اگر از ده روز بيشتر شود، فقط روزهاى عادت او حيض است و خونى که جلوتر از آن ديده استحاضه مى‏باشد، و چنانچه در آن روزها عبادت نکرده بايد قضا نمايد. و اگر همه روزهاى عادت را با چند روز بعد از عادت خون ببيند و روى هم از ده روز بيشتر نشود، همه حيض است. و اگر بيشتر شود، فقط روزهاى عادت حيض و باقى استحاضه است.

٤٨٢ زنى که عادت وقتيه و عدديه دارد، اگر مقدارى از روزهاى عادت را با چند روز پيش از عادت خون ببيند و روى هم از ده روز بيشتر نشود، همه حيض است.و اگر از ده روز بيشتر شود، روزهايى که در عادت خون ديده با چند روز پيش از آن که روى هم به مقدار عادت او شود حيض، و روزهاى اول را استحاضه قرار مى‏دهد. واگر مقدارى از روزهاى عادت را با چند روز بعد از عادت خون ببيند و روى هم از ده روز بيشتر نشود، همه حيض است. و اگر بيشتر شود، بايد روزهايى که در عادت خون ديده با چند روز بعد از آن که روى هم به مقدار عادت او شود حيض، و بقيه را استحاضه قرار دهد.

٤٨٣ زنى که عادت دارد، اگر بعد از آنکه سه روز يا بيشتر خون ديد، پاک شود و دوباره خون ببيند و فاصله بين دو خون کمتر از ده روز باشد و همه روزهايى که خون ديده با روزهايى که در وسط پاک بوده از ده روز بيشتر باشد، مثل آنکه پنج روز خون ببيند و پنج روز پاک شود و دوباره پنج روز خون ببيند، چند صورت دارد: ١- آنکه تمام خونى که دفعه اول ديده، يا مقدارى از آن، در روزهاى عادت باشد و خون دوم که بعد از پاک شدن مى‏بيند در روزهاى عادت نباشد، که بايدهمه خون اول را حيض و خون دوم را استحاضه قرار دهد. ٢- آنکه خون اول در روزهاى عادت نباشد، و تمام خون دوم يا مقدارى از آن در روزهاى عادت باشد که بايد همه خون دوم را حيض و خون اول را استحاضه قرار دهد. ٣- آنکه مقدارى از خون اول و دوم در روزهاى عادت باشد، و خون اولى که در روزهاى عادت بوده از سه روز کمتر نباشد و با پاکى وسط و مقدارى از خون دوم که آن هم در روزهاى عادت بوده از ده روز بيشتر نباشد، که در اين صورت همه آنها حيض است. و مقدارى از خون اول که پيش از روزهاى عادت بوده و مقدارى از خون دوم که بعد از روزهاى عادت بوده استحاضه است، مثلا اگر عادتش از سوم ماه تا دهم بوده، در صورتى که يک ماه از اول تا ششم خون ببيند و دو روز پاک شود و بعد تا پانزدهم خون ببيند، از سوم تا دهم حيض است و از اول تا سوم و همچنين از دهم تا پانزدهم استحاضه مى‏باشد. ٤- آنکه مقدارى از خون اول و دوم در روزهاى عادت باشد. ولى خون اولى که در روزهاى عادت بوده، از سه روز کمتر باشد، که بايد در تمام دو خون و پاکى وسط، کارهايى را که بر حائض حرام است و سابقا گفته شد ترک کند و کارهاى استحاضه را بجا آورد، يعنى به دستورى که براى زن مستحاضه گفته شد عبادتهاى خود را انجام دهد.

٤٨٤ زنى که عادت وقتيه و عدديه دارد، اگر در وقت عادت خون نبيند و در غير آن وقت به شماره روزهاى حيضش خون ببيند، بايد همان را حيض قرار دهد، چه پيش از وقت عادت ديده باشد چه بعد از آن.

٤٨٥ زنى که عادت وقتيه و عدديه دارد، اگر در وقت عادت خود او باشد و بعد از پاک شدن، دوباره به شماره روزهاى عادتى که داشته خون ببيند، بايد در هر دو خون کارهايى را که بر حائض حرام است ترک کند و کارهاى استحاضه را بجا آورد.

٤٨٦ زنى که عادت وقتيه و عدديه دارد، اگر بيشتر از ده روز خون ببيند، خونى که در روزهاى عادت ديده اگر چه نشانه‏هاى حيض را نداشته باشد، حيض است. و خونى که بعد از روزهاى عادت ديده، اگر چه نشانه‏هاى حيض را داشته باشد، استحاضه است.مثلا زنى که عادت حيض او از اول ماه تا هفتم است، اگر از اول تا دوازدهم خون ببيند، هفت روز اول آن حيض، و پنج روز بعد استحاضه مى‏باشد.

٢- صاحب عادت وقتيه

٤٨٧ زنهايى که عادت وقتيه دارند سه دسته‏اند: اول: زنى که دو ماه پشت‏سر هم در وقت معين، خون حيض ببيند و بعد از چند روز پاک شود، ولى شماره روزهاى آن در هر دو ماه يک اندازه نباشد. مثلا دو ماه پشت‏سر هم روز اول ماه خون ببيندولى ماه اول روز هفتم، و ماه دوم روز هشتم از خون پاک شود، که اين زن بايد روز اول ماه را عادت حيض خود قرار دهد. دوم: زنى که از خون پاک نمى‏شود ولى دو ماه پشت‏سر هم در وقت معين خون او نشانه‏هاى حيض را دارد، يعنى غليظ و سياه و گرم است و با فشار و سوزش بيرون مى‏آيد، و بقيه خونهاى او نشانه استحاضه را دارد، و شماره روزهايى که خون او نشانه حيض دارد، در هر دو ماه يک اندازه نيست. مثلا در ماه اول، از اول ماه تا هفتم، و در ماه دوم از اول ماه تا هشتم،خون او نشانه‏هاى حيض و بقيه نشانه استحاضه را داشته باشد، که اين زن هم بايد روز اول ماه را روز اول عادت حيض خود قرار دهد. سوم: زنى که دو ماه پشت‏سر هم در وقت معين، سه روز يا بيشتر خون حيض ببيند و بعد پاک شود و دو مرتبه خون ببيندو تمام روزهايى که خون ديده با روزهايى که در وسط پاک بوده از ده روز بيشتر نشود ولى ماه دوم کمتر يا بيشتر از ماه اول باشد. مثلا در ماه اول هشت روز و در ماه دوم نه روز باشد، که اين زن هم بايد روز اول ماه را روز اول عادت حيض خود قرار دهد.

٤٨٨ زنى که عادت وقتيه دارد، اگر در وقت عادت خود يا دو سه روز پيش از عادت يا دو سه روز بعد از عادت، خون ببيند به طورى که بگويند حيض راجلو يا عقب انداخته، اگر چه آن خون نشانه‏هاى حيض را نداشته باشد، بايد به احکامى که براى زنهاى حائض گفته شد، رفتار نمايد. و اگر بعد بفهمد حيض نبوده،مثل آنکه پيش از سه روز پاک شود، بايد عبادتهايى را که بجا نياورده قضا نمايد.

٤٨٩ زنى که عادت وقتيه دارد، اگر بيشتر از ده روز خون ببيند و نتواند حيض را به واسطه نشانه‏هاى آن تشخيص دهد، بايد شماره عادت خويشان خود را حيض قرار دهد، چه پدرى باشند چه مادرى، زنده باشند يا مرده. ولى در صورتى مى‏تواند عادت آنان را حيض خود قرار دهد که شماره روزهاى حيض همه آنان يک اندازه باشد و اگر شماره روزهاى حيض آنان يک اندازه نباشد، مثلا عادت بعضى پنج روز و عادت بعضى ديگر هفت روز باشد، نمى‏تواند عادت آنان را حيض خود قرار دهد. مگر کسانى که عادتشان با ديگران فرق دارد، به قدرى کم باشند که در مقابل آنان هيچ حساب شوند، که در اين صورت بايد عادت بيشتر آنان را حيض خود قرار دهد.

٤٩٠ زنى که عادت وقتيه دارد و شماره عادت خويشان خود را حيض قرار مى‏دهد، بايد روزى را که در هر ماه اول عادت او بوده، اول حيض خود قرار دهد.مثلا زنى که هر ماه، روز اول ماه خون مى‏ديده و گاهى روز هفتم و گاهى روز هشتم پاک مى‏شده، چنانچه يک ماه، دوازده روز خون ببيند و عادت خويشانش هفت روز باشد،بايد هفت روز اول ماه را حيض و باقى را استحاضه قرار دهد.

٤٩١ زنى که عادت وقتيه دارد و بايد شماره عادت خويشان خود را حيض قرار دهد، چنانچه خويش نداشته باشد، يا شماره عادت آنان مثل هم نباشد، بايد در هر ماه از روزى که خون مى‏بيند تا هفت روز را حيض، و بقيه را استحاضه قرار دهد.

٣- صاحب عادت عدديه

٤٩٢ زنهايى که عادت عدديه دارند سه دسته‏اند: اول: زنى که شماره روزهاى حيض او در دو ماه پشت‏سر هم يک اندازه باشد، ولى وقت‏خون ديدن او يکى نباشد که در اين صورت هر چند روزى که خون ديده عادت او مى‏شود. مثلا اگر ماه اول از روز اول تا پنجم و ماه دوم از يازدهم تا پانزدهم خون ببيند، عادت او پنج روز مى‏شود. دوم: زنى که از خون پاک نمى‏شود ولى دو ماه پشت‏سر هم چند روز از خونى که مى‏بيند نشانه حيض و بقيه نشانه استحاضه را دارد و شماره روزهايى که خون نشانه حيض دارد در هر دو ماه يک اندازه است، اما وقت آن يکى نيست، که در اين صورت هر چند روزى که خون او نشانه حيض را دارد، عادت او مى‏شود. مثلا اگر يک ماه از اول ماه تا پنجم و ماه بعد از يازدهم تا پانزدهم، خون او نشانه حيض و بقيه نشانه استحاضه را داشته باشد، شماره روزهاى عادت او پنج روز مى‏شود. سوم: زنى که دو ماه پشت‏سر هم سه روز يا بيشتر خون ببيند و يک روز يا بيشتر پاک شود و دو مرتبه خون ببيند و وقت ديدن خون در ماه اول با ماه دوم فرق داشته باشد، که اگر تمام روزهايى که خون ديده و روزهايى که در وسط پاک بوده از ده روز بيشتر نشود و شماره روزهاى آن هم به يک اندازه باشد، تمام روزهايى که خون ديده با روزهاى وسط که پاک بوده عادت حيض او مى‏شود، و لازم نيست روزهايى که در وسط پاک بوده در هر دو ماه به يک اندازه باشد. مثلا اگر ماه اول از روز اول ماه تا سوم خون ببيند و دو روز پاک شود، و دوباره سه روز خون ببيند و ماه دوم از يازدهم تا سيزدهم خون ببيند و دو روز يا بيشتر يا کمتر پاک شود و دوباره خون ببيند و روى هم از هشت روز بيشتر نشود، عادت او هشت روز مى‏شود.

٤٩٣ زنى که عادت عدديه دارد، اگر بيشتر از شماره عادت خود خون ببينداز ده روز بيشتر شود، چنانچه همه خونهايى که ديده يک جور باشد، بايد از موقع ديدن خون به شماره روزهاى عادتش حيض، و بقيه را استحاضه قرار دهد. و اگر همه خونهايى که ديده يک جور نباشد، بلکه چند روز از آن نشانه حيض و چند روز ديگر نشانه استحاضه را داشته باشد، اگر روزهايى که خون، نشانه حيض را دارد با شماره روزهاى عادت او يک اندازه است، بايد همان روزها را حيض و بقيه را استحاضه قرار دهد. و اگر روزهايى که خون نشانه حيض دارد، از روزهاى عادت او بيشتر است، فقط به اندازه روزهاى عادت او حيض، و بقيه استحاضه است. و اگر روزهايى که خون نشانه حيض دارد از روزهاى عادت او کمتر است، بايد آن روز را باچند روز ديگر که روى هم به اندازه روزهاى عادتش شود، حيض و بقيه را استحاضه قرار دهد.

مضطربه

٤٩٤ مضطربه يعنى زنى که چند ماه خون ديده ولى عادت معينى پيدا نکرده اگر بيشتر از ده روز خون ببيند و همه خونهايى که ديده يک جور باشد، چنانچه عادت خويشان او هفت روز است، بايد هفت روز را حيض و بقيه را استحاضه قرار دهد، و اگر کمتر است مثلا پنج روز است، بايد همان را حيض قرار دهد. و بنابر احتياط واجب در تفاوت بين شماره عادت آنان و هفت روز، که دو روز است،کارهايى را که بر حائض حرام است ترک نمايد، و کارهاى استحاضه را بجا آورد،يعنى به دستورى که براى زن مستحاضه گفته شد عبادتهاى خود را انجام دهد. و اگر عادت خويشانش بيشتر از هفت روز مثلا نه روز است، بايد هفت روز را حيض قرار دهد و بنابر احتياط واجب در تفاوت بين هفت روز و عادت آنان، که دو روز است،کارهاى استحاضه را بجا آورد و کارهايى را که بر حائض حرام است ترک نمايد.

٤٩٥ مضطربه اگر بيشتر از ده روز خونى ببيند که چند روز آن، نشانه حيض و چند روز ديگر نشانه استحاضه دارد، چنانچه خونى که نشانه حيض دارد کمتر از سه روز يا بيشتر از ده روز نباشد، همه آن حيض است. و اگر خونى که نشانه حيض را دارد کمتر از سه روز باشد، بايد همان را حيض قرار دهد، و تا هفت روز بقيه به دستورى که در مساله قبل گفته شد رفتار نمايد. و همچنين است اگر پيش از گذشتن ده روز از خونى که نشانه حيض دارد، دوباره خونى ببيند که آن هم نشانه حيض را داشته باشد، مثل آنکه پنج روز خون سياه و نه روز خون زرد، و دوباره پنج روز خون سياه ببيند، بايد خون اول را حيض قرار دهد و بقيه آن را تا هفت روز به دستورى که در مساله قبل گفته شد رفتار نمايد.

مبتدئه

٤٩٦ مبتدئه يعنى زنى که دفعه اول خون ديدن اوست، اگر بيشتر از ده روز خون ببيند و همه خونهايى که ديده يک جور باشد، بايد عادت خويشان خود را به طورى که در وقتيه گفته شد حيض، و بقيه را استحاضه قرار دهد.

٤٩٧ مبتدئه اگر بيشتر از ده روز خونى ببيند که چند روز آن نشانه حيض و چند روز ديگر نشانه استحاضه را داشته باشد، چنانچه خونى که نشانه حيض دارد کمتر از سه روز و بيشتر از ده روز نباشد، همه آن حيض است. ولى اگر پيش از گذشتن ده روز از خونى که نشانه حيض دارد دوباره خونى ببيند که آن هم نشانه خون حيض داشته باشد، مثل آن که پنج روز خون سياه و نه روز خون زرد و دوباره پنج روز خون سياه ببيند، بايد از اول خون اول، که نشانه حيض دارد، حيض قرار دهد، و در عدد،رجوع به خويشاندان خود کند و بقيه را استحاضه قرار دهد.

٤٩٨ مبتدئه اگر بيشتر از ده روز خونى ببيند که چند روز آن نشانه حيض و چند روز ديگر آن نشانه استحاضه داشته باشد، چنانچه خونى که نشانه حيض دارد از سه روز کمتر يا از ده روز بيشتر باشد، بايد از اولى که خون نشانه حيض دارد،حيض قرار دهد و در عدد، به خويشاوندان خود رجوع کند و بقيه را استحاضه قرار دهد.

٦- ناسيه

٤٩٩ ناسيه يعنى زنى که عادت خود را فراموش کرده است، اگر بيشتر از ده روز خون ببيند، بايد روزهايى که خون او نشانه حيض را دارد تا ده روز حيض قرار دهد و بقيه را استحاضه قرار دهد. و اگر نتواند حيض را به واسطه نشانه هاى آن تشخيص دهد، بنابر احتياط واجب بايد هفت روز اول را حيض و بقيه را استحاضه قرار دهد.

مسائل متفرقه حيض

٥٠٠ مبتدئه و مضطربه و ناسيه و زنى که عادت عدديه دارد، اگر خونى ببينند که نشانه‏هاى حيض داشته باشد يا يقين کنند که سه روز طول مى‏کشد، بايد عبادت را ترک کنند. و چنانچه بعد بفهمند حيض نبوده، بايد عبادتهايى را که بجانياورده‏اند، قضا نمايند. ولى اگر يقين نکنند که تا سه روز طول مى‏کشد و نشانه‏هاى حيض را هم نداشته باشد، بنابر احتياط واجب بايد تا سه روز کارهاى استحاضه را بجا آورند و کارهايى را که بر حائض حرام است ترک نمايند. و چنانچه پيش از سه روز پاک نشدند، بايد آن را حيض قرار دهند.

٥٠١ زنى که در حيض عادت دارد، چه در وقت‏حيض عادت داشته باشد چه در عدد حيض، يا هم در وقت و هم در عدد آن، اگر دو ماه پشت‏سر هم بر خلاف عادت خود خونى ببيند که وقت آن يا شماره روزهاى آن يا هم وقت و هم شماره روزهاى آن يکى باشد، عادتش بر مى‏گردد به آنچه در اين دو ماه ديده است. مثلا اگر از روز اول ماه تا هفتم خون مى‏ديده و پاک مى‏شده چنانچه دو ماه از دهم تا هفدهم ماه، خون ببيند و پاک شود، از دهم تا هفدهم عادت او مى‏شود.

٥٠٢ مقصود از يک ماه، از ابتداى خون ديدن است تا سى روز، نه از روز اول ماه تا آخر ماه.

٥٠٣ زنى که معمولا ماهى يک مرتبه خون مى‏بيند، اگر در يک ماه دو مرتبه خون ببيند و آن خون نشانه‏هاى حيض را داشته باشد، چنانچه روزهايى که در وسط پاک بوده‏از ده روز کمتر نباشد، بايد هر دو را حيض قرار دهد.

٥٠٤ اگر سه روز يا بيشتر خونى ببيند که نشانه حيض را دارد، بعد ده روز يا بيشتر خونى ببيند که نشانه استحاضه را دارد و دوباره سه روز خونى به نشانه‏هاى حيض ببيند، بايد خون اول و خون آخر را که نشانه‏هاى حيض داشته، حيض قرار دهد.

٥٠٥ اگر زن پيش از ده روز پاک شود و بداند که در باطن خون نيست، بايد براى عبادتهاى خود غسل کند، اگر چه گمان داشته باشد که پيش از تمام شدن ده روز دوباره خون مى‏بيند. ولى اگر يقين داشته باشد که پيش از تمام شدن ده روز دوباره خون مى‏بيند، نبايد غسل کند و نمى‏تواند نماز بخواند، و بايد به احکام حائض رفتار نمايد.

٥٠٦ اگر زن پيش از ده روز پاک شود، و احتمال دهد که در باطن خون هست، بايد قدرى پنبه داخل فرج نمايد و کمى صبر کند و بيرون آورد. پس اگر پاک بود، غسل کند و عبادتهاى خود را بجا آورد. و اگر پاک نبود، اگر چه به آب زرد رنگى هم آلوده باشد، چنانچه در حيض عادت ندارد يا عادت او ده روز است،بايد صبر کند که اگر پيش از ده روز پاک شد، غسل کند، و اگر سر ده روز پاک شد،يا خون او از ده گذشت، سر ده روز غسل نمايد. و اگر عادتش کمتر از ده روز است،در صورتى که بداند پيش از تمام شدن ده روز يا سر ده روز پاک مى‏شود، نبايد غسل کند. و اگر احتمال دهد خون او از ده روز مى‏گذرد، احتياط واجب آن است که تا يک روز عبادت را ترک کند و بعد از آن مى‏تواند تا ده روز عبادت را ترک کند.ولى بهتر است تا ده روز کارهايى را که بر حائض حرام است ترک کند و کارهاى مستحاضه را انجام دهد. پس اگر پيش از تمام شدن ده روز يا سر ده روز از خون پاک شد تمامش حيض است، و اگر از ده روز گذشت، بايد عادت خود را حيض و بقيه را استحاضه قرار دهد و عبادتهايى را که بعد از روزهاى عادت بجا نياورده قضا نمايد.

٥٠٧ اگر چند روز را حيض قرار دهد و عبادت نکند، بعد بفهمد حيض نبوده است،بايد نماز و روزه‏اى را که در آن روزها بجا نياورده قضا نمايد. و اگر چند روز را به گمان اين که حيض نيست عبادت کند، بعد بفهمد حيض بوده، چنانچه آن روزها را روزه گرفته، بايد قضا نمايد.

نفاس

٥٠٨ از وقتى که اولين جزو بچه از شکم مادر بيرون مى‏آيد، هر خونى که زن مى‏بيند، اگر پيش از ده روز يا سر ده روز قطع شود، خون نفاس است، و زن را در حال نفاس، نفساء مى‏گويند.

٥٠٩ خونى که زن پيش از بيرون آمدن اولين جزء بچه مى‏بيند، نفاس نيست.

٥١٠ لازم نيست که خلقت بچه تمام باشد، بلکه اگر خون بسته‏اى هم از رحم زن خارج شود و خود زن بداند، يا چهار نفر قابله بگويند که اگر در رحم مى‏ماند انسان مى‏شد، خونى که تا ده روز ببيند، خون نفاس است.

٥١١ ممکن است‏خون نفاس يک آن بيشتر نيايد، ولى بيشتر از ده روز نمى‏شود.

٥١٢ هرگاه شک کند که چيزى سقط شده يا نه، يا چيزى که سقط شده اگر مى‏ماند انسان مى‏شد يا نه، لازم نيست وارسى کند. و خونى که از او خارج مى‏شود شرعا خون نفاس نيست.

٥١٣ توقف در مسجد و رساندن جايى از بدن به خط قرآن و کارهاى ديگرى که بر حائض حرام است، بر نفساء هم حرام است. و آنچه بر حائض واجب و مستحب و مکروه است، بر نفساء هم واجب و مستحب و مکروه مى‏باشد.

٥١٤ طلاق دادن زنى که در حال نفاس مى‏باشد، باطل است، و نزديکى کردن با او حرام مى‏باشد. و اگر شوهرش با او نزديکى کند، احتياط واجب آن است به دستورى که در احکام حيض گفته شد، کفاره بدهد.

٥١٥ وقتى زن از خون نفاس پاک شد، بايد غسل کند و عبادتهاى خود را بجاآورد. و اگر دوباره خون ببيند، چنانچه روزهايى که خون ديده با روزهايى که در وسط پاک بوده، روى هم ده روز يا کمتر از ده روز باشد، تمام آن نفاس است.و اگر روزهايى که پاک بوده روزه گرفته باشد، بايد قضا نمايد.

٥١٦ اگر زن از خون نفاس پاک شود و احتمال دهد که در باطن خون هست، بايد مقدارى پنبه داخل فرج نمايد و کمى صبر کند که اگر پاک است، براى عبادتهاى خود غسل کند.

٥١٧ اگر خون نفاس زن از ده روز بگذرد، چنانچه در حيض عادت دارد، به اندازه روزهاى عادت او نفاس و بقيه استحاضه است. و اگر عادت ندارد، تا ده روز نفاس و بقيه استحاضه مى‏باشد. و احتياط مستحب آن است کسى که عادت دارد، از روز بعد از عادت و کسى که عادت ندارد، بعد از روز دهم تا روز هيجدهم زايمان کارهاى استحاضه را بجا آورد و کارهايى را که بر نفساء حرام است، ترک کند.

٥١٨ زنى که عادت حيضش کمتر از ده روز است، اگر بيشتر از روزهاى عادتش خون نفاس ببيند، بايد به اندازه روزهاى عادت خود نفاس قرار دهد، و بعداز آن تا روز دهم مى‏تواند عبادت را ترک نمايد يا کارهاى مستحاضه را انجام دهد.ولى ترک عبادت، يک روز يا دو روز خيلى خوب است. پس اگر از ده روز بگذرد، به روزهاى عادتش حيض است و بقيه استحاضه است، و اگر عبادت را ترک کرده بايد قضا کند.

٥١٩ زنى که در حيض عادت دارد، اگر بعد از زاييدن تا يک ماه يا بيشتر ازيک ماه، پى در پى خون ببيند، به اندازه روزهاى عادت او نفاس است. و ده روز از خونى که بعد از نفاس مى‏بيند، اگر چه در روزهاى عادت ماهانه‏اش باشد، استحاضه است. مثلا زنى که عادت حيض او از بيستم هر ماه تا بيست و هفتم آن است، اگر روز دهم ماه زاييد و تا يک ماه يا بيشتر پى در پى خون ديد، تا روز هفدهم نفاس،و از روز هفدهم تا ده روز حتى خونى که در روزهاى عادت خود که از بيستم تا بيست‏و هفتم است مى‏بيند، استحاضه مى‏باشد. و بعد از گذشتن ده روز، اگر خونى را که مى‏بيند، در روزهاى عادتش باشد حيض است، چه نشانه‏هاى حيض را داشته باشد يا نداشته باشد. و اگر در روزهاى عادتش نباشد، اگر چه نشانه‏هاى حيض را داشته باشد، بايد آن را استحاضه قرار دهد.

٥٢٠ زنى که در حيض عادت ندارد، اگر بعد از زايمان تا يک ماه يا بيشتراز يک ماه خون ببيند، ده روز اول آن نفاس و ده روز دوم آن استحاضه است. و خونى که بعد از آن مى‏بيند، اگر نشانه حيض را داشته باشد حيض، و گرنه آن هم استحاضه مى‏باشد.

غسل مس ميت

٥٢١ اگر کسى بدن انسان مرده‏اى را که سرد شده و غسلش نداده‏اند مس کند، يعنى جايى از بدن خود را به آن برساند، بايد غسل مس ميت نمايد، چه در خواب مس کند چه در بيدارى، با اختيار مس کند يا بى‏اختيار. حتى اگر ناخن و استخوان او به ناخن و استخوان ميت برسد، بايد غسل کند. ولى اگر حيوان مرده‏اى را مس کند، غسل بر او واجب نيست.

٥٢٢ براى مس مرده‏اى که تمام بدن او سرد نشده، غسل واجب نيست، اگر چه جايى را که سرد شده مس نمايد.

٥٢٣ اگر موى خود را به بدن ميت برساند، يا بدن خود را به موى ميت، يا موى خود را به موى ميت برساند، غسل واجب نيست.

٥٢٤ براى مس بچه مرده، حتى بچه سقط شده‏اى که چهار ماه او تمام شده کسل ميت واجب است، بلکه بهتر است براى مس بچه سقط شده‏اى که از چهار ماه کمتر دارد غسل کرد. بنابر اين اگر بچه چهار ماهه‏اى مرده به دنيا بيايد، مادر او بايد غسل مس ميت کند، بلکه اگر از چهار ماه کمتر هم داشته باشد بهتر است مادر او غسل نمايد.

٥٢٥ بچه‏اى که بعد از مردن مادر به دنيا مى‏آيد، وقتى بالغ شد، واجب است غسل مس ميت کند.

٥٢٦ اگر انسان ميتى را که سه غسل او کاملا تمام شده مس نمايد، غسل بر او واجب نمى‏شود. ولى اگر پيش از آنکه غسل سوم تمام شود جايى از بدن او را مس کند، اگرچه غسل سوم آن جا تمام شده باشد بايد غسل مس ميت نمايد.

٥٢٧ اگر ديوانه يا بچه نابالغى ميت را مس کند، بعد از آنکه آن ديوانه عاقل يا بچه بالغ شد، بايد غسل مس ميت نمايد.

٥٢٨ اگر از بدن زنده قسمتى که داراى استخوان است جدا شود و پيش از آنکه قسمت جدا شده را غسل دهند، انسان آن را مس نمايد، بايد غسل مس ميت کند. ولى اگر قسمتى که جدا شده، از بدن مرده‏اى که غلسش نداده‏اند اگر چيزى جدا شود که در حال اتصال مس آن موجب غسل مى‏شد، بعد از انفصال نيز مس آن موجب غسل است.

٥٢٩ براى مس استخوان و دندانى که از مرده جدا شده باشد و آن را غسل نداده‏اند، بايد غسل کرد، ولى براى مس استخوان و دندانى که از زنده جدا شده و گوشت ندارد، غسل واجب نيست.

٥٣٠ غسل مس ميت را بايد مثل غسل جنابت انجام دهند. ولى کسى که غسل مس ميت کرده، اگر بخواهد نماز بخواند، بايد وضو هم بگيرد.

٥٣١ اگر چند ميت را مس کند يا يک ميت را چند بار مس نمايد، يک غسل کافى است.

٥٣٢ براى کسى که بعداز مس ميت غسل نکرده است، توقف در مسجد و جماع و خواندن سوره‏هايى که سجده واجب دارد، مانعى ندارد. ولى براى نماز و مانند آن بايد غسل کند و وضو بگيرد.

next page

fehrest page

back page

 

 
 
https://old.aviny.com/Ahkam/ResalehImam/resale04.aspx?&mode=print
Copyright © 2003-2013 - AVINY.COM - All Rights Reserved